بامدادجنوب- الهام بهروزی:
دومین روز جشنواره فجر استانی در بوشهر با اجرای نمایش «هدیه مرموز» کاری از یاسر خاسب از تهران در دو سانس 17 و 19:30 در پلاتو استاد صغیری برگزار شد. برگزاری اینگونه جشنوارهها در استانها به تبادل تجربیات و داشتههای تئاتری منجر میشود و بهنوعی آموزش غیرمستقیم را در پی دارد. «هدیه مرموز» اثری فیزیکال است که بهجای دیالوگ از طریق بدن و حرکتهای طراحیشده متناسب با سوژه انتخابی کارگردان با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند. این نوع نمایش که در واقع با زبان بدن اجرا میشود، نیاز به توجه و تمرکز خاصی دارد ولی این پتانسیل را دارد که خیلی راحت با هر مخاطبی خواه در شرق یا غرب جهان با هر زبان و فرهنگی باشد، ارتباط برقرار کرده و مفاهیم جامعه بشری را به او انتقال دهد. در حقیقت نمایش فیزیکال با سود جستن از زبان بدن و طراحی حرکت، مفاهیمی که برآمده از آیینها، سنتها و ... یا همچنین درونیات و ذهنیات صاحب اثر است، به تماشاگر انتقال میدهد. این اثر به کمک روشنایی و تاریکی و تلفیقی از هر دو، موضوع انتخابی خود را که میتواند یکی از چالشها یا موتیفهای زندگی بشری باشد با حرکات کاملا حرفهای و بجا برای مخاطب تبیین کند. این نوع نمایش در ایران با نام یاسر خاسب گره خورده است. هنرمندی که سالهاست به کمک ابزارهایی نظیر خاک، عروسک و... میکوشد تا درد، خشونت، ناامنی و تناقصهای جامعه بشری را به نمایش بگذارد.
نمایش فیزیکال در فضای نمایشی ایران آنگونه که باید هنوز خود را معرفی نکرده است، شاید دلایلی نظیر اینکه در سیستم آموزشی نمایش کشور هنوز جایگاه مناسبی برای این گونه نمایشی تعریف نشده و همچنین بهدلیل اینکه نمایش فیزیکال برای انتقال پیام و برقراری ارتباط با مخاطب خود نیاز به طراحی حرکات پیچیده و دشواری دارد که هر بازیگری توان اجرای آن را ندارد و بیشتر افرادی هم که وارد این عرصه میشوند، بهدلیل دشوار بودن تمرینات بدنی از ادامه این مسیر انصراف میدهند و یکی از دلایل دیگر آن هم میتواند موضوعات انتخابی باشد، چراکه عموما مخاطب عام اینگونه نمایشها بیشتر جذب موضوعاتی میشود که در آن گرهافکنی باشد و بازیگر با تبحر و هنرمندی خاصی بهکمک زبان بدن خود، حرکاتی را طراحی کند تا مخاطب به هیجان درآید و ذهنش درگیر آن موضوع شود.
«هدیه مرموز» نیز مانند سایر کارهای خاسب عاری از دیالوگ است و در این اثر به کمک موسیقی و حرکات بدنی و فیزیکی، زندگی انسان را از بدو تولد تا مرگ به تصویر میکشد. خاسب در این اثر با ترکیب عروسک و فیزیکال، خشونت و کشتاری که امروز در گوشهگوشه جهان هستی شاهد آن هستیم، به نمایش گذاشت، در واقع برداشت شخصی نگارنده از این نمایش این بود که «خشونت» پیام محوری آن است. وی بهزیبایی و به کمک بدن کاملا منعطف و مستعد خود توانست این پیام را به نمایش بگذارد و لحظات شاد و غمانگیزی را ترسیم کند.
یاسر خاسب در مورد این نوع نمایش به بامداد جنوب گفت: فضای این مدل کار ترکیبی از فیزیکال و پانتومیم معاصر است که در اصل از هنر بدوی انسان نخستین نشات میگیرد. من امروز با بهرهگیری از تکنولوژیهای مدرن و حرکات روبهرشد (چون که انسان امروز از لحاظ حرکتی، فیزیولوژی، استایل حرکتی، فکر، ایده و ... با انسان نخستین خیلی فرق کرده است) سعی میکنم در تمام کارهایم رابط انسان با گذشته و ریشههایش باشم. عموما در کارهایم به انسانی که ازکجا و برای چه هدفی آمده و به کجا خواهد رفت، میپردازم. این قصهها را همیشه دوست دارم و در مورد آن کندوکاو و جستوجو میکنم تا به شناخت انسان و خودم دست یابم، چراکه هر چه بیشتر انسان و خودم را بشناسم، محیط پیرامون خودم و تمام دنیا را بهتر میشناسم.
این هنرمند در ادامه با بیان اینکه این حس و حال از دوران کودکی در من بوده و تلاش کردم در بیشتر اجراهایم هم به آن توجه داشته باشم، افزود: نکته خیلی خوب این گونه نمایشی این است که یک حال و انرژی خیلی خوبی به مخاطب میدهد، اینکه مخاطب فقط تماشاچی نیست و بهطریقی به کار وصل میشود، یعنی تنها نمیبیند و نمیشنود، بلکه خود را با تمام وجود در کار لمس میکند، لحظه لحظه درد را احساس میکند، میخندد، گریه میکند، میترسد و... . در مجموع بازیگر این اثر تمام احساسی که دارد میتواند در زمانی کم به مخاطب منتقل و وی را آزاد و تخلیه کند تا وقتی که تماشاچی بیرون میرود یک حس خاص را با خود به یادگاری ببرد.
