bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۶۱۶۹
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۱۷ - ۰۱ آذر ۱۳۹۵
پول‌های نفتی باز هم به کمک روابط میان اعراب و ایالات متحده خواهد آمد، پروسه‌ای که به مدت 60 سال است طی شده و کماکان ادامه خواهد داشت.
بامدادجنوب- سید‌علی موسوی:
پول‌های نفتی باز هم به کمک روابط میان اعراب و ایالات متحده خواهد آمد، پروسه‌ای که به مدت 60 سال است طی شده و کماکان ادامه خواهد داشت. همانگونه که بسیاری از صاحبنظران معتقد هستند، رابطه میان امریکا و سران عرب بر مبنای قدرت تعادلی بلکه بر مبنای کشیدن شیره‌ اعراب با هدف اشتغال‌زایی غربی‌ها تنظیم می‌شود.
ما بارها شاهد بوده‌ایم که حکام ضعیف عرب با موازی کاری باعث رنجش خاطر غرب شده‌اند ولی به سرعت با بستن قراردادهای هنگفت تسلیحاتی یا با خریدن اوراق مشارکت سعی در باز طراحی کردن روابط خود دارند.
حالا نیز با به قدرت رسیدن ترامپ، اعراب به مانند گذشته رگ خواب طرف امریکایی را در دست گرفته و باز شاهد همان بازی همیشگی خواهیم بود، یعنی فشار اندک غرب بر اعراب و سپس سرازیر شدن پول‌های بادآورده نفتی به اقتصاد شکوفای غرب!
همه می‌دانند که رئیس‌جمهور جدید امریکا به‌دلیل وابستگی میزان اشتغال این کشور به سفارش‌های تسلیحاتی کشورهای عرب خاورمیانه، قدرت مانور چندانی در چرخش رویکرد کاخ سفید در قبال آنها نخواهد داشت.

بازی غرب برای کشیدن شیره اعراب
ترامپ به‌عنوان شخصی که تا سه ماه دیگر سکان‌دار سیاست ایالات متحده خواهد شد در روزهای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سخنان دلگرم کننده‌ای درباره اعراب به میان نیاورد، وی نسبت به تحولات خاورمیانه و به‌ویژه عربستان مواضع جدیدی در مقایسه با سایر سیاستمداران این کشور اتخاذ کرد. وی با ادبیاتی غیر دیپلماتیک عربستان سعودی را به گاو شیردهی تشبیه کرد که هر زمان شیرش تمام شود باید سرش را برید! و تاکید کرد امریکا دیگر برای تامین امنیت متحدانش در خاورمیانه هزینه نمی‌کند.
این سخنان در حالی از سوی سعودی‌ها پیگیری می‌شد که کمتر کسی در خاندان آل سعود احتمال می‌داد روزی ریاض مجبور خواهد شد برای جلوگیری از تحقق این موضع‌گیری‌ها به‌دنبال راه چاره باشد اما نتیجه شوک‌آور انتخابات امریکا، عربستان و کشورهای عربی پیرو آن را با این سوال مواجه کرد که وزارت خارجه ترامپ در رابطه آنها چه رویکردی خواهد داشت و آیا اظهارات دوران رقابت انتخاباتی او می‌تواند تعیین کننده راهبرد سیاست خارجی واشنگتن در قبال اعراب خاورمیانه باشد. هر چند اکنون حرف زدن از سیاست خارجی ترامپ بسیار زود است، چراکه رئیس‌جمهور جدید امریکا هنوز اندیشه‌هایش در این خصوص شکل نگرفته و حتی خود او نیز نمی‌داند بهترین موضع در قبال اعراب چه خواهد بود.

اوباما نیز در سخنرانی اخیرش غیر مستقیم ترامپ را مخاطب قرار داد و گفت: در دوران مبارزه انتخاباتی افراد موضع‌گیری‌های مختلفی دارند اما وقتی در راس کار قرار می‌گیرند و با حقایق روبه‌رو می‌شوند، جهت‌گیری دیگری خواهند داشت. واقعیت آن است که عربستان که مهم‌ترین متحد عربی امریکا در خاورمیانه است در طول چندین دهه ارتباط، میان این دو کشور شبکه در هم تنیده‌ای از مسائل سیاسی، امنیتی و اقتصادی به وجود آمده که برهم زدن آن نه تنها برای یک رئیس‌جمهور غیرممکن است بلکه ساختار حکومت در ایالات متحده نیز چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. با این حال احتمال می‌رود به‌دلیل خصلت‌های معامله‌گرانه ترامپ، شکل مراودات دو کشور اندکی دچار فراز و فرود شود. 
رئیس‌جمهور جدید امریکا در جایگاه یک فرد اقتصادی موفق از نقش خریدهای تسلیحاتی بزرگ عربستان در ایجاد اشتغال در کشورش آگاه است. طبق گزارشات خود منابع امریکایی، عربستان طی دو دهه گذشته، 500 میلیارد دلار سلاح از این کشور خریداری کرده است. این رقم علاوه بر آن‌که در حفظ جایگاه ایالات متحده در رتبه اول فروشندگان تسلیحات نظامی دنیا موثر بوده، بلکه تاثیری مستقیم بر کاهش بیکاری در امریکا نیز داشته است.

خرید تسلیحات بهترین راه ایجاد اتحاد
در حال حاضر تقریبا حدود 40 درصد دانشمندان، مهندسان و اساتید فنی در امریکا در بخش نظامی مشغول به کار هستند. همچنین سه شرکت بزرگ نظامی جهان لاکهید مارتین، نورث روپ گرومن و بوئینگ یک درصد GDP امریکا را تامین می‌کنند و 400 هزار نفر را در استخدام خود دارند. 
در همین رابطه رویترز اخیرا در گزارشی اعلام کرد: «طبق آمار سال 2014، در شرکت هوا فضا و صنایع دفاعی امریکا 2/1 میلیون کارگر به‌طور مستقیم و 2/3 میلیون نفر به طور غیر مستقیم فعالیت می‌کنند.» همچنین در ادامه این گزارش آمده است که پنتاگون در نظر دارد با افزایش 13 میلیارد دلاری بودجه سال جاری خود 7/3 درصد بر مشاغل بخش دفاعی امریکا بیفزاید. این در حالی است که شرکت‌هایی که بخش نظامی را در امریکا پشتیبانی می‌کنند، مالیات‌دهندگان اصلی این کشور نیز به‌شمار می‌روند. 
بر این اساس با توجه طرح‌های ترامپ برای بهبود وضعیت اقتصادی امریکا، تیرگی روابط کاخ سفید با سعودی‌ها دور از ذهن خواهد بود. ضمن آن‌که آل سعود بازوی عملگرایی ایالات متحده در خاورمیانه است و ترامپ می‌تواند با ادامه سیاست جنگ‌های نیابتی اوباما، منافع کشورش را از طریق ریاض با کمترین هزینه تامین کند. 
همه صاحبنظران معتقد هستند که نگاه ترامپ به مسائل سودمحور است و او در حالی که به قراردادهای میلیاردی ریاض در حوزه نظامی چشم دوخته، به‌دنبال آن است که بدون هزینه یک دلار از جیب امریکا و یا به خطر انداختن جان سربازان این کشور در خاورمیانه، راهبردهای کاخ سفید در منطقه را دنبال کند. لذا ترامپ بر این باور است امریکا برای اعمال قدرت هژمون خود لزومی به درگیری مستقیم و ایجاد هزینه ندارد بلکه اعراب با پول خود مسائلشان را حل می‌کنند و کاخ سفید صرفا کار مدیریت سیاست‌ها را بر عهده خواهد داشت.

