حسین بردستانی:
میادین گازی گلشن و فردوسی در جغرافیای شهرستان دیّر قرار دارد و از منطقه راسالمطاف (بعد از روستای دمیگز به سمت بردخون) تا خور خان؛ یعنی نوار ساحلی ٢٠ مایلی را شامل میشود. میدان گازی گلشن در فاصله ١٨٠ کیلومتری بوشهر و ٦٥ کیلومتری ساحل خلیج فارس قرار دارد حجم اين مخزن بیش از ٥٠ تریلیون فوت مکعب گاز برآورد میشود. پیشبینی میشود پس از توسعه، روزانه دو میلیارد فوت مکعب گاز از این میدان برداشت شود. میدان گازی فردوسی نیز تقریبا در ٣٠ کیلومتری غرب میدان گازی گلشن و در آبهای خلیج فارس قرار گرفته است. شرکت نفت و گاز پارس مسوولیت توسعه میدانهای گازی پارس شمالی، گلشن و فردوسی را بهعهده دارد.
محصولات قابل استحصال اين ميادين مشتمل بر ٢٠ میليون تن گاز از میدان پارس شمالی و ٢٠ میلیون تن از میادین گلشن و فردوسی است. اين ميزان توليد گاز مايع طبيعي متجاوز از توليد ٥٠ درصد LNG (گاز مايع طبيعي) كشور بوده و نقش حياتي در سبد انرژي كشور ايفاد میکند. بهعبارتی مقدار ٤٠ میلیون تنLNG از ٧٦ میلیون تن LNG كشور از سه میدان گازی مذكور استخراج خواهد شد. فاصله قله مخزن تا ساحل حدود يك چهارم فاصله مخزن ميدان پارس جنوبي؛ يعني حدود ۲۵ كيلومتر است. اين موضوع مبين صرف هزينههاي به مراتب كمتري جهت انتقال گاز از ميادين فوق به خشكي با توجه به فاصله مخزن تا ساحل است. بنا به پیشنهاد شرکت هلندی شل در سال ١٣٧٢، مقرر شد مطالعات جانمایی با تاکید بر روش تولیدی جدید که با توجه به پیشرفت فناوریهای نوین است، در دستور کار قرار گيرد. بر همین اساس، متعاقبا وزیری هامانه وزیر نفت وقت، بازدید و مطالعه مناطق مورد نظر برای احداث میدان پارس شمالی را در دستور کار خود قرار داده و پس از بازدید معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست مورخ ١٣٨٥/٠٨/٣٠، مقرر شد؛ پس از تصویب مکانیابی در استان بوشهر، وزارت نفت به مصوبه استان عمل نماید. بر همین مبنا ميبايست طرح توسعه میدان پارس شمالی در ١٠ فاز؛ بهترتیب پنج فاز در شهرستان دیّر، سه فاز در شهرستان دشتی و دو فاز در شهرستان تنگستان احداث شود.
مراتب فوق مروري بر اقدامات و مطالعات انجام شده در خصوص راه اندازي پالايشگاههاي گازي در منطقه ديّر و دشتي است. اقداماتي كه بهموجب آن درخشش بارقه امید را در ديدگان و نسيم نويد را در كاشانه مردمان اين ديار مبني بر اشتغال فرزندانشان نمايان کرد. با مكاتبات و نامهنگاریهای اخير شرکت نفت و گاز پارس و همراهی مدیریت برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران، این موضوع در آستانه دگرديسي بنيادي قرار گرفته است. دستاندركاران و مسوولين ذیصلاح نفت برآنند تا بدون احداث پالايشگاه، زمينه انتقال محصولات اين ميادين به پالایشگاههای فرسوده و غیر مدرن پارس جنوبی را فراهم آورند. این موضوع و تبعات ملازم با آن از چند محور زير قابل بررسی و تبیین است:
١. استقرار این دو پالایشگاه در سواحل شهرستان دیّر، حق مسلم مردم اين شهرستان و ساير شهرها، شهرستانها و روستاهاي همجوار است. مردمی که بهنوعی از پارس جنوبی رانده و از پارس شمالی ماندهاند، اعتناي مسوولين بهمنظور اعتلاي منويات به حق خود را مطالبه ميكنند؛ چرا كه این اقدام وزارت نفت و مدیریتهای وابسته به آن، بر خلاف نص صريح اصل ٤٨ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.
