بامدادجنوب- هدی خرمآبادی:
«حالا یه سنگ قبره تو یه گورستان/قبرها هم کارگرن/چون اگه سرمایهدار بودن/ حتما میشدن مقبره یا آرامگاه/یه سنگ قبر مثل بقیه کارگرها که روش نوشته شده: چرا آدم بعد یه عمر کار کردن/باید/تو نکبت و فلاکت بمیره!» (سابیر هاکا).
قشر فراموش شده و فلاکتزده این سرزمین که برخیهاشان حتی از کمترین حقوق خود بیخبرند، کارگرها هستند. فرقی نمیکند کارگر کجا باشی. کارگر، کارگر است با یک اندازه عزت اجتماعی، احترام، حقوق و ... البته از طرف کارفرمایان و مالکان قدرت. قشری که «سادگی» سنگبنای نخستین وجود آنهاست. قشری که در قحطی انسانیت و وجدان، هنوز وجدانهایشان بیدار است و هر چند از حقوق اولیهشان یا بیخبرند یا توانایی فریاد زدن آنها را ندارند اما آگاهند، نسبت به خیلی از مسائل آگاه و بیدارند. آگاه بدان معنا که صاحب درد هستند، آن را میشناسند و هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنند.
چیزی تا تعطیلات عید نوروز نمانده، فصلی که فرصت مناسبی برای استراحت و تفریح خانوادگی و خرید و خانهتکانی اساسی است. در این بین اما کارگرهایی هستند که حقوق معوقه دارند. کسانی که حق و حقوق طبیعیشان زیر چرخ قدرت کارفرمایان پایمال میشود و آنها از ترس اخراج و بیکار شدن دم بر نمیآورند و ناخواسته تن به اجبار و الزامهای زندگی خویش میدهند.
روزی نیست که خبر فوت یا مصدوم شدن فلان کارگر را در فلان نقطه از کشور نشنویم ولی آیا بهراستی کسی مدافع این مرگها و آسیبها هست؟ آیا کسی به فکر مرگ غریبانه این زحمتکشان خموش هست یا سیاستزدگی غبار فراموشی بر اذهان و حجاب کوری بر چشمها زده است و همه و همه در فکر آنند که پیروز انتخابات باشند؟
هنوز خبر فوت یک کارگر در دهکده گردشگری بوشهر فراموش نشده است. در همین راستا، داریوش وحدتی معاون عملیات سازمان آتشنشانی بوشهر در این باره گفته است: این حادثه بر اثر جوشکاری در کنار مواد قابل اشتعال رخ داد که بر اثر آن سه نفر مصدوم شدند.
وحدتی با اشاره به اینکه این کارگران در کنار مواد قابل اشتعال در حال کار بودند که حرارت ناشی از جوشکاری باعث شعلهور شدن گازهایی شد که از مواد قابل اشتعال متصاعد شده بود، ادامه داد: یکی از مصدومان به بیمارستان شهدای خلیج فارس منتقل شد و دو نفر هم به بیمارستان سوانح و سوختگی گناوه انتقال یافتند.
غمبار بودن این فاجعه اما آنجا بود که یکی از مصدومان صد در صد سوختگی داشت و متاسفانه جان باخت. او تنها 24 سال داشت. تازه آغاز بهار زندگیاش بود... .
علاوه بر این، صبح روز 26 بهمن ماه کارگری 16 ساله در حین کار با چرخ گوشت در یک کارگاه تهیه کننده مواد غذایی واقع در خیابان سیمون بولیوار تهران به دلیل بیاحتیاطی دچار سانحه شد و چهار انگشت دست چپش را از دست داد.
براساس این گزارش، با اطلاع سایر کارگران به گروهای امداد و نجات، این کارگر مصدوم را که پیش از آن انگشتان دستش با کمک همکارانش از چرخ گوشت بیرون آورده شده بود، تحویل عوامل اورژانس شده و او برای ادامه درمان به بیمارستان منتقل شد.
در نقطه دیگری اما یک کارگر چاهکن در حین حفر چاه بر اثر تخریب دیواره دچار حادثه میشود. بر اثر این حادثه یک کارگر ایرانی 40 ساله که در زیر آوار مدفون شده بود، جانش را از دست داد.
به گفته سعید اسماعیلپور، مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهر سمنان، امدادگران پس از اطلاع از حادثه بلافاصله در محل حاضر شدند و با تلاش چند ساعته این کارگر مقنی را در عمق شش متری چاه از زیر خاک خارج کردند که متاسفانه پس از معاینات اولیه مرگ این کارگر از طرف عوامل اورژانس تائید شد.
«کارگر یکی از صنایع کارگاهی شهرستان زنجان، حین تمیز کردن درون مخزن دستگاه فرآوری کود شیمیایی، جان خود را از دست داد»، تیتر یکی دیگر از خبرگزاریها طی روزهای اخیر بود که مو را بر تن آدمی سیخ میکند.
به گفته مدیر روابط عمومی جمعیت هلال احمر استان زنجان، این حادثه 24 بهمن ماه در این کارگاه صنعتی رخ داد.
اسماعیل خردمند با بیان اینکه متوفی به دور از چشم دیگر کارگران مشغول تمیزکردن درون مخزن دستگاه بود که در همین حین یکی از کارگران به محل رسیده و بیخبر از موضوع، دستگاه را به منظور انجام کار روشن میکند، افزود: امدادگران این جمعیت پس از اعلام حادثه به هلال احمر، بلافاصله با یک دستگاه آمبولانس و یک دستگاه خودرو نجات راهی محل میشوند اما همه چیز برای نجات جان این کارگر دیر شده بود.
« اما همه چیز برای نجات جان این کارگر دیر شده بود...». همیشه برای نجات جان یک کارگر دیر است... خیلی دیر... . کمی بیندیشیم درباره اینکه که هستیم، چه مسوولیتی داریم، چه کسانی را تحت مسوولیت خود از دست دادهایم و در بیتوجهی کامل از حقوق خود و خانوادههایشان غافل بودهایم. نزدیک عید است، امسال حقوق این قشر زحمتکش و خاموش را پایمال نکنیم.