کریم جعفری:
«پاکدستی، دانش فنی و تجربه لازمه موفقیت گزینههای شهرداران است که اعضای شورای اسلامی شهرها باید به این مهم توجه کنند.»
این جملات قصار، بلاغ و زیبا!! را روز گذشته خبرگزاری دولتی ایرنا شعبه بوشهر به نقل از یکی از مدیران استانداری بوشهر نقل کرده است. این مدیر!! همان کسی است که به دلیل مشکلات شخصی از مدیر مسوول روزنامه بامداد جنوب شکایت کرده است و حالا هم واقعا از این واهمه داریم که بابت چهار کلمهای که الان قرار است بنویسیم، دوباره وکیلش را سراغ قاضیالقضات شهر بفرستد و شکایتی دگرباره تنظیم کند که این بار هم به دلایل شخصی شاکی سردبیر روزنامه بامداد جنوب شده است.
شاید باورتان نشود که چرا واهمه داریم، چرا که دلیل شکایتهای قبلی نامبرده همین دست مطالبی است که ما پیش از این در رونامه منتشر کرده بودیم و عباس قلیپور به نیابت از وی مدعی شده بود که شکایت شخصی است و همین خبرگزاری محترم ایرنا هم جملات تاریخی او را منتشر کرد، هر چند که میدانم که بر جناب اقبال و همکارانشان که بخشی از دولت هستند، حرجی نیست و آنها بخشی از وجود ما هستند.
با این حال، میخواهم چند نکته راجع به حرفهای تاریخی این قائم مقام بزنم که هر چه در تاریخ استانداریهای کشور جستجو کردم، چنین سمتی را که امروز او یدک میکشد، ندیدم. او با حکم منصوبِ دولت (منظور را که میگیرید که چه کسی را میگویم) از اتاق کناری به چند اتاق آنطرفتر رفت تا هم بیخ گوش ناصر باستی قرار بگیرد و با خبرهای راست و دروغ جانشینی او، تن مجروح این معاون را بلرزاند. با این همه من کاری به پاکدستی ندارم و این بر میگردد به خودش و خدایش که امیدوارم «سرش را راحت روی بالش بگذارد» اما منظورم دو نکته دیگر است. او که میگوید شهرداران باید «دانش فنی و تجربه لازمه» را داشته باشند – البته متوجه نشدم این ه مکسوره در آخر لازم به چه مناسبت قرار گرفته است- خودش از کدام یک از این ویژگیها برخوردار بوده که رفته و هم قائم مقام معاون شده و هم مدیرکل دفتر شهری شده است؟
معمولا کسی نکتهای را میگوید که خودش واجد آن باشد، من هر چه نگاه میکنم، متوجه این مساله نمیشوم که اصولا با چه معیاری امورات شهرداریهای استان را به کسی واگذار کردهاند که هیچ تخصصی در این زمینه ندارد. البته یکی از موارد شکایت ما توسط «م.س» در روز انتخاب با این سمتها است که نوشتیم «شهرداران ماستها را کیسه کنند» و اکنون با پرینت این گزارش، شکایت ما را کرده است.
بقیه موارد شکایت هم بر میگردد به شهرداری نخلتقی خدابیامرز که هنوز هم رنگ و رو نگرفته است که در تاریخ 4مهر1395 تیتری زدیم با عنوان «تیر سالاری به سنگ خورد». البته همانروزها هم سرمقالهای نوشتم با عنوان «دو اتفاق خوب، یک اتفاق بد» که کپی این هم ضمیمه شکایت است و نسبت به انتخاب وی بهعنوان این سمتها که تخصصی در آن ندارد در جایگاه یک روزنامهنگار آزاد و مستقل و شهروندی که حق اعتراض دارد، اعتراض کرده بودم.
یکی از بندهای این سخنان بسیار مهم و تاریخی را اینجا بازنشر میکنم و قضاوت را بر عهده خوانندگان میگذارم: «باتوجه به اختیارات قانونی که قانونگذار بر عهده دولت گذاشته است، با هرگونه سهل انگاری در انجام امور مردم و اقدامهای غیرقانونی برخورد قاطع و جدی میشود.» باورتان میشود که این جمله را دهها بار خواندم تا باورم شود که گویندهاش چه کسی است و این «برخورد قاطع» از جنس همان برخوردی است که با شورای شهر نخلتقی شد و با شورای شهر آبپخش نشد؟ یعنی برخوردها هم گزینشی و سلیقهای است.
حالا هم دوست دارم که این مطلب را هم وکیلش کپی بگیرد و ضمیمه پرونده کند و بعد هم بگویند که این شکایت شخصی است. اما اصلا چنین شخصی را نمیشناسیم، با جایگاهی که اشغال کرده است، کار داریم... بیشتر نمینویسم چرا که از سنگینی پرونده شکایت دارم.