خاسب با تاکید بر اینکه در نمایش فیزیکال، حرکات بدنی در انتقال مفهوم به بیننده بسیار نقش دارد، خاطرنشان کرد: در ایران سالهاست که این کار بهصورت تراژدی پیاده میشده و تیم ما (بدن دیوانه) از سال 84 در همین بوشهر در آخرین دوره جشنواره پانتومیم –که البته پس از آن برگزاری این جشنواره در کشور تعطیل شد- کار خودش را آغاز کرد و کارهایمان را بهعنوان نماینده انرژی خوب ایران در جهان نیز به نمایش گذاشتهایم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا این نوع کار میتواند پاسخگوی ذائقه مخاطب امروزی باشد، توضیح داد: بله، چراکه نه؟ این همه مدل تئاتر وجود دارد ولی هنوز جای این گونه نمایش در تئاتر کشور خالی است اما مردم این نوع نمایش را نیز میخواهند و نیاز دارند، چون انرژی مستقیمی را به مخاطب منتقل میکند و برای مخاطب نمایش فیزیکال نمیتوان گروه سنی خاصی را تعریف کرد، چون هم یک کودک میتواند این اثر را ببیند و هم یک سالمند. البته در نمایش فیزیکال تنها بحث انتقال انرژی خوب مطرح نیست، بلکه آنچه در این نمایش مهم است، این است که مخاطب را به تفکر و اندیشیدن وامیدارد و این اثر تنها سرگرمی نیست.
یاسر خاسب همچنین در پاسخ به این سوال که آیا در نمایش فیزیکال دیالوگ میتواند گنجانده شود، گفت: میتواند در این نمایش دیالوگ وجود داشته باشد، چراکه مدلهای مختلفی دارد اما گروه ما سعی کرده از ابزارهای دیگری بهره بگیرد، زیرا برای اجراهای خود در کل دنیا دیگر احتیاجی به دیالوگ نداریم، بلکه با روح، جسم و ذهنمان با مخاطب ارتباط میگیریم.
وی در خصوص نزاع و تضاد فکری شخصیتها و پیام این نمایش بیان کرد: این نزاعها و تضادها در واقع نمایش خشونتی است که دنیا را فراگرفته است. دنیایی که پر از جنگ و خشونت شده است الان که ما در اینجا داریم گفتوگو میکنیم، در سوریه عدهای دارند جنگ میکنند و کشته میشوند. در مجموع باید بگویم که پیام این نمایش این است که آدم همیشه با خود در نزاع است و کنکاشهایی دارد.
مسوول کانون منتقدان انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر هم در خصوص نمایش فیزیکال گفت: انسان بدوی از همان ابتدایی که به هنر حرکت پرداخت، از آیین برای تسلط پیدا کردن و در اختیار گرفتن قدرت قهریه طبیعت استفاده کرد، چون از قوه قهریه طبیعت مثل حمله حیوانات به انسان، سیل، رعد و برق، زلزله و سایر عوامل طبیعی میترسید، بنابراین انسان از آیین بهعنوان در اختیارگیرنده یا تسلط پیدا کننده روی این قوه قهریه طبیعت استفاده میکرد. این آیینها امروز به هنر حرکت تبدیل شدند. ما در خود بوشهر هم آیینهایی مثل آیین سور، سوک، کار (که روی دریا هست)، شفاخواهی از درخت، بارانخواهی در فصولی که باران نمیآید و کمباران است، داریم. همه این آیینها همراه با هنر حرکت، موسیقی، نور، رقص و لباس و رنگ است. یاسر خاسب آمده در کارهایش این آیینها را مدرن کرده، یعنی با بهره گرفتن از رقصهای کلاسیکی مثل باله که برای تفنن ایجاد شدند یا بازتاب جامعه آن روز هستند، کوشیده با توجه به آشفتگی ذهنی که انسان در جهان معاصر دارد؛ جهانی که مملو از خشونت، جنگ، نارضایتی، خودخواهی، زیادهخواهی، انحصارطلبی است، به یک زبان مشترک برسد و به همراه رقصندهها در تمام دنیا و گروه «بدن دیوانه» در کشور تلاش میکند در کارهایشان تمام این امیال و خشونت درونی روح بشر معاصر را بازتاب بدهند. آنها بهخصوص میکوشند تا هنر بهخصوص هنر رقص و حرکت به یک زبانی جهانی برای مفاهمه تبدیل شود.
جواد متین در پایان با بیان اینکه در واقع تبدیل شدن نمایش فیزیکال به ابزاری برای صلح و دوستی و همسویی با طبیعت هدفی است که یاسر خاسب دنبال میکند، افزود: اما اگر بهطور اختصاصی در مورد نمایش «هدیه مرموز» بخواهیم سخن بگوییم دو تا فرضیه وجود دارد؛ یکی اینکه او با یک آدمکی میرقصد که میتواند کودک درون باشد. خاسب در طول نمایش با او درگیر و در نهایت کودک درون پیروز میشود و رقصنده را خفه میکند. فرضیه دیگر هم این میتواند باشد که یک نگاه روانشناسانه به موضوع داشته باشیم نه پدیدارشناسانه. به این شکل که خرد و آگاهی انسان تقسیم میشود؛ یعنی اینکه رقص دیشب میتواند رقص «من» یا «هیگو» در مقابل سایه باشد. این تضاد و کشمکش هم درونی است و هم بیرونی که ما بهعنوان تماشاگر شاهد آن هستیم و در ذهن ما اثر خودش را به جای میگذارد. اینقدر این کار کامل، دقیق و حرفهای انجام میشود که حتی نیاز به دیالوگ ندارد. بهطوری که تمام فاکتورهای نمایش کار خودشان را دارند به موقع انجام میدهند و میتوان گفت که از کیفیت خوبی برخوردار هستند.