bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۶۴۶۰
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۱۷ - ۳۰ آذر ۱۳۹۵
شهر، دهانِ بزرگِ بی‌زبانی است که همواره سخن می‌گوید. بر هم خوردنِ لب‌های آن حاوی کلمات و واژگانی است که برای فهمش لب‌خوانی و کنکاش لازم است. سخنِ شهر، دوره‌گردی است که...
مسعود ریاحی:
شهر، دهانِ بزرگِ بی‌زبانی است که همواره سخن می‌گوید. بر هم خوردنِ لب‌های آن حاوی کلمات و واژگانی است که برای فهمش لب‌خوانی و کنکاش لازم است. سخنِ شهر، دوره‌گردی است که از لابه‌لای اتومبیل‌های مانده در خیابان می‌گذرد، گاه در گوشه‌ای بساط پهن می‌کند و چیزهایی می‌فروشد و گاه روی دیوار چیزهایی می‌نویسد و گاه، در گوشه‌ای می‌میرد، غریب و حیران. سخنِ شهر را می‌شود از قدِ متفاوت ساختمان‌ها، ویترینِ بوتیک‌ها، مجسمه‌ها، واژگانِ روی بیلبوردها و ... نیز، شنید. او همواره با ساکنانش سخن می‌گوید، با زبانِ نداشته خودش. 

شهر آنچه را که آزار دهنده است، از حوزه قابل رویت دور می‌کند تا بیشتر شبیه مکانی شود که برای زیستن مناسب است. این موادِ آزاردهنده، همواره سرکوب و واپس رانده می‌شوند تا بتوان در شهر قدم زد، بی‌آن‌که این مواد را مشاهده کرد. آن هنگام که این مواد در حوزه رویت و آگاهی وارد می‌شوند، موجب آزار شهر و ساکنان خواهند شد. چنین وضعیتی را می‌توان اضطرابِ شهر دانست که خبر از ورود غیر منتظره یک حمله می‌دهد. در چنین وضعیتی شهر نیازمندِ مکانیسم‌هایی است که از خود در برابر این حملات، محافظت کند. این‌گونه است که این موادِ آزاردهنده، به وسیله این مکانیسم‌ها تعدیل می‌شوند تا باز هم شهر، مکانی بماند برای زیستنِ در آن. برخی از این مکانیسم‌ها در پی انکارِ مشکل یا سرکوبی آن هستند که در نتیجهی آن، این موادِ آزار دهنده به حوزه نهانِ شهر برمیگردند اما در شکلی دیگر و به شکلی نمادین ظهور پیدا میکنند. همچون فقر و بیکاری‌ای که از سوی بسیاری از مکانیسم‌های شهر سرکوب و انکار می‌شود تا در شکلی دیگر به‌عنوانِ یک دستفروش یا متکدی به حوزه قابلِ رویتِ شهر برگردد. شهر باز هم می‌تواند بی‌آن‌که برنامه‌ای برای ساماندهی دستفروشی داشته باشد، آن را انکار و سرکوب کند؛ عملی که عموما نیز شاهدِ آن بوده‌ایم (برخوردهای بسیار تند و سرکوب‌گرانه با دستفروشان). این احتمال بی‌راه نیست که سرکوبِ دوباره این پدیده از پیش سرکوب شده، این بار خود را در شکلی دیگر نشان دهد، حتی شکلی از یک بزهکاری.

سخنانِ ‌صدای شهر، نیازمندِ لب‌خوانی است. سرکوب و انکارِ این سخنان، خبر از وقوع یک حمله ناگهانی خواهد داد که صحنه آگاهی و قابل رویت شهر را بدل وضعیتی خواهد کرد که زیستنِ در آن حتی با مکانیسم‌های دفاعی نیز ممکن نخواهد بود و آن را در معرضِ گسست قرار خواهد داد. شهر نیازمند است تا نیازش به رسمیت شمرده شود. 

برچسب ها: جامعه ، یادداشت
نام:
ایمیل:
* نظر: