مهدی محمدی:
جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به افقهای بلند طراحی شده در ساختار سیاسی و اقتصادی خود در طول دهههای گذشته با چالشهای متعددی مواجه بوده است. این چالشها باعث شده تا کشور نتواند آنگونه که باید و شاید در شاخصهای خود توسعه یافته و به مرزهای حقیقی تعریفشده برسد.
جنگ، سپس دوران سازندگی شاید در دو دهه اول مهمترین چالش بودند، اما در میانه دهه دوم یک چالش دیگر هم وارد کار شد و آن هم ابزار تحریم بود. ابزاری که از ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشت، اما در دو دهه گذشته به گونهای افسار گسیخته چارچوبهای اقتصادی و زیرساختهای توسعهای کشور را هدف قرار داده و باعث شده تا کشور نتواند از پتانسیلهای موجود در داخل و خارج بهره بگیرد.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران یک چالش عمده دیگر هم دارد و آن هم چالش مدیریتی است. چالشی که باعث شده تا کشور نتواند از مدیران خبره و متخصص بهره بگیرد. در طول دوران دولت مهرورز، یکی از مشکلات عمده جامعه ایرانی بود که رشد اقتصادی را از مثبت 8 به منفی 8 رساند. این چالش البته همچنان ادامه دارد و چون بستر رشد مدیران در شکل واقعی خود وجود ندارد و رابطه بیش از ضابطه برقرار است، از اینرو ما همچنان با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم.
با این حال، جمهوری اسلامی ایران در مسیر چشم انداز 1404 و در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه مزیتهای غیرقابل مقایسهای را دارا است. قرار گرفتن در کانون ارتباطی سه قاره و مرکز تولید انرژی جهان، تسلط بر تنگه هرمز بهعنوان شاهراه ترانزیت محصولات انرژی، بهرهمندی از بزرگترین منابع نفتی و گازی، غنای سرزمینی از منابع طبیعی در کنار گستردگی قلمرو و جمعیت فراوان سختافزارهایی کمنظیر را به ایران عرضه داشته است.
بر بستر تمدنساز فلات ایران، عناصر تاریخی و فرهنگی بسیاری را میتوان برای تکمیل وجوه قدرتسازی سختافزارهای یادشده یافت. علاوه بر اینکه در چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران در عرصه گفتمانسازی بر مثلث ترویج انقلابیگری، الگوی ایرانی-اسلامی مردمسالاری و شکلدهی به محور «مقاومت» در منطقه متکی بوده است. ترکیب مولفههای سنتی سختافزاری و نرمافزاری با عوامل نوین قدرتساز و رهاشدن ظرفیتهای یادشده در فضای تعاملجویی با نظام بینالملل سببشده تا رقبای ایران با نگاهی نگران شاهد ترقی جمهوری اسلامی ایران در سلسله مراتب قدرت منطقهای و بینالمللی باشند؛ واقعیتی که برخی از این رقبا را به سوی سازشناپذیری و تقابل حداکثری سوق داده است. نکته قابل تامل اما درونزایی فرایند قدرتسازی است. تنها در عرصه نظامی با مقایسه هزینههای دفاعی ایران و چند کشور منطقه میتوان به روشنی ابعاد این درونزایی را دریافت.
بر اساس اعلام «موسسه تحقیقات صلح استکهلم» (سیپری)، عربستان سعودی با 87 میلیارد دلار در سال 2015 در جمع سه کشور نخست ردهبندی کشورهای دارای بیشترین مخارج نظامی در جهان قرار گرفته و هزینههای نظامی ایران کسری از این میزانِ هنگفت و حتی پایینتر از امارات، ترکیه، رژیم صهیونیستی و عراق بوده است. با این حال، تامین بخش عمده لجستیک و مایحتاج نظامی در داخل و بینیازی از خریدهای هنگفت تسلیحاتی، بهرهمندی از نیروی انسانی آموزش دیده و باانگیزه، دارا بودن تجربه نبرد کلاسیک و غیرمنظم در سالیان جنگ و مقابله با گروههای تروریستی، دستیابی به فناوری های پیشرفته بومی در عرصه دفاعی و ... موجب شده تا جمهوری اسلامی ایران در برآورد قدرت نظامی از بسیاری از رقبای پرهزینه خود پیشی گیرد.
پیشرفتهای علمی که در سالهای گذشته پشتوانه افزایش توان دفاعی کشور قرار گرفته در حوزههای دیگر نیز شایان و نمایان بوده است. اوایل سال گذشته ایران در بین 25 کشور برتر تولیدکننده کمیت علم دنیا، حائز رتبه نخست رشد کمیت تولید علم شد. با این حال، ایران برای رسیدن به افقهای تعریفشده نیاز به تجربههای جدید و موفق مدیریتی و تعاملی با جهان دارد. یک کشور در صورتی موفق است که ارکستر آن در همه حوزهها به شکل یکنواخت بنوازد.