٢. مغفول ماندن اصل «بهینهبرداري» از ميادين و پالایشگاههای گازی پارس جنوبی؛ با لحاظ نمودن اين موضوع كه كيفيت محصول فرآوري شده بهنوعي تابعي از فاصله چاهها از خط مرزي بوده؛ در مي يابيم كه نزدیکترین چاههای اين ميادين به خط مرزی مربوط به پالایشگاه چهارم مجتمع گازی پارس جنوبی بوده؛ که فاصله آن با خط مرزی حدود ١٥ کیلومتر است در حالي كه تمامي چاههاي قطر بر روي خط مرزي حفاري شده است. حال چرا با تمسك به فاصله ناچيز ميادين مذكور به نقطه صفر مرزي، مترصد محدودسازي فرصتهای رفاهی ناشی از توسعه میادین گازی جهت هموطنانمان هستیم. بهعلاوه، انتقال خطوط لوله از ميادين مذكور به پارس جنوبي در بستر دريا، محيط زيست دريا و امنيت مسير طولاني خطوط لولههاي انتقالي گاز را به وجه فزايندهاي به مخاطره خواهد انداخت و معيشت صيادان و ساير وابستگان به دريا را مخدوش خواهد نمود و از طرفي زيست بوم دريايي «مطاف» كه بهعنوان مركز توليد ميگوي خليجفارس محسوب ميشود با خطر نابودي مواجه خواهد کرد و اين اقدام با اصل ٥٠ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران منافات دارد.
٣. تاسیس فازهای گازی گلشن و فردوسي در دشتهای وسیع شهرستان دیّر، از جمله هزاران هكتار زمين ثبتي دولتي بدون معارض، خالق فرصتی جهت استفاده بهینه از حضور صنعت و جلوگیری از تکرار تجربیات تلخ عسلویه و پايهريزي صنعت پاك و دوستدار محيط زيست منطقه خواهد بود. تجربه مهم راهاندازي پالايشگاهها ميتواند در آينده زمينهساز پاكسازي محيط زيست و كاهش آلايندهها در عسلويه شود.
٤. انتقال گاز و میعانات گازی از دیّر به پارس جنوبی، مانعي جدي جهت كاهش نرخ اشتغال جوانان تحصيلكرده و ساير اقشار جوياي كار در منطقه عسلويه و ساير شهرستانهاي استان خواهد بود. راهاندازي پالايشگاه و بسط صنعت در منطقه پارس شمالي ميتواند نيروي كار بومي اين منطقه؛ شاغل در عسلويه را به اين بخش از صنعت گسيل داشته و بستر لازم را بهمنظور اشتغال جوانان عسلويه در پارس جنوبي فراهم آورد.
٥. با توجه به معاش غالب مردم شهرستانهاي ديّر و كنگان كه صيد و صيادي است، ترسيم لوله در اين مسير با عنايت به اين موضوع كه هرچه از سمت جنوب موقعيت دريايي به سمت شمال نزديك ميشويم، عمق آب كمتر ميشود و اين مهم، تهديدي جهت صيادان و خطري جهت آسيب رساندن به خط لوله و تبعات زيستمحيطي آن خواهد بود.
بر همین اساس پیشنهاداتی به شرح ذیل ارائه میشود:
١. بنا به حق مردم و با استناد به قانون و تصویب برنامههای قبلی، ميادين گلشن و فردوسي با نگاهی مدرن و بهینه در دشتهای ساحلی شهرستان دیّر اجرا شده تا فرصت اشتغال و گردش جریان سرمایه و ایجاد صنایع پاییندستی در این شهرستان فراهم شود.
