کمتر از دو هفته دیگر تا آغاز ماه مهر و شروع سال تحصیلی نمانده و مشاهده کودکان و نوجوانانی که با هزاران شوق و اشتیاق دست در دست والدینشان در نوشتافزاریها و پوشاکفروشیها منظرهای که این روزها تکرار میشود. از کنار یک نوشتافزاری عبور میکنم که صدای پسرکی مرا متوجه خود کرد. سرم را برگرداندم دیدم پسر 7-8 سالهای با نگاه ملتمسانهای مرا مینگرد. در چشمانش هم ترس است هم ناامیدی و تردید. ترس از اینکه سرش داد بزنم که چرا وقتم را گرفته و ناامید از اینکه آیا به درخواستش توجه میکنم یا نه. با نگاهش خواهش میکرد که خودم را وزن کنم. کنار یک مغازه طلافروشی نشسته و عابران بیتوجه به او که گویی اصلا او را نمیبینند از کنارش میگذرند و او به همین راحتی نادیده گرفته میشود.
کودکانی که کودکیشان در خیابانهای بیرحم شهر اینگونه بیخاطره به فراموشی سپرده میشود کم نیستند. کودکی کنار یک مغازه طلافروشی با لباسهای خاکی و نامرتب نشسته و چشم به عابران دوخته تا خودشان را با وزنه او وزن کنند و او 500 تومانها روی هم بگذارد تا شاید مرهم یکی از زخمها و حسرتهایش شود...
رفتن به یک مغازه نوشتافزاری و پرسه زدن در انبوه دفترهای رنگارنگ با طرحهای گوناگون، انواع مدادتراشها و پاککنها قطعا یکی از آرزوهای اوست؛ آرزویی که برای او دستنیافتنی است. حسرت درس خواندن و سر گذاشتن روی یک بالش نرم تا همیشه با او خواهد بود. آنطرفتر در مغازه نوشتافزاری دختر و پسری با لباسهای شیک و مرتب، خوشحال و خندان که گویی روی ابرها پرواز میکنند از این طرف مغازه به آن طرف میدوند. یکی دفتر نقاشی برمیدارد، آن یکی مدادتراش. بعد مدادتراش آبی را سر جایش میگذارد و مدادتراش بنفش را برمیدارد. پسرک کنار خیابان با پسرک داخل مغازه در یک قاب و زاویه قابل رویت هستند اما دنیای کودکانهشان از زمین تا آسمان متفاوت است.
در این بین، گرانفروشی نوشتافزار برای بسیاری از خانوادهها به یک معضل بدل شده، از یک طرف تمایل و اشتیاق کودکان برای خرید نوشتافزار فانتزی و از طرف دیگر گرانی نوشتافزارها. حال تصور کنید در خانوادهای با سه فرزند محصل، چه فشار اقتصادی بر دوش پدر و مادر خواهد بود. از همین رو، نظارت بر نوشتافزاریها و دیگر مغازههایی که البسه مدارس را عرضه میکنند الزامی است. نکته دیگر اما با توجه شعار سال «اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال» جهت حمایت از تولیدهای داخلی خانوادهها از خرید وسایلی چون نوشتافزار، کیف، کفش و البسه خارجی خودداری کنند و حتی با توجه به وجود تولیدی پوشاک و کیف و کفش در شهرستانها تا حد امکان خریدهای خود را از این تولیدیها انجام دهند. این در حالی است که به گفته مسوولان، 15 تا 20 درصد نوشتافزار به صورت قاچاق وارد میشود و به منظور حمایت از کالاهای داخلی و تولیدات داخلی جزء کالاهای اولویتدار است. حال کنترل بر قیمت لوازم نوشتافزار، ورود آموزش و پرورش هر منطقه در زمینه عرضه این کالاهاست. اگر بازار دقیق کنترل و نظارت شود، باز هم میشود کالا را ارزانتر به مشتری داد و با شروع سال تحصیلی اجازه گرانفروشی نوشتافزار را به برخی سودجویان نداد. این گرانی لوازم نوشتافزار در حالی است که برخی رشتهها بسیار هزینهبر هستند و این مشکل تنها برای مقاطع دبستان و دبیرستان نیست بلکه گریبانگیر دانشجویان هم است. خانوادهها باید برای رشتههای هنری از 200 هزار تومان تا دو میلیون تومان برای رشتههای معماری و گرافیک خرید میکنند اما متاسفانه با وجود بیانات رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی و تولیدات داخلی، شاید حدود 10 درصد از محصولاتی را که ما به فروش میرسانیم، تولید داخل باشد و 90 درصد خارجی است. بیشک اگر تولیدکنندگان داخلی حمایت شوند، ما میتوانیم کالاهای داخلی را هم به فروش برسانیم و مردم هم استقبال میکنند. شاید اهمیت نوشتافزارها برای نسلهای پیش از دهه هفتاد بیشتر نمایان باشد بهخصوص دانشآموزانی که دوران تحصیل خود را با دفاتر تعاونی با طرحهای ساده بوته و یک دانشآموز که در حال نوشتن عبارت «تعلیم و تعلم عبادت است» روی تخته سیاه بود، سپری کردند یا دانشآموزانی که خاطرات مشقهایشان با دفاتر میکی موس، ملوان زبل، دیجیمون، لاکپشتهای نینجا و… گره خورده است اما حالا اوضاع نوشتافزار به شکل دیگری است.
نوشتافزار دانشآموزان ما، از طرح کارکترهای غربی، شخصیتهای خیالی و فرهنگ مهاجم آنها پر شده است. حالا که نگاه میکنیم، حرکت نوبنیاد نوشتافزار اسلامی ایرانی تاکنون ابزارهای محدودی از نوشتافزار مانند دفتر، کیف، مداد، برچسب و مانند آنها را در برگرفته است اما فضای فرهنگی تحت اشغال کاراکترهای غربی محدود به اینها نیست. بن تن، امروز از سطل زباله اتاق کودک گرفته تا تشک و رختخواب و پوستر درون اتاق را به اشغال خود درآورده و حتی در خارج خانه، کودک ما را با نوشتافزار خود، از خانه تا مدرسه و از مدرسه تا خانه همراهی میکند. بنابراین توجه به خرید محصولات و نوشت افزارهای ایرانی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
به اطرافمان کمی بیشتر دقت کنیم. اگر وُسعمان میرسد و میتوانیم کمی از ریخت و پاشهای غیر ضروری روزانهمان کم کنیم، به کودکانی که این روزها با حسرت از کنار مغازههای نوشتافزاری و پوشاکفروشیها عبور میکنند، بیشتر توجه کنیم. خیران و موسسههای خیریه میتوانند با کمکهای جزئی خود دست نوازششان را نثار کودکان نیازمند کنند.