بامدادجنوب- الهام بهروزی:
بیست و نهمین جشنواره تئاتر استان بوشهر در حالی از روز شنبه (25 شهریورماه) کار خود را آغاز کرد که دو پلاتوی ایرج صغیری و رمضان امیری به همت تلاشهای جهانشیر یاراحمدی، مسوول انجمن هنرهای نمایشی استان و حمیده ماحوزی مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان رنگ و روی زیبایی به خود گرفته است. صندلیهای این دو پلاتو سرانجام تغییر کردند تا به شکل مطلوبتری پذیرای مخاطبان تئاتری باشند که امیدواریم این اتفاق میمون در مورد دیگر پلاتوهای استان نیز بیفتد. تئاتر شهر بوشهر اینک میزبان جشنوارهای است که در آن 12 اثر از سراسر استان به رقابت میپردازند. یکی از این نمایشها «آواز ماهیها در مرداب» با طراحی، دراماتورژی و کارگرانی فضلالله عمرانی و کاری از گروه «آفرینگان» دیّر است که روز گذشته ساعت 10 صبح با حضور حمیده ماحوزی، مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، آنیتا مظفری معاون فرهنگی و شهره سراجی مدیر روابط عمومی این ادارهکل و برخی از چهرههای هنری چون شاهین بهرامنژاد، مسعود فیروزی و... به روی صحنه رفت.
این نمایش، یکی از اساسیترین دغدغههای جامعه امروز را روایت میکند؛ «زنان»؛ زنانی که بخش وسیعی از جامعه را تشکیل میدهند اما همچنان با نگاه نابرابر روبهرو هستند و از حقوق خود بیخبر. فضلالله عمرانی با انتخاب «زیبا دریاسفر» برای نقش اول این اثر، نشان داده است که در کارگردانی به تجربیات خوبی دست یافته، چراکه به گفته ایرج صغیری، اسطوره تئاتر بوشهر: «امروز تئاتری مخاطب را جذب میکند که جدی و راوی زندگی حقیقی باشد و بازیگر دیگر با جملات آهنگین مخاطب را سرگرم نکند، چراکه مخاطب امروز آگاه و باسواد است و دوست دارد کار قوی و پرمحتوا و البته جدی را تماشا کند». با این اوصاف، دریاسفر که نقش «یرما» را ایفا میکند، با نقشش بسیار جدی روبهرو میشود و چنان در آن فرو میرود که مخاطب در بسیاری از قسمتها با او همذاتپنداری میکند.
نمایش «آواز ماهیها در مرداب» ترکیبی از صدا، حرکت و موسیقی است. از نقاط قوت این اثر میتوان به انتخاب دیالوگهای قوی آن اشاره کرد. دیالوگهایی که بارها و بارها به مخاطب تلنگر وارد میکند؛ نظیر دیالوگی که نقش اول نمایش در جایی که فشارهای روحی-روانی او را به جنون کشانده، با غمی جانکاه میگوید: «من زخمیم، زخمی و تحقیر شده، حتی پستتر از خاکی که درونش گندم قد میکشه، چشمهها از آب دادن دست بر نمیدارن... تموم این مرداب پر شده از تخم ماهی و بچهماهیها اما من بهجای اینکه بوی بچههامو حس کنم، هر روز ضربه چکش مردمو نوش جون میکنم... روزبهروز بیشتر میخوامش و امیدم کمتر میشه، کمکم داره باورم میشه که خودم بچه خودمم». این اثر که بر اساس دو نمایشنامه «یرما» اثر فدریکو گارسیا لورکا (نمایشنامهنویس اسپانیایی) و «رقص مادیونها» نوشته محمد چرمشیر طراحی، دارماتورژی و کارگردانی شده است، بازگوکننده تنهایی و آلام یک زن نازاست. زنانی که امروز در سطح جامعه زیاد با آنها روبهرو هستیم؛ زنانی که اگر غم بیثمر بودن آنها را فرو نریزد، نگاههای ترحمآمیز و بیماری که در جامعه به آنها میشود، آرام آرام آنها پیر و پیرتر میکند و به جنون و انزجار از زندگی میکشاند.
عمرانی با انتخاب این موضوع رسالت تئاتری خود را به نحو مطلوبی ایفا کرده است، او با علم به اینکه تئاتر باید زبان جامعه باشد، دست روی زنان آسیبدیده گذاشته است تا بتواند زبان گویای این قشر باشد و مسوولان و مردم را با دردهایی که چون خوره به جان این زنان افتاده و از درون آنها را ذرهذره متلاشی میکند، آشنا کند. بدوناغراق هم انتخاب متن و هم نوع اجرا حرفهای است، با وجود اینکه متن خارجی است اما توانسته با اقلیم و فرهنگ بومی جنوب همسو شود و مخاطب را به چالش بکشاند. در نمایش «آواز ماهیها در مرداب»، زیبا دریاسفر، فضلالله عمرانی، ندا بداغی، معصومه اندیشهخوش، روحالله فرهنگدوست، فاطمه پولادخای، فاطمه کنگانی، نسترن محسن، زهرا و آیدا فولادی به نقشآفرینی میپردازند. دیگر عوامل این نمایش عبارتند از: پژمان برزگر (طراح دکور و صحنه)، شهربانو دریاسفر (طراح لباس)، زیبا دریاسفر (طراح چهره و گریم)، محمد عمرانی و محمد فخراییمطلق (طراح نور)، جواد ابراهیمی (موسیقی)، سلمان قاسمیوحدت (طراح پوستر و بروشور)، عبدالحمید شعرانی، سعید فولادی و قاسم حسینی (مشاور کارگردان)، حسین عالیزاده (مدیر صحنه) و محمد فخراییمطلق (روابط عمومی).
کارگردان نمایش «آواز ماهیها در مرداب» در خصوص انتخاب این موضوع به بامداد جنوب گفت: موضوع نمايشنامه «يرما» براى من جذاب بود و بهخاطر اينكه مىشد رابطه نزديكى بين «يرما»ى لوركا و زنهاى جنوب ایجاد کرد، این نمایشنامه را انتخاب کردم البته باید بگویم که بیشتر متنهاى خارجى این قابلیت را ندارند که بتوان آنها را ایرانی کرد اما نمايشنامههاى كلاسيك را میتوان در شیوه و شکل اجرائی بومی مناطق دیگر کرد و این متن هم قابلیت ایرانی شدن را داشت. در این اثر افزون بر نمایشنامه «یرما»، در بخشهایی از نمایش «رقص مادیونها»ی محمد چرمشیر نیز استفاده کردم.
فضلالله عمرانی در ادامه با تاکید بر اینکه در کارگاه آموزشی علیرضا کوشکجلالی، کارگردان نامآشنای تئاتر ایران و جهان، تحت تاثیر آموزشهایی که دیدم، در این دوره از جشنواره سعی کردم تمرکزم را بر مسائل اجتماعی و وضعیت زنان در جامعه بگذارم، افزود: چون وظيفه ذاتى هنر نيز همين است كه همه مسائل موجود در جامعه را به چالش و نقد بكشاند و بهطورقطع با هنر تئاتر نيز مىتوان به همه اين مسائل پرداخت و وضعيت موجود جامعه را با نگاهی جدی و البته هنری به نمایش گذاشت.
کارگردان نمایش «دو سه روزی که امیر خانه نبود» در پاسخ به این پرسش که آموزشهای علیرضا کوشکجلالی چقدر در تجربهاندوزی و پیشرفت شما نقش داشته است، توضیح داد: به عقیده من آموزش ديدن و يادگرفتن تمام ناشدنى است و انسانی كه جستوجوگر و كنشگر باشد، هيچوقت از آموختن خسته نمىشود، بدونشک در کنار کوشکجلالی بودن تجربیات گرانبهایی به من منتقل کرد که امروز در ادامه مسیر دست مرا گرفته است.
