bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۸۰۷۵
تاریخ انتشار: ۴۴ : ۰۱ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۶
به بهنه 24 می(3 خرداد) روز جهانی بیماری اسکیزوفرنی؛
اسكيزوفرني از شايعترين اختلالات روانپزشكي است كه تقريبا در يك درصد افراد جامعه ديده ميشود و فرآيند آن به گونه اي است كه بيماران را دچار آسيب هايي در زندگي شخصي، خانوادگي و اجتماعي مي سازد.
مسعود صیادی:
(افراد مبتلا به اختلالات روانپزشكي را تنها نگذارید، آنها را طرد نکیند ، آنها را مسخره نكنيد، در کنارشان باشید و از آنها حمایت کنید).
اسكيزوفرني از شايعترين اختلالات روانپزشكي است كه تقريبا در يك درصد افراد جامعه ديده ميشود  و فرآيند آن به گونه اي است كه بيماران را دچار آسيب هايي در زندگي شخصي، خانوادگي و اجتماعي مي سازد. اسکیزوفرنیا نوعی روان‌پریشی است که تغییرات رفتاری و علائم آن حداقل شش ماه طول می‌کشد.

بیمار اسکیزوفرنیک در آن واحد در دو جهان زندگی می کند، یکی جهان تخیلی و تصوری خویش که بر مبنای توهم ها و هذیان ها و نیازهای روان شناختی او شکل گرفته است و دیگری جهان واقعی بیرون است که برای رفع نیازهای فیزیولوژیک خود به آن احتیاج دارد. هذیان، توهم، اختلال جریان فکر، رفتارهای نابهنجار و حالات بدنی عجیب و گاهی نشانه های منفی از جمله فقدان احساس لذت، فقدان اراده، سکوت و گوشه گیری علایم این بیماری را تشکیل می دهند. گاهی بیمار خود را مورد تعقیب و آزار افراد یا سازمان هایی می پندارد (گزند) و یا ممکن است خود را یک فرد بسیار مهم، رجل سیاسی، مخترع و هنرمند تصور کند (بزرگ پنداری). گاهی صداهای توهمی به او دستورهایی می دهند که خیلی اوقات هم مجبور است از آنها اطاعت کند و در نتیجه با دستگاه قضایی درگیر می شود و گاهی صداهای چند نفر را می شنود که درباره او صحبت می کنند. خیلی اوقات گفتار بیمار نامفهوم می شود. فرد اسکيزوفرنيک قابليت تميز دادن بين افکار، ايده ها و تصورات قوي خودش و واقعيت (ادراکات مشترک، مجموعه ايده ها و ارزش هاي افراد ديگري که در فرهنگ او آن را واقعيت مي نامند) راندارد. از جمله عوارض اين بيماري اين است که فرد ممکن است صداهايي را بشنود يا ممکن است فکرکند که افراد ديگر مي توانند فکر او را خوانده و يا افکار او را کنترل کنند.

اما مساله ای که مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد نحوه تعامل با این بیماران و چگونگی پذیرش این اختلال است اصولا تمام بیماری های اعصاب و روان از افسردگی های خیلی ساده تا افسردگی های عمیق، اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی دارای انگ (برچسب) اجتماعی بوده و این مساله زندگی و روند درمان را برای فرد بیمار و اطرافیان او سخت می کند.کسی بیماری را خودش انتخاب نمی کند و شانس ابتلا به اسکیزوفرنی برای همه افراد جامعه یکسان است پس مردم باید تصور کنند که اگر خودشان یا فرزندشان به این بیماری مبتلا بود، دوست داشتند چه برخوردی با آنان میشد.  افراد مبتلا به اختلالات روانپزشكي را تنها نگذارید، آنها را طرد نکیند ، آنها را مسخره نكنيد، در کنارشان باشید و از آنها حمایت کنید.

پذیرش بیمار اسکیزوفرن بعنوان فردی که از بیماری رنج میبرد اولین قدم در کمک به درمان و توانبخشی این افراد است. امروزه برنامه هاي بازتواني و توانبخشی فرايند درمان را به سمت درمان درجامعه و خانواده سوق داده اند. اما اين سياست به دليل عدم آمادگي جامعه وكمبود تجهيزات براي تامين نيازهاي بيماران با مشكلاتي همراه شد  با توجه به امكانات محدود بسياري از خانواده ها در نگهداري از بيماران، برخي از آنان به مراكز نگهداري سپرده ميشوند و تعدادي، به دليل عدم وجود مراقبت هاي سازمان يافته، سرگردان و بي پناه درجامعه رها ميشوند.
نکته دوم مراقبت از بیمار در مصرف دارو است ، بخشی از فرایند مهم درمان بویژه جهت کنترل علایم حاد مصرف دارو است و نقش خانواده و آموزش های لازم در خصوص شیوه مصرف بموقع دارو بویژه جهت بیمارانی که بدبینی دارند از نکات بسیار مهم میباشد. با توجه به آشفتگی های روحی و اختلال در تفکر این بیماران ایجاد فضایی آرام، مثبت و سازنده در محیط خانه کمک شایانی به درمان این بیماران می نماید .

پرهیز از برخوردهای خصمانه،انتقادآمیز و مداخله گرانه و اجتناب از وابسته نمودن بیمار از وظایفی است که خانواده و جامعه باید مد نظر قرار دهد.
نکته مهم اینکه بیمار اسکیزوفرن پس از ترخیص نیاز به حمایت خانواده دارد چون بیماری به طور کامل فروکش نمی نماید و خانواده ای که بیمار به آن باز می گردد نیاز به دوره کوتاه و فشرده خانواده درمانی دارد. و اختلال در روابط بیمار و خانواده مهمترین نقش را در عود بیماری ایفا می نماید. گاهی اوقات خانواده بعلت نداشتن اطلاعات کافی در خصوص بیماری اسکیزوفرنی بصورت مخفی و آشکار،کلامی و غیر کلامی یا کنایه آمیز یکدیگر را مسبب بیماری می دانند که این موضوع موجب ایجاد احساس گناه در خانواده و در نتیجه اختلال در روابط سالم بیمار و خانواده و یا طرد بیمار بینجامد.اصولا با خلق و خوی بیمار اسکیزوفرن باید مدارا نمود و او را انگونه که هست پذیرفت آموزش به خانواده جهت برقراری ارتباطی صحیع و منطقی .

احترام به حریم شخصی بیمار اسکیزوفرنی با توجه علایم پارانویید و بدبینی در میحط منزل و توجه مثبت نامشروط که به منزله پذیرش بی قید و شرط بیمار می باشد نیز از نکات بسیار مهم می باشد.
اسکیزوفرنی به نوبه خود، بخشی از توانایی فرد را می‌گیرد و بقیه آن را نیز جامعه با ناآگاهی، انگ‌زنی و نگاه منفی آن از فرد مبتلا می‌گیرد. این که یک بیمار اسکیزوفرنی تا چه اندازه در بازگشت به جامعه و پذیرفتن نقش‌های اجتماعی موفق است بستگی به این دارد که ما بتوانیم تا چه اندازه خدمات توانبخشی را در سطح جامعه برایش مهیا کنیم، زیرا خانواده این بیماران نه توان و نه نیروی متخصص برای ارائه چنین خدماتی ندارد و به‌تنهایی نمی‌تواند به تقویت مهارت‌های از دست رفته بیمار کمک کند. نباید فراموش کرد دارو درمانی که باید تا پایان عمر بیمار ادامه پیدا کند، صرفا بیماری را کنترل می‌کند و نمی‌گذارد که به مرحله عود برسد و توهمات را کنترل می‌کند، اما ارائه خدمات توانبخشی است که می‌تواند بیمار را به سطح جامعه برگرداند. پس از بازگشت بیمار به جامعه باید آگاهی لازم در مردم با حمایت‌های دولتی ایجاد شود تا این بیماران‌ بدون آن‌که مورد تمسخر یا نگاه‌های منفی قرار بگیرند با تکیه بر توانایی‌هایشان در محیط‌های امن مشغول فعالیت شوند
 
تاثیرات این بیماری به‌دلیل توهمات و سوءظن شدیدی که در شخص ایجاد می‌کند به گونه‌ای است که اگر بیمار را به حال خود رها کنیم، مهارت‌های قبلی‌اش را نیز از دست می‌دهد و کاملا منزوی می‌شود.
تاکید میکنم که زمینه اولیه بروز بیماری‌های روان مانند اسکیزوفرنی از نبود فضای امن در خانواده نشات می‌گیرد و سپس به جامعه تسری پیدا می‌کند. یعنی وارد شدن استرس‌های مداوم و بی‌اعتمادی نسبت به فرزندان، احساس امنیت را از آنان سلب و از نظر روحی - روانی به آنها خدشه وارد می‌کند در هر جامعه‌ای که بهداشت روان به اندازه بهداشت و سلامت جسم مورد حمایت، برنامه‌ریزی و سیاستگذاری قرار نگیرد و افراد تحت فشارها و استرس‌های اقتصادی، آموزشی، اشتغال و فشارهای تحصیلی قرار داشته باشند فرصت بروز اختلالات روانی بیشتر می‌شود.
امیدواریم بتوانیم با ایجاد تغییرات و نگرش مثبت در خانواده و جامعه شرایط مساعدتر و مطلوب تری را برای این بیماران بعنوان بخشی از جامعه که باید مورد احترام واقع شوند و به حقوق شهروندی آنان توجه شود،فراهم نمود.به گونه ای که بیماران در محیطی عاری از استرس و برخوردهای خصمانه و انتقاد آمیز،عدم احساس طرد شدن از سوی خانواده و جامعه،همراه با اعتماد بنفس مورد پذیرش و احرام قرار گیرند و با کاهش اضطراب شانس بیمار را برای بهبود، و کاهش عود بیماری و بستری مجدد فراهم نماییم.
 
دکتر مسعود صیادی
روانشناس بالینی و پژوهشگر
نام:
ایمیل:
* نظر: