كريم جعفري:
مطالبهگری یکی از ویژگیهای عمده مردمی است که در جهان امروز توانستهاند با استفاده از این ابزار پیشرفت کرده و به توسعه برسند. مردمی که همواره سکوت کرده و به دلایلی ترجیح دادهاند که زبان در کام گیرند و فقط شاهد رویدادها باشند، عموما تماشاچیهایی هستند که وظیفهاشان فقط کف و سوت است و به باور نگارنده هیچ آیندهای ندارند. این جامعه هیچ وقت نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد، هیچ وقت نمیتواند جامعهای پویا و فعال باشد، نمیتواند کنشهای لازم برای ایجاد فاکتورهای مدنظر خود شکل داده و آن را بهعنوان هنجارهای پایدار در بستر سنتهای مدنظر الگوسازی کند و در نهایت، جامعهای بیتحرک و مرده است که دیگران آن را هدایت میکنند.
استان بوشهر و مردم آن شاید در بخشهای عمدهای از نکات برشمرده شده، واجد شرایط آن باشند. در طول چهار سال گذشته و شاید در طول دهههای گذشته همواره این دولتیها بودهاند که برای مردم بوشهر تصمیم گرفته و در مورد آنها قضاوت کردهاند، شاید برای دولت مرکزی استانی به اندازه بوشهر هیچ اهمیتی در معادلات نداشته باشد و اینکه چرا ندارد را باید از خود مردم پرسید.
در طول هفتههای گذشته بیشتر و بیشتر به پاسخ این چرایی میرسم و ای کاش میشد در این مورد واضحتر نوشت، اما وضوح ما در این مورد آن باشد که در طول روزهای گذشته که بحث انتخاب استاندار پیش آمده، مردم بوشهر فقط تماشاچی هستند و از هم میپرسند: «کی میره؟ کی جاش میاد؟ گزینهها کی هستند؟ فلانی هم هست؟ اگه بیاد خیلی به نفع ماست...» این روایت این روزهای بوشهر است که همه دنبال منافع شخصی و گروهی خود هستند و این منافع به گونهای به هم گره خورده که وقتی ما در روزنامه در این مورد مینویسم خیلی از دوستان ما را نکوهش میکنند که برای چه خودتان را زحمت میدهید؟ مگر در آن چهار سال که نوشتید، دولت توجهی کرد، دولت اصلا به فکر بوشهر هست؟ مگر مردم چقدر با شما همراهی کردهاند؟
واقعا پاسخی به این سوالات نداشته و ندارم، اما وقتی میبینم کسانی که میخواهند استاندار بوشهر شوند، آن را از این ویرانهای که هست، به بدترین جای ممکن خواهند برد، دلم میسوزد و باوجود آنکه در این عرصه کارهای نبوده و نیستم، اما خدا میداند صرفا به اندازه وسعی که داشته و داریم تلاش کردهایم تا کسی که به بوشهر میآید، به جای وابستگی به این و آن، وابسته به منافع مردم باشد. البته به قول آن ضرب المثل معروف، ما آب در هاون میکوبیم، مثلا فلان آقایی که فامیل فلان وزیر یا وکیل است و کلی هم پرونده اقتصادی در سازمان بازرسی دارد، چون لابی دارد و بیصاحبتر از استان بوشهر جایی را سراغ ندارد میخواهد به بوشهر بیاید و بر پروندههای فسادش بیفزاید.
یا آن پیرمرد که میترسم دو سال دیگر باید مراسم تشییعی هم باید برگزار کنیم، یا آن فرد سیاسی که جز سیاسیکاری و حرفهای سیاسی هیچ از اجرا و عمران نمیداند که فرداروز بخواهد فضای نابودشده کسب و کار استان را به سرمنزل مقصود برساند. دوست دارم این آخرین یادداشتی باشد که پیش از انتخاب استاندار بوشهر در این مورد مینویسم، اما اگر قرار بر آن باشد که یک فرد سیاسی یا اقتصادی و تاجر به بوشهر بیاید، خدا میداند که دوباره در کنار مردم خواهم ایستاد.
یک توصیه هم به نمایندگان محترم در مجلس شورای اسلامی کنم، از دست ما رسانهایها دلخور نشوید، ما آنقدر شفاف هستیم که حرفمان را خیلی رک و پوستکنده میزنیم، دستکم نگارنده اینگونه است، اما از کسانی خوف داشته باشید که از چند دستگی و اختلافنظر شما سوء استفاده کرده و میخواهند کار خود را به پیش ببرند. باید بترسیم از روزی که فانوس دستمان بگیریم و یاد «این یکی» کنیم...