همین اظهار نظرها و دیدگاه‌های ترامپ نشان می‌دهد او به وضوح پول را مهم‌ترین عامل ایجاد رابطه سرد یا گرم میان کشورهای متحد خود می‌داند، مساله‌ای که دیگر هر رصد‌کننده تحرکات امریکا ان را تائید می‌کند.
اما مساله این است که عربستان به‌دلیل تجاوز به یمن و حمایت‌های گسترده مالی و نظامی از تروریست‌های منطقه با کسری بودجه 81 میلیارد دلاری روبه‌رو شده است، تا جایی سیاست‌های انقباضی و لغو پروژه‌های عمرانی چندین میلیارد دلاری در دستور کار ریاض قرار گرفت. حال اگر امریکا بخواهد بدون حمایت مالی عربستان را در منطقه رها کند، این کشور مجبور خواهد شد بیش از پیش از حضور در خارج مرزهایش بکاهد و این سناریو ممکن است امنیت رژیم صهیونیستی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. عربستان در سه سال گذشته مبالغ هنگفتی در راستای حفظ السیسی در مصر هزینه کرد تا در نهایت توانست مالکیت جزایر تیران و صنافیر را از این کشور بگیرد و به‌طور غیر مستقیم به اسرائیل بسپارد. 
انتقال ماموریت امنیتی جزایر استراتژیک مذکور به تل آویو، نقش عمده‌ای در ارتقا امنیت این رژیم در دریا سرخ دارد که تماما به خرج سعودی‌ها انجام گرفت. بر این اساس اگر ترامپ در نظر داشته باشد طبق مواضع اولیه خود بخواهد در ازای دریافت پول از متحدان امریکا در خاورمیانه پول دریافت کند، بی شک دیواره‌های امنیت و بقا رژیم صهیونیستی بیشتر از گذشته سست خواهد شد. 
سیاست اشتباه سعودی‌ها آنها را دست به دامان امریکا خواهد کرد
از سویی دیگر منزوی شدن عربستان در محدوده مرزهایش به‌دلیل کمبود بودجه، بر وسعت حوزه نفوذ محور مقاومت و روسیه خواهد افزود. لذا ترامپ حتی اگر با محاسبه سود و زیانی بخواهد، سیاست‌هایش را در خاورمیانه و در قبال کشورهای عربی پیش ببرد، باید کماکان الگوی رفتاری گذشته را رعایت کند، زیرا کاهش قدرت نقش آفرینی ریاض، بر میزان بازگیری سایر کشورهای کوچک عربی منطقه اثر مستقیم می‌گذارد و این می‌تواند به گرایش آنها به روسیه و یا چین در راستای تامین امنیت خود منتهی شود. ضمن آ‌ن‌که این کشورهای کوچک و بعضا ثروتمند جایگاه مهمی در افزایش مسابقه تسلیحاتی و تداوم حضور نظامی امریکا در منطقه دارند و مسیر امنی برای دسترسی واشنگتن به منابع انرژی به‌شمار می‌روند. 

از سوی دیگر به‌دلیل آن‌که رئیس‌جمهور جدید امریکا تمایل ندارد بیش از این وارد بحران سوریه شود فضا برای مداخله بیشتر روسیه در خاورمیانه فراهم می‌شود. این در شرایطی است که ترامپ به تحولات سوریه به‌عنوان زمین بازی‌ای می‌نگرد که می‌تواند در آن از روس‌ها امتیاز بگیرد اما با رها کردن متحدانش در منطقه و خروج از بحران سوریه، قدرت مانور مسکو افزایش و توان چانه‌زنی کاخ سفید کاهش می‌یابد. با توجه به این مسائل برنامه ترامپ برای کاهش مداخله‌گری امریکا تغییر محسوسی در سیاست خارجی کاخ سفید در منطقه ایجاد نخواهد کرد، زیرا اقتصاد نظامی ایالات متحده با تداوم جنگ و خریدهای تسلیحاتی اعراب پیوندی عمیق دارد.
به هر حال با وجود شرایط موجود کمتر کسی پیدا می‌شود که ترامپ و دستگاه سیاسی بعدی ایالات متحده را معامله محور ندانند؛ هم به‌دلیل به قدرت رسیدن ترامپ و هم به دلیل قدرت یافتن حزب سود محور جمهوری‌خواه.
سرویس بین‌الملل روزنامه بامداد جنوب نیز سعی دارد از این پس با رصد تحولات موجود میان اعراب و طرف غربی به‌ویژه امریکا گزارشاتی تفصیلی و روشنگرانه در رابطه با اتحاد پر فراز و نشیب میان طرفین بپردازد.

برچسب ها: سیاسی ، نفت ، اعراب ، امریکا
نام:
ایمیل:
* نظر: