کریم جعفری:
روز گذشته در حالی که ایران در سوگ از دست دادن تعدادی از مردم و آتشنشانان در حادثه غمانگیز ریزش ساختمان پلاسکو بودند، در گوشهای دیگر از جهان اتفاقی بسیار مهم روی داد و آن هم حضور رئیسجمهور جدید ایالات متحده امریکا در کاخ سفید و خداحافظی مستاجر سابق آن بود. رویدادی که بیشتر رسانههای جهان را بهخود مشغول داشته بود.
در مورد دونالد ترامپ در روزهای انتخابات امریکا بسیار نوشتیم و امروز این اولین سرمقالهای است که پس از حضور وی در کاخ سفید مینویسم و اگر روزنامه به قوت خود باقی باشد، به دلیل جالب بودن رفتارهای وی در عرصههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی بارها و بارها در مورد وی بنویسم. هشت سال پیش در مصاحبه با یکی از خبرنگاران بوشهری در مورد حضور باراک اوباما بهعنوان رئیسجمهور امریکا در قدرت حرفی زدم که بعضی اوقات آن را تایید میکنم و بعضی وقتها از اینکه چنین حرفی زدهام، پشیمان میشوم. در آن روزها گفته بودم که اوباما با تلاش برای صلح میآید، هر چند که او با پنبه سر ما ایرانیها را خواهد برید. از حرف اولی زیاد خوشم نیامد، چرا که در دوره او نیز گوانتانامو تعطیل نشد، حمله هواپیماهای بدون سرنشین به مردم بیگناه در مناطق مختلف جهان ادامه یافت، داعش و جبهه النصره و دیگر گروهکهای تروریستی شکل گرفتند، سعودیها با حمایت مستقیم کاخ سفید بحرین را اشغال کرده و به یمن حمله کرده و هزاران نفر را قتل عام کردند.... اما در مورد وجه دوم که اوباما با پنبه سر میبرد، واقعیتها بیش از پیش احساس میشد، او کار با ایران را تا جایی پیش برد که به نفت در برابر غذا رضایت داده بودیم و اینهایی که میگویند نه، خبری نبود احتمالا در ایران زندگی نمیکردهاند.
حالا قضاوت در مورد ترامپ است، او یک تاجر است، به تمام مسائل پیرامونیاش به چشم اقتصادی نگاه میکند. درمنظر او، ایران برای امریکا مشکلساز نیست چرا که در حوزه اقتصاد جهانی و معامله با این کشور اصلا بهحساب نمیآید. او حتی به روسیه و دیگر کشورهایی که این روزها بهعنوان رقیب واشنگتن محسوب میشوند هم محلی نمیگذارد، چرا که برای او ملاک، توانایی اقتصادی است که میتواند فرداروز برای کشورش دردسر شود.
در تهران اگر سیاستمداران اندکی حوصله کنند و صبر پیشه سازند و زیاد سر به سر ترامپ نگذارند، بدون شک میتوان با این غول بیشاخ دم که یک امریکایی تمامعیار است، کنار آمد. آنهایی هم که به پاره کردن برجام به وسیله او دل خوش کردهاند، زیاد به این مساله امیدوار نباشد، چرا که مشاوران ترامپ بیش از عاشقان داخلی او عقل و درک دارند و منافع ملی کشورشان را در نظر میگیرند، نه مانند کاسبان ایرانی دنبال منافع فردی، جریانی و محفلی خود هستند.
با این اوصاف، تعامل با امریکایی ترامپ با امریکایی اوباما سختتر خواهد بود، چالشهای ایران و امریکا در این دوره هم سر جایش است، چرا که تا شناخته شدن جریانات کلی سیاستگذاری دولت جدید این کشور که در چهار طرف ایران حضور نظامی، اقتصادی و سیاسی فعالی دارد، باید زمان بگذرد و پس از آن قضاوت کرد. امریکای اوباما، یک اوبامای بزک کرده بود که تئوریهای آن از قلب اندیشکدههای 500گانه واشنگتن خارج میشد اما امریکای ترامپ، همان امریکای حقیقی، لخت و عور است که بیشتر خود را نشان میدهد.