وی در ادامه با بیان اینکه بهطور كلى محور اصلی این نمایش حول زنى بهنام «يرما» و تمامى اتفاقاتى كه در طول نمايشنامه بر او مىگذرد، میچرخد، تاکید کرد: خردهفرهنگی در ایران بهخصوص در جنوب دیده میشود که دختر بهمحض اینکه به سن بلوغ رسید، باید به ازدواج، شوهر و بعد هم بچه فکر کند و اگر ازدواج کند و صاحب بچه نشود، از بیرون و درون فشارهای زیادی بر او وارد میشود که چرا صاحب بچه نمیشوی؟!! او را بیثمر میخوانند... با این اوصاف، زن در این جامعه سنتی (جنوب) همواره تحت فشار است و باید برای اثبات خودش تا میتواند بچه بیاورد!!! اما در جریان قصه دست گذاشتم روی نکتهای که خیلی از آن غافل بودیم، اینکه اگر در جامعه زنها هوای هم را بیشتر و همدیگر را پررنگتر دوست داشته باشند و به هم احترام بگذارند، دستکم از فشارهای روحی-روانی زنان آسیبدیده کاسته میشود.
شما در طول این نمایش میبینید که زنان پیرامون «یرما»، بهجای آرام کردن وی، دائم نازا و بیثمر بودن او را گوشزد میکنند و همین مساله که نشأت گرفته از باورهای غلط جامعه است، زن را به نوعی جنون و انزجار و تنهایی بیپایان میکشاند.
عمرانی همچنین با تاکید بر اینکه در متن اصلی، با توجه به شرایط زندگی (در اسپانیا) در روزگار لورکا (نویسنده نمایشنامه) قسمت عمده آن حول محور شخصیت مرد میچرخد. در این جامعه مردها در مقابل فشارهایی که حکومت بر آنها تحمیل میکند، بدونحرکت، خنثی و بدون اراده هستند، گفت: بنابراین تاکید لورکا در این متن بر این است که مردها «بیثمر» و «ناتوان» هستند، چون او معتقد است که مردان در زمینه تغییر حکومت و روند ناخوشایند جاری در جامعه که مانع از پیشرفت جامعه میشود، خنثی و صامت هستند اما ما در عین حفظ امانتداری، با توجه به شرایط حاکم بر جامعه جنوب، این بیثمر بودن را به زنان نسبت دادیم، چون در این جامعه با توجه به بافت و باورهای موجود در آن همواره مردان حاکمیت را در اختیار داشته و زنان محصور در خانه و پنهان در پستوها بودهاند. البته متاسفانه دیدگاه مردسالارانه نهتنها در جنوب، بلکه در کل کشور بر جامعه به طرز محسوسی حاکم است، بهطوری که امروز در عرصه مدیریتی کمتر شاهد حضور و فعالیت زنان هستیم، چون به توانمندی آنها باور ندارند. در دولت دوازدهم این امید میرفت که در کابینه دولت شاهد حضور چند وزیر زن باشیم اما این مهم محقق نشد. در این اثر تمام تلاشم را کردم که بخشی از مصائب یک زن را به نمایش بگذارم و به جامعه تلنگر بزنم که دیگر زمان آن رسیده که به زنان بیشتر توجه کنیم و به حقوق و توانمندیهای آنها احترام بگذاریم.
کارگردان نمایش «ایران» در خصوص انتخاب زیبا دریاسفر برای ایفای نقش «یرما» نیز توضیح داد: با توجه به قابليتهاى بازيگرى و كششی که وی در نقش دارد، فارغ از اينكه همسر من و همراه هميشگىام در صحنه تئاتر است، او مناسبترین گزینه برای این نقش بود و در این نمایش توانست بهخوبی با نقشش ارتباط برقرار کند و تمام اندوه و ناگفتههای یک زن نازا را به نمایش بگذارد. دریاسفر روان بازی میکند و سعی میکند با شناخت در نقشش فرو برود. الان کارگردانهای دیگر هم سعی دارند که از وی در نقشهای اول نمایش خود استفاده کنند.
عمرانی در پایان با بیان اینکه خوشبختانه این دوره از جشنواره از نظر کمی و کیفی در سطح خوبی در حال برگزاری است، یادآور شد: جا دارد از جهانشیر یاراحمدی، مسوول انجمن هنرهای نمایشی استان، حمیده ماحوزی مدیرکل محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیات رئیسه انجمن بهخاطر تلاشهایی که در زمینه برگزاری مطلوب جشنواره کردهاند، تشکر کنم. همچنین از اینکه پلاتوها را پیش از جشنواره تجهیز کردهاند، جای قدردانی دارد. امیدوارم این روند در خصوص پلاتوهای شهرستانها هم جریان یابد و صندلیها، نور و ... این پلاتوها تجهیز شود.
زیبا دریاسفر، کارگردان و بازیگر موفق هماستانی که در نمایش «آواز ماهیها در مرداب» نقش شخصیت اصلی داستان را بازی میکند، در خصوص این کارکتر به بامداد جنوب گفت: در این اثر نقش زنی بهنام «یرما» را بازی میکنم که همه فکر میکنند که او بیثمر است و صاحب بچه نمیشود و از سوی جامعه فشار روحی فراوانی بر او وارد میشود، این در حالی است که شوهرش نازاست... .
آقای عمرانی این متن را با توجه به اقیلم و فرهنگ جامعه بهخصوص منطقه جنوب طراحی، دراماتورژی و کارگردانی کرده است. من هم در این اثر تلاش کردم تا با درک نقش و فرورفتن در آن، سیمای واقعی زنی تنها و به عقیده دیگران «بیثمر» را به نمایش بگذارم و مصائبی را که با پوست و استخوانش لمس میکند و چون دشنهای هر لحظه بر قلبش فرو میرود، به مخاطب انتقال بدهم. در نمایش «آواز ماهیها در مرداب» کوشش کردم که نماینده این زنان آسیبدیده باشم و هر آنچه شما در صحنه دیدید، به تمامی برگرفته از درونیات و احساس من بود، چون با تمام وجود، عمق درد این زنان و تمام فشارهای وارد شده از سوی جامعه و محیط پیرامونیام بر آنها را درک میکنم و سخت معتقدم همیشه و در همه جوامع نگاه نابرابر در خصوص زنان وجود دارد و ما بهعنوان یک تئاتری وظیفه داریم که از حقوق زنان دفاع و تاکید کنیم که همیشه ایرادها و عیبها از زنان نیست. برای این کار حدود سه ماه و نیم هر روز تمرین داشتیم و شب و روز با این شخصیت همذاتپنداری کردم تا توانستم به آن نزدیک شوم. یرما شخصیت شکننده و در عین حال رویاپردازی دارد. او در این اثر میکوشد تا وقتی شوهرش است، جنونش را نشان ندهد و تمام تنهاییها، انزجار و جنونش را تنها در غیاب او به نمایش میگذارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا تئاتر میتواند دغدغهها، مسائل و مشکلات جامعه را منعکس کند و تاثیر کافی بر مخاطب بگذارد، توضیح داد: بله، چون تئاتر یک هنر زنده است و به عقیده من بیشتر از فیلم میتواند روی مخاطب تاثیر بگذارد و او را درگیر خود کند. در حقیقت مخاطب را به چالش میکشاند، همین چالش او را به تامل وامیدارد. به همین دلیل امسال موضوعی را انتخاب کردیم که در جامعه نیاز است دیده و واکاوی شود. بنابراین بدونشک انتخاب چنین موضوعاتی میتواند نگاه کلیشهای که در جامعه در مورد زنان وجود دارد، تغییر دهد و همه را به فکر بیندازد.
کارگردان نمایش «پاییز نگفته بود» در خصوص وضعیت بازیگران زن تئاتر بوشهر گفت: من بهشخصه آثار هنرمندان تهرانی را زیاد میبینم و در این چند سال اخیر متوجه شدم که بازی بازیگران زن بوشهر خیلی دارد به بازی دیگر همتایشان در کشور بهخصوص تهران نزدیک میشود، شاید پیش از این ما در این زمینه خیلی ضعف داشتیم اما خوشبختانه هر چه جلوتر میرویم، بهتر ظاهر میشویم. منتها ما چون در شهرستانها و دور از مرکز فعالیت میکنیم، آنها بیشتر به چشم آمدهاند.
دریاسفر با اشاره به اینکه حدود 9 سال است که بهصورت حرفهای تئاتر کار میکنم البته بیشتر بازیگری را تجربه کردم تا کارگردانی، چون بازیگری را خیلی دوست دارم، افزود: تمایل دارم همیشه با آقای عمرانی کار کنم، چون او همسرم است و با سختگیریهایش نقاط ضعف مرا برطرف میکند. بر این اساس، من میدانم که او چه میخواهد و همینطور او هم میداند که من چه تواناییهایی دارم. در حقیقت شناخت کاملی از هم پیدا کردهایم، حتی در خانه هم این فرصت را داریم که بخشهایی از کار را دوباره تمرین و بحث کنیم و در نتیجه همین ممارستهاست که من خودم را بهتر در نقش پیدا میکنم.
وی در خصوص طراحی دکور این نمایش هم گفت: تمام دکور این نمایش را با روبان سفید تزئین کردیم، چون روبان سفید نماد «خشونت علیه زنان» است. این صحنه همچنین نمایانگر یک تختخواب بود؛ البته تختخوابی که هیچ همخوابی روی آن صورت نمیگیرد تا بچهای پا به عرصه هستی بگذارد... .
این بازیگر که طراحی چهره و گریم این نمایش را نیز عهدهدار است، در خصوص گریم خاص چهرههای دختران نمایش «آواز ماهیها در مرداب» گفت: در این اثر چهره برخی از بازیگران زن را به دو نیمه تقسیم کردیم، یک طرف صورت درخت خشک و بیثمر طراحی و طرف دیگر را آرایش غلیظ کردیم، چون زنان زمانی که ناراحتتر هستند، غلیظتر آرایش میکنند. تمام این زنهایی که همزمان میآمدند و دیالوگی را هی تکرار میکردند، گروه فرم نبودند، بلکه خود من بودند، درونیات من بودند که با این گریم سعی داشتم بیثمر بودن و غمگین بودن شخصیت اول داستان را به نمایش بگذارم.
دریاسفر در پایان با تاکید بر اینکه ما دو پایان برای نمایش در نظر گرفتیم، یادآور شد: یکی وفادار به متن اصلی که در پایان متن لورکا یرما در اثر جنون شوهرش را میکشد اما بهدلیل شرایط خاص جامعه ما و حاکم بودن نگاه مردسالارانه بر آن پایان دیگری هم برای نمایش در نظر گرفتیم که زن خودش را بهدلیل فشارهای روحی روانی که هر لحظه از سمت جامعه بر وی تحمیل میشود، میکشد.
یادآوری میشود، گروه نمایشی آفرینگان جزء گروههای برتر تئاتر استان بوشهر به شمار میرود که تاکنون آثار موفقی چون «ایران» (راهیافته به بخش بعلاوه فجر سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر)، «پاییز نگفته بود» (راهیافته به بخش بعلاوه فجر سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر و هفتمین جشنواره منطقهای تئاتر دفاع مقدس عسلویه)، «سه روایت از مردن» (راهیافته به جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران و بیست و پنجمین جشنواره تئاتر استانی بوشهر)، «دو سه روزی که امیر خانه نبود» (راهیافته به سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر) و... را تولید و اجرا کرده است.