٢. هدایت گاز به سمت پالایشگاههای گازی پارس جنوبی چندان عقلایی و منطقی بهنظر نمیرسد. ميتوان با افزايش تعداد چاههای نزدیک یا بر روی خط مرزی از این فرصت انرژی بدون اتلاف فشار و با بهرهوري مطلوب استفاده بهینه برد.
تکنوکراتهای گازی و نفتی به این مهم واقف هستند که در اثر بهرهبرداری نامناسب از میدان گازی مشترک که یکی از دلایل آن موقعیت مکانی حفر چاهها است، فشار گاز فراساحلی دچار افت شدید شده است؛ بنابراین این نقصان میبایست از خود مخزن مشترک جبران شود نه از چاههای گازی گلشن و فردوسي که مخزنی کاملا داخلی است و طبعا حق مسلم فرزندان آن.
انتقال گاز از چاههاي گلشن و فردوسي، يعني بزرگترين اشتباه تحميل هزينههاي چند برابري مادي اعم از هزينه هاي قيد شده در موارد فوق به سرمايه ملي كشور و دادن بزرگترين امتياز به رقيب ميدان مشترك ( قطر) است.
٣. از این پس باید تاسیسات پالایشگاهی با شرایط no-flaring (فاقد مشعل) در دستور کار قرار گیرد؛ بنابراین ضروری بهنظر میرسد که بهجای تشدید آلودگی منطقه پارس جنوبی، صرفهجویی در هزینههای استقرار لوله و تبعات زیستمحیطی آن و همچنین تحمل ریسک فرسودگی پالایشگاهی با شرایط حاکمیت مشعلها، این دو پالایشگاه در شهرستان ديّر استقرار پیدا کند.
٤. باوجود عمر ١٦ ساله پارس جنوبی، مشکل اصلی مردم عسلویه كماكان اشتغال فرزندان آنها است. جلوگیری از احداث پالایشگاههای گلشن و فردوسي، تيشهاي به ريشه اشتغال فرزندان منطقه، اعم از پارس شمالي و جنوبي بوده و جفايي بزرگ به فرزندان عسلویه و ظلمی سترگ به جوانان ديّر و ساير نقاط استان بهحساب ميآيد. چراکه با راهاندازی فازهای گازی پارس شمالي، بسیاری از شاغلان این نواحی با ترك پارس جنوبي در عسلويه و مهاجرت به منطقه دیّر و دشتی؛ فرصت مناسب اشتغال جهت جوانان عسلویه مهیا خواهد شد.
٥. تراکم صنعت در عسلویه، فضا را جهت استقرار صنایع پاییندستی در آن منطقه محدود کرده است. فضای محصور توام با تركيب خاص اقليمي منطقه، خود عامل اساسی ماندگاری آلودگیها و تشدید بیماریهای وابسته به آلايندههاي صنعتي است. در مقابل دشتهای آزاد پارس شمالي در منطقه دیّر، فرصت بهینهاي را جهت استقرار صنایع پاییندستی فراهم میکند که علاوه بر فرزندان دیّر، ساير مردم استان بهخصوص منطقه دشتي و شمال استان میتوانند از موهبت آن متمتع شوند.
با امعان نظر به مراتب یادشده و با اذعان به حقوق حقه ساكنين منطقه پارس شمالي، انتظار ميرود؛ مقام عالی وزارت نفت با لحاظ داشتن مسووليتهاي اجتماعي صنعت، این مهم را مورد مداقه قرار داده و بهمنظور رعایت اصول مطروحه قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ الغاي اقدامات معموله از سوی شرکت نفت و گاز پارس ( POGC)، مدیریت برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران و شركت مجتمع گاز پارس جنوبی (SPGC) را در دستور کار وزارت متبوعه قرار داده و این مقوله را با لحاظ داشتن اشتراكات صنعت و محيط پيراموني به طريق اولي مديريت و تدبير کنند.