بامدادجنوب- الهام بهروزی:
«هر که مجموع نباشد به تماشا نرود/ یار با یار سفرکرده به تنها نرود/ باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش/ صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود/ بر دل آویختگان عرصه عالم تنگست/ کان که جایی به گل افتاد دگر جا نرود/ هرگز اندیشه یار از دل دیوانه عشق/ به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود...».
صدای پایش با سورت سرما آمیخته شده، گیسوان سیاهش بر شب سایه انداخته و گلهای سرخش در میان مخمل سپیدی از برف بهزیبایی پیچیده شده است. باردیگر از ورای زمان آمده تا برای ما آرامش، محبت و مهربانی را در این عصر یخزده و غریب به ارمغان آورد. یلدا زیباست و پر از حسهای خوب و دوستداشتنی. سرشار از مهر و محفل گرم عشق است. این شب طولانیترین شب سال است و ایرانیها همواره در این شب بهرسم دیرینه این سرزمین، پذیرا مهمانانی هستند یا خود به میهمانی دیگران میروند. شب یلدا در واقع تمرین محبت، مهماننوازی و معرفت است، صفاتی که همواره ایرانیها داعیهدار آن هستند و حیف است که این ویژگیهای خوب اخلاقی تحت تاثیر زندگی تجملاتی امروزی قرار بگیرید و از وجودمان پر بکشد. زندگی در عصری که رنگارنگی فضای مجازیاش تمام حواس و دلها را معطوف به خود کرده و غریبههای آشنای این فضا را برای افراد، محرمتر از خانواده آنها ساخته است، باعث شده که آدمها روزبهروز تنها و تنهاتر شوند، بنابراین شب یلدا میتواند فرصت مناسبی برای تکرار دورهمیها و خاطرات ناب عمرمان باشد.
ترمههایی که بر آن انارهای شکفته و یاقوتی، پستههای خندان، شیرینیهای خانگی، هندوانههای قرمز و میوههای رنگارنگ جاخوش کرده، نوید شبی زیبا میدهد؛ شبی که در آن بعد از مدتها میزبان یا میهمان بهترینهای زندگیات هستی و فارغ از همه جا فقط زیباییها را میبینید و با تفال از دیوان حافظ لحظات نابی را با چاشنی ذوق و ادب برای یکدیگر خلق میکنید. بیاییم در این شب تلخیها، کینهها و افکار منفی را به سیاهی این شب بسپاریم و دوستیهایمان را چون روز سپید و درخشان کنیم. خوب بودن را تمرین کنیم و عشق را فراگیر. «یلدا» واژهای سریانی به معنای «زایش» و «تولد» است، همانگونه که این شب با پایان خود میلاد خورشید را در پی دارد، ما هم در این شب میلاد مهر و محبت را جشن بگیریم، میلاد با هم بودن و عشق به پدر و مادر و بزرگترها را تمرین کنیم. حال و هوای پدران و مادرانی را که در خانه سالمندان بهسر میبرند، با دیدار آنها و نهادن بوسهای پر مهر بر دستان رنجورشان خوب کنیم. شب یلدا شب تقسیم مهربانی است. نیاکان ما در گذشته با توجه به تغییرات طبیعی فصول، جشنهای متنوعی نظیر جشن سده، مهرگان و... برگزار میکردند. آنها اولین روز پس از شب یلدا (اول دیماه) را روز میلاد خورشید -که البته برخی بنا به دلایلی آن را میلاد مسیح دانستهاند- میدانستند که آغازگر چله سرما است، این شب برابر بود با پایان سال زراعی و در این شب به گرد هم جمع میشدند تا بعد از مدتها آسودهخاطر با یکدیگر دیدار و گفتوگو کنند. این شب در ادبیات فارسی نیز نمود چشمگیری دارد اما شاعران بیشتر از این شب بهدلیل طولانی بودنش برای وصف شبهای جانکاه و ملالانگیز فراق سود جستهاند. شبی که جان عاشق به لب میرسد و دیدار محبوب میسر نمیشود.
یک استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه در خصوص نمود شب یلدا در شعر شاعران کلاسیک ادب پارسی به بامداد جنوب گفت: واژه یلدا در اشعار شاعران کلاسیک و معاصر با ترفندهای ویژه و سبک منحصربهفرد هر شاعری نمود پیدا کرده که این بهرهگیری یا به شکل تقلیدی صرف و انتقال سنتهاست یا اینکه بهصورت ابتکاری از خلاقیت و نبوغ فکری یک شاعر نشات میگیرد اما آنچه با مطالعه و بررسی متون کلاسیک از بهکار بردن این واژه برداشت میشود، این است که شاعران کلاسیک از این واژه مفهوم نحوست، طولانی بودن و گاه سیاهیاش را وام گرفته و شب هجران یار را به تصویر کشیدهاند، بهعنوان مثال، آنجا که سعدی میگوید: «هنوز با همه دردم امید درمان است/ که آخری بود آخر شبان یلدا را» طولانی بودن این شب را به امید طلوع صبح راستین سپری میکند.
هدی خرمآبادی در ادامه افزود: یا آنجا که منوچهری میگوید: «نور رایش تیره شب را روز نورانی کند/ دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند» سیاهی را از شب یلدا وام گرفته است و شاعر حبسیهسرای معروف (مسعود سعد سلمان) میگوید: «کرده خورشید صبح ملک تو/ روز همه دشمنان شب یلدا» که مسعود سعد بیشتر نحوست این شب را مد نظر داشته است و با آن تیره و تار شدن و فلاکت و خواری دشمنان را در مقابل ممدوح خود به رشته تحریر درآورده است. این تعبیر ریشه در این تفکر باستانی دارد که در چنین شبی جدال نابرابر اهریمن و اهورا ادامه دارد و به عبارتی نبرد ظلمت و نور این شب تیره سرد را طولانیتر میکند.
وی با تاکید بر اینکه اما بررسی شعر معاصر بیانگر این نکته است که هر چند در شعر معاصر هم «یلدا» با مفاهیم نحوست، طولانی و تیره بودن به کار رفته ولی از آن خمود و یکنواختی برخی اشعار کلاسیک تهی است و با ابزارهای خلاقانه و محرک، به شعر تحرک و پویایی خاصی میدهد، افزود: بهعنوان مثال آنجا که سیدمهدی موسوی میگوید: «یلدای چشمهای تو را گریه میکنند/ موهای رنگ و بوی زمستان گرفتهام» با تعابیر شاعران کلاسیک که گاهی در محاصره صرف تقلید گرفتار بودند، فاصله گرفته و آن «لذت هنری حاصل شده بهدنبال کشف» را که شفیعیکدکنی بر آن تاکید دارد تا حدودی ایجاد میکند. در بیت «یلدای گیسوان من آغاز میشود/ پاییز با بهار به پایان میرسد» از مهتاب بازوند، شاعر بلند بودن و سیاهی زلف را با تعبیر یلدا به تصویر کشانده است.
خرمآبادی در خصوص پیشینه برگزاری آیین شب یلدا در ایران نیز گفت: آیین میتراییسم که یکی از ادیان باستانی است، در زمان اشکانیان رواج بسیاری داشت. شاهان اشکانی به مهر سوگند یاد میکردند اما پس از حمله اسکندر مقدونی بساط این آیین در ایران برچیده شد. هر چند به اقصی نقاط مرزهای ایران نفوذ کرده بود. «یلدا» به معنای میلاد و تولد است. روز تولد خورشید و میلاد نخستین روز زمستان سرد که هر ساله جشن برپا میکردند. این آیین پایکوبی در ایران اسلامی هرچند بهمانند دیگر اعیاد و جشنها چنان به رسمیت شناخته و تثبیت نشده اما یکی از سنتهای دیرین و قدمتدار ایرانیان است که همواره آن را ارج مینهند.
بیاییم امسال یلدایمان را نه تنها با خانواده بلکه با کودکان کار، افراد معلول و سالمندانی که در خانههای سوت و کور بهسر میبرند، جشن بگیریم و به آنها سبدسبد عشق و شور زندگی اهدا کنیم. بیاییم با کمک هنر و موسیقی شب یلدای رویایی را برای همنوعانمان خود رقم بزنیم.