bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۶۸۲۳
تاریخ انتشار: ۲۵ : ۱۸ - ۲۵ دی ۱۳۹۵
سخن گفتن از شخصيت مرحوم آيت‌‌الله هاشمى رفسنجانى كار آسانى نيست و داوري يا تحليل شخصيت او نيازمند گذر زمان است. در اين هنگامه اندوه، خود را بدور از احساس و علاقه نگاه داشتن و...
حجت‌الاسلام محمد فولادي:
سخن گفتن از شخصيت مرحوم آيت‌‌الله هاشمى رفسنجانى كار آسانى نيست و داوري يا تحليل شخصيت او نيازمند گذر زمان است. در اين هنگامه اندوه، خود را بدور از احساس و علاقه نگاه داشتن و بيان آنچه از طريق عقل و تجربه و معرفت تاريخي به ادراك مي‌رسد، امري سنگين به‌نظر مى‌آيد. در اين مجال اندك سعى مى‌كنم مختصر آنچه كه در می‌يابم را با خوانندگان عزيز در ميان بگذارم.
قبل از هر كلام رحلت نابهنگام و جبران‌ناپذير حضرت آيت‌الله هاشمى رفسنجانى را به همه دلسوزان آگاه اين ملك و ملت تسليت می‌گويم. در روايت آمده است كه مرگ فقيه (فرد آگاه و داناي عميق، فهيم به احكام و معارف و سنت‌هاى الهى) جبران‌ناپذير است. در مرگ بسيارى اين روايت را ذكر می‌كنند، در حالى كه تعارفى بيش نيست؛ آرى كسى چون شيخ انصارى، آيت‌الله بروجردى و يا در عصر و زمان حال مرحوم فقيه عاليقدر منتظرى، فقداني بي‌جايگزين دارند و بايد منتظر قرن‌ها ماند تا مادر گيتى چون آنان بزايد اما در اين‌باره رفسنجانى در جهان اسلام و عالم تشيع در امر سياست و امور مملكت‌دارى آن هم در جهان سوم، و در ايران حقيقتا بی‌بديل بود و از دست دادن او شايد زمان‌هاى طولانى ببرد تا جبران شود و در خصوص وي همان (ثلمه لايسدها شى) صدق مى‌كند.

 هاشمى رفسنجانى از حوزه علميه قم برخاسته بود و در مكتب دو فرد فقيه و مبارز و آگاه به زمان تلمذ نموده و پرورش يافته بود. از هر كدام در وجوهى الهام گرفته و تا آخر عمرش به آن آموخته‌ها وفادار ماند. هاشمي در مكتب خمينى سياست و مبارزه آموخت و در مكتب منتظرى فقه و معرفت دينى فرا گرفت. او حوزه علميه و علماي آن را خوب می‌شناخت و با شم سياسي قوي كه داشت، به روحيه و رويه آنان آگاهى كامل داشت. او در دوران مبارزه با رژيم ستم‌شاهى با گروه‌هاى مختلف از مسلمان و غيرمسلمان، از چپ و راست، ميانه‌رو و راديكال، از روحانى و روشنفكر، با عقايد آنان و روحياتشان آشنايى كامل پيدا كرد. رفسنجانى مبارزات ملل ديگر را پى می‌گرفت و حتي به كشورهاى ديگر مسافرت می‌كرد و با مبارزات مسلحانه و چريكي بيگانه نبود. 
همه اينها از هاشمى رفسنجانى مردى ساخته بود آگاه به بسياري از زواياي امور سياسي كه ديگران از آن محروم بودند؛ تجربه‌هاى متفاوت از ديگران او را در تحليل مسائل انقلاب، امور داخلى و خارجي كمك می‌كرد. روحانيون كمتر اهل تحليل بودند اما رفسنجانى تحليلگر زبردستى بود كه وقتى در وقايع انقلاب سخن می‌گفت همه تسليم می‌شدند. هاشمي شخصيتى بود كه رهبر فقيد انقلاب با اعتماد كامل، او را مشاور خود قرار داده بود و در مهم‌ترين مسائل انقلاب با او مشورت و تصميم می‌گرفت. 

رفسنجانى به روحانيون ميدان نمی‌داد چون مى‌دانست كه چه كسانى در انقلاب هزينه داده اند و چه كسانى پاى سفره آماده نشسته‌اند و با تفكر سياسي و اقتصادي اكثر آنان موافق نبود؛ لذا روحانيون در تحليل‌هاى اقتصادى و امور اجتماعى هاشمي در نماز جمعه تهران با وي بر سر مهر نبودند و در قم مى‌گفتند كه زير عمامه امثال بهشتى و رفسنجاني داس وچكش است؛ يعنى اعتقادات اينها كمونيستى است. 
    آيت‌الله رفسنجانى در موضع گيري‌هاى سياسي همراه و همگام امام خمينى بود و در مسائل اعتقادى و به‌خصوص ولايت فقيه هم عقيده با استاد و هم رزمش آيت‌الله حسينعلى منتظرى بود؛ هرچند روش و سيره عملى و پراگماتيستي هاشمي نشان نمى‌داد كه باورش به ولايت فقيه، انتصابى و مطلقه نيست؛ بلكه نظر وي ولايت فقيه انتخابى، مقيده و موقت، همراه با نظارت دقيق خبرگان است. 
    در هر حال رفسنجانى فردى واقع گرا و عملگرا بود و براي رسيدن به اهداف، داراى برنامه و صبر مثال زدنى بود؛ او بيشتر به آباداني فيزيكى و عمران به سبك و سياق آسياي شرقي معتقد بود و توجه كمتري به توسعه سياسي و يا فرهنگى داشت، لذا در دوران رياست جمهوريش بحران‌هاي سياسي و فرهنگي رخ داد و در پي آن اقدامات اقتصاديش نيز آنچنان نتوانست دوام پيدا كند و مرذم چاره در اين ديدند كه به توسعه سياسي رأى دهند كه با حجم عظيم بحران آفريني‌ها و موانع و مشكلات در دوران اصلاحات متاسفانه در نهايت منجر به دوران ويرانگر هشت سال غارت و اهانت به تماميت يك ملت شد.

    رفسنجانى شخصيتى بود كه اگر در جامعه‌اى غير از ايران و سلطه فرهنگ سنتى و ديني متصلب حوزوى، مديريت سياسي و اقتصادي را بعهده مى‌گرفت كشور را به مالزى، تركيه يا كره جنوبى تبديل مى‌كرد اما او چاره‌اى نداشت كه نقش ريش سفيدى بازى كند و با برنامه‌هاي پشت پرده شكاف‌هاى ايجاد شده را به‌طور مرتب ترميم کند. آرى رفسنجانى مديرى بود كه در واقع همه كاره بود و خيلي از اموري كه به نام ديگران تمام مى‌شد به دست او عملي شدند و وي توانست كشور را از بزنگاه‌هاى حساس وخطرناك داخلى و خارجي برهاند.
    در اين نوشته كوتاه در صدد شماردن خدمات و اقدامات مهم او نيستم. هاشمى مرد ميدان‌هاى خطر بود و البته با كسانى كه خارج از حكومت مخالفت مى‌كردند، سخت ناسازگار بود؛ البته زيركانه. و با خودي‌هاى منتقد نيز بسيار ملايم و مصلحت جويانه برخورد مي‌كرد.
    او حفظ نظام مورد نظرش را با همه عيب‌هايي كه ممكن است داشته باشد، اصل قرار داده بود هرچند در اين اواخر خود به انتقاد مى‌پرداخت و به فجايع و ظلم‌ها رضايت نمى‌داد. به نظر مى‌رسيد هاشمي در بين مشي سياسي و اخلاق و تدين برگرفته از استادش منتظري سرگردان مانده بود و در اواخر عمر به سوي دوم تمايل بيشتر نشان مى‌داد؛ لذا مورد استقبال مردم قرار مى‌گرفت. در هر حال هاشمى رفسنجانى سياستمدارى بي‌نظير در جمهوري اسلامى بود كه از هوشى خدادادى در درك ضرورت‌ها و تصميمات سرنوشت‌سازي برخوردار بود كه يا ملتى را از خسارت‌هاى جبران‌ناپذير نجات مى‌داد؛ مانند پايان دادن به جنگ هشت ساله و تصميم صحيح بى‌طرفى در حمله امريكا به عراق ويا گاهي اوقات تصميم انسان‌هاى باهوش منجر به گرفتارى ملتى براى هميشه مى‌شود وخسارت‌هاى جبران‌ناپذير بار مى‌آورد.
    ورود در سياست و حكومت‌دارى، محدوديت‌هاي جبرى بسياري را تحميل مى‌كند كه اگر قصد واگذارى و ترك قدرت را نداشته باشيم، و به‌خصوص آن را به منزله فرزند خود بدانیم، بايد بسيارى از اصول اخلاقى و اعتقادي را زير شرح ديگرگونه‌اي تفسير کنیم وبه توجيه اهم و مهم، خود را راضى کنیم؛ والا براي هاشمي نيز هم چون استادش منتظرى و يا مولايش على (ع) قدرت ارزش في نفسه نداشت الا (ان اقيم حقا او ادفع باطلا).
    هاشمى در ميان روحانيت هم اهل تفسير قران بود و هم صاحب قلم، درك سياسي بالايى داشت، كسي نمى‌توانست بدون تقلبى بر او پيروز شود. او فرهنگ آخوندى را رعايت مى‌كرد و با دنيا نيز سر آشتى داشت و در جهان خارج او را به‌عنوان سياستمدارى واقع گرا مى‌شناختند. وجودش مايه دلگرمى مردم بود، چراكه او را عاقل مى‌دانستند و به ايران و مردم به چشم ايران و ايراني نگاه مى‌كرد.
    خداى او را بيامرزد كه با رفتنش ميليون‌ها انسان از فرداى اين مرز و بوم نگران‌تر گشته‌اند.

نام:
ایمیل:
* نظر: