bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۹۸۵۳
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۱۸ - ۰۸ آبان ۱۳۹۶
گفت‌وگو با سیدفرشید سادات شریفی به بهانه سالروز مرگ قیصر امین‌پور؛
سیدفرشید سادات‌شریفی هر چهار مقطع تحصیلی‌اش در ادبیات فارسی را، از لیسانس تا پسادکتری، در دانشگاه شیراز گذرانده و اکنون پژوهشگر میهمان رشته زبان و ادبیات فارسیی در دانشگاه معتبر مک‌گیل در شهر مونترال کانادا است.
دوست داشت به لبخند عادت کنیم!بامداجنوب- وندیداد امین:
سیدفرشید سادات‌شریفی هر چهار مقطع تحصیلی‌اش در ادبیات فارسی را، از لیسانس تا پسادکتری، در دانشگاه شیراز گذرانده و اکنون پژوهشگر میهمان رشته زبان و ادبیات فارسیی در دانشگاه معتبر مک‌گیل در شهر مونترال کانادا است.
تالیف و ترجمه بیش از ۳۰۰ مقاله، ۱۸۰ سخنرانی، گرداندن کافه‌هنری در شیراز که ۶۶۰ برنامه فرهنگی اجرا کرده و نوشتن ۱۶ کتاب، بخشی از کارنامه پربرگ اوست.
فرشید جمله دردسرسازی را در علائق پژوهشی رزومه‌اش نوشته: «ادبیات کاربردی». او مدام باید توضیح بدهد که ادبیات هم مثل علوم و هنرها، محض و کاربردی دارد و دست‌کم برای ما ایرانی‌ها، پیوند ناگسستنی ادبیات با زندگیِ روزمره، بهترین گواه واقعی‌بودن و بایستگیِ نگاه کاربردی به ادبیات است.
از نمودهای اهتمام او به ادبیات کاربردی، علاقه و توجه او به تبیین بین‌رشته‌ای شعر و فکر چهره‌های ادبیات معاصر از جمله قیصر امین‌پور بوده است. او بخشی از رساله دکتری خود را نیز به این شاعر اختصاص داده که به همین مناسبت در سالگرد درگذشت قیصر با او گفت‌وگو کرده‌ایم.



 مایلم در ابتدا درباره نحوه آشنایی شما با قیصر امین‌پور حول زندگی، آثار و فعالیت‌های ایشان صحبت کنیم. آشنایی شما با قیصر امین‌پور به چه سالی برمی‌گردد و چند بار با ایشان حضوری دیدار داشتید؟
طبعا ابتدا با آثارش آشنا شدم. قیصر شاعر نامدار و همه‌گیری بود. دوسه باری در دانشگاه تهران دیدمش. هیچ‌وقت دانشجوی دانشگاه تهران نبودم اما به کلاس‌های دانشگاه تهران می‌رفتم و وصف او را از دوستانم که شاگردانش بودند بسیار شنیدم. سیمای زیبا در عین خستگی، خوش‌لباسی، خوش‌صدایی و نکته‌سنجی‌اش در هر دیداری چشمگیر بود. بار اول می‌خواستم راجع به جامعه‌شناسی شعر فروغ کارکنم و نظر ایشان را پرسیدم. دفعه بعد مرا در نمایشگاه کتاب روی ویلچر دید و پرسید: فروغت چطوره؟ و وقتی‌که چهره شگفت‌زده دوستم را دید گفت: نه، طرح پژوهشی‌اش را می‌گویم؛ شما نگران نباشید. فروغی در کار نیست! و خندیدیم. بار سوم در جلسه دفاع رساله دکترای یکی از دانشجویان که استاد مشاور یا داور بود و بار چهارم و پایانی درباره ترجمه منظوم شعر عربی به شعر فارسی با او صحبت می‌کردم و یک نمونه کارم را برای او و دکتر دهقانی خواندم.
 
 قیصر امین‌پور ازجمله شاعرانی بود که به طیف حوزه هنری مشهور شدند. از بدو تاسیس آن در سال ۵۸ از ارکان اصلی حوزه هنری بود. فعالیت‌های آغازین ایشان را چطور می‌شود تحلیل کرد؟
فعالیت‌های آغازین ایشان در دفترهای «از کوچه آفتاب» و «تنفس صبح» منعکس است. بعدها این دوره خودش را گزینش و غربال می‌کند و گزیده‌ای از این دوره را در دفاتر بعدی می‌آورد که نشان می‌دهد که در فاصله‌ای نه‌چندان طولانی، از بخشی از آن دوره اول مد نظر شما فاصله می‌گیرد. نه‌فقط او، که دیگر بنیان‌گذاران حوزه آن زمان نیز چنین کردند؛ کما این‌که سیدحسن حسینی با او وارد حوزه شد و تقریبا همزمان خارج شد. اتفاقا یک مثنوی بلند دارد که: «الغرض مساله حل می‌خواهد/ لوزه حوزه عمل می‌خواهد». پس این برچسب یا عنوان از جانب کسانی گفته می‌شود که سیر کلی آثار او را نادیده می‌گیرند، عمدا یا سهوا.
 
ظاهرا بعدها به نقل از سیدابراهیم نبوی در سال ۶۶ در خلال اختلافی که جمعی از هنرمندان با مدیریت حوزه هنری پیدا کردند و استعفا دادند، قیصر امین‌پور هم جزء آنها بود. این دسته از هنرمندان معتقد بودند که با حوزه هنری «تبلیغات‌چی تاجرصفت» نمی‌شود کار کرد. آیا امین‌پور چنین روحیاتی داشت؟
اساسا قیصر روحیه سوداگرانه‌ای نداشت. نشانه‌اش هم این است که وقتی در اواخر عمر کوتاه اما پر ارزش و پربرگ و بارش، جایزه شعر فجر را برد به‌رغم این‌که نیاز به درمان داشت و درمانش مستلزم هزینه‌های هنگفتی بود، خواست که جایزه را در حسابی بگذارند و به دفتر اولی‌ها و به مجموعه‌اولی‌ها و به شاعران نوپا بدهند که جایزه قیصر امین‌پور شکل گرفت. چنین فردی هرگز نمی‌توانسته با این میزان از آزادگی، تاجرصفت و شعرفروش باشد.

 این شاعران بعدها هیات‌مدیره انجمن شاعران ایران و همچنین دفتر شعر جوان را شکل دادند و بدین‌وسیله توانستند تاثیرات زیادی بر شعر و غزل امروز ایران بگذارند اما از بین این شاعران بیش از همه قیصر امین‌پور و سیدحسن حسینی از حاکمیت فاصله گرفتند و شعر و شخصیتی مستقل را تجربه کردند. نظر شما چیست؟
در فاصله گرفتن از این اتفاقات، بیش از آن‌که فاصله گرفتن از حاکمیت را ببینم، فاصله گرفتن از گذشته خویشتن را می‌بینم. مسیری را شروع کردند و بعد فکر کردند که درست نیست و صادقانه برخورد کردند. در بند آنچه ساختند نماندند و فاصله گرفتند. این‌که آیا اولی بهتر بود یا دومی، کدام غلط بود و کدام درست بود، موضوع بحث الآن ما نیست؛ بلکه بحث ما این است که آدمیانی بودند که جرات گذشتن از ساخته‌های خودشان را داشتند و این جرات‌ورزی یکی از ویژگی‌های بسیار مثبت این دو شاعر بزرگوار است. سوای نگاهی که داشته باشیم یا قضاوتی که داشته باشیم درباره ارزش هر یک از این دو دوره؛ چیزی را ساختند و از آن فاصله گرفتند.
 
 از قیصر امین‌پور تاکنون بیش از ده‌ها کتاب منتشر شده است. سادگی و روانی زبان، مضمون‌یابی، نکته‌پردازی، زبان امروزی و مردمی بودن از مهم‌ترین مختصات شعر قیصر امین‌پور هستند که او را از سایر شاعران بعد از انقلاب متمایز کرده است. از نظر شما شاخصه‌های شعر ایشان چه مواردی هستند؟
مهم‌ترین کار و تاثیر ویژه‌ای است که بر شعر معاصر گذاشته است، سبک سعدیانه اوست که به یادگار مانده. سادگی کلام همراه با عمقی خاص و چندمعنایی و ایهامی که از جنس ابهام نیست. این به‌نظر من مهم‌ترین ویژگی لفظیِ شعر قیصر است. مهم‌ترین ویژگی معنایی‌اش هم پرداختن صمیمانه به تجربه‌های زیسته است.
به‌عنوان نمونه این شعرش را بخوانیم: 
«پس کجاست؟
چند بار
خرت و پرت‌های کیف باد کرده را 
زیر و رو کنم:
پوشه مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار
کارت‌های اعتبار
کارت‌های دعوت عروسی و عزا
قبض‌های آب و برق و غیره و کذا
برگه حقوق و بیمه و جریمه و مساعده
رونوشت بخشنامه‌های طبق قاعده
نامه‌های رسمی و تعارفی
نامه‌های مستقیم و محرمانه معرفی
برگه رسید قسط‌های وام
قسط‌های تا همیشه ناتمام ...
پس کجاست؟
چند بار
جیب‌های پاره پوره را
پشت و رو کنم:
چند تا بلیط تا شده
چند اسکناس کهنه و مچاله
چند سکه سیاه
صورت خرید خواروبار
صورت خرید جنس‌های خانگی...
پس کجاست؟
یادداشت‌های درد جاودانگی؟

قیصر امین‌پور از لحاظ شخصیتی و اخلاقی از منظر شما چه جایگاهی دارد؟
قیصر امین‌پور به‌واسطه همان ویژگی‌ای که در سوال قبل گفتم (عنصر صمیمیت)، آن خودبودن، ممتاز است. شعرش بر بخش اعظمی از تجربه‌های زیسته‌اش منطبق است نه با همه اما با بخش وسیعی از تجربه‌های زنگی‌اش کاملا سازگار است و این قیصر را از منظر اخلاقی در مقام «صدق» قرار می‌دهد. انسان بسیار ساده و بسیار زلالی بود؛ به گواه شعر و روانشناسی شعرش!
 
۷. ایشان یک محقق و پژوهشگر جدی بودند که می‌توان از روی کتاب تحقیقی ایشان پیرامون شعر نو فارسی، این موضوع را فهمید. کار تحقیقی قیصر گرته‌برداری از کتاب‌های دیگران نیست. شما با این نظر موافق هستید؟
بایستی به این نکته اشاره کنم که در کتاب «شعر و کودکی»، بسیار نگاه تازه‌ای دارد. در کار دیگرش «سنت و نوآوری در شعر معاصر» راه تحقیق بسیاری را باز کرد ازجمله کتاب دکتر حسن‌لی به نام «گونه‌های نوآوری در شعر معاصر» و کتاب آقای دکتر زرقانی به نام «چشم‌انداز شعر معاصر». و نیز دیگر کتاب‌هایی که در حیطه جریان‌شناسی شعر معاصر هستند به‌نوعی از آن کتاب که رساله دکتری هم هست تأثیر پذیرفتند؛ اما به‌هرحال همان کتاب شعر و کودکی را اگر تنها و تنها میراث پژوهش خود گذاشته بود کافی بود که ما از پژوهش او بی‌نیاز نباشیم.
 
‌۸. دکتر شفیعی کدکنی درباره مرگ قیصر می‌گویند: «در تمام طول عمر دانشگاه تهران هرگز چنین غوغایی را در مرگ کسی ندیده است». مرگ قیصر امین‌پور از منظر شما چه مختصاتی داشت؟
فرمایش استاد دکتر شفیعی‌کدکنی ناظر به این است که قیصر کسی بود که بر همه کسانی که او را دیده بودند تاثیر می‌گذاشت. مهری را در دل اکثر آنها برمی‌انگیخت و همه متاثر شدند از رفتنش. دانشجویانی که او را دیده بودند با وی درس نداشتند. نسل جوانی که با او درس داشتند. عزیزانی مثل دکتر موسوی و دکتر دهقانی که با قیصر همکار بودند و بزرگ‌تران و پیشکسوتانی که در دانشگاه تهران سمت استادی بر او داشتند همه و همه در آن روز سوگوار بودند. من از خاطرم نمی‌رود که در شیراز هم نه‌تنها مثلا آقای دکتر حسن‌لی که با قیصر ارتباط داشتند و او را می‌شناختند و استاد ادبیات معاصر هستند، بلکه تمام دوستان از درگذشت او به نحوی متاثر بودند: زنان و مردان، کودکان، افراد خانه‌دار، معلمان، همه عزادار بودند. این نشان از زلالی شعرهایش داشت که از او شاعری محبوب در ذهن مردم ساخت.
 
 
۹. فکر می‌کنید اگر قیصر امین‌پور زنده می‌ماند در ادبیات به کدام سمت گرایش پیدا می‌کرد؟
به نظرم همان مسیر خودش را آگاهانه و پرتوان ادامه می‌داد. چون شاعری بود که به آگاهی ویژه‌ای از سبک خودش رسیده بود و سبک مشخص خودش را پایه‌گذاری کرده بود.
 
 
۱۰. و سخن پایانی؟!
سپاسگزارم که به بهانه درگذشت قیصر امین‌پور، یاد او را گرامی می‌دارید. امیدوارم که برای تولدش بیشتر بکوشید و بکوشیم که باز یادش را گرامی بداریم، زیرا او اندوه را خوش نداشت و دوست داشت به لبخند و راز آن عادت کنیم:
چرا عاقلان را نصیحت كنیم؟
بیایید از عشق صحبت كنیم

تمام عبادات ما عادت است
به بی‌عادتی كاش عادت كنیم

چه اشكال دارد پس از هر نماز
دو ركعت گلی را عبادت كنیم؟

...اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» كنیم؟

...اگر سنت اوست نوآوری
نگاهی هم از نو به سنت كنیم

...بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس كه ما ساده صحبت كنیم

خدایا دلی آفتابی بده
كه از باغ گل‌ها حمایت كنیم

رعایت كن آن عاشقی را كه گفت:
«بیا عاشقی را رعایت كنیم»

برچسب ها: فرهنگ ، هنر ، ادب ، شعر ، امین‌پور
نام:
ایمیل:
* نظر: