راضیه علی زاده
هر دوره از زندگی ما انسانها، شرایط خاص خود را داشته و بسته به سن، موقعیت و نوع رفتار خانوادهها، این دوران میتواند با موفقیت و یا با شکست طی شود. متخصصین معتقد هستند نوجوانی، مهمترین دوره زندگی انسان است چراکه فرد باید اخلاق کودکانه خود را رها کرده و خود را برای دوران جوانی، آماده کند. در این زمان والدین نیز باید متناسب با بلوغ نوجوانی فرزند خود، رفتارهای خود را نسبت به او عوض نمایند.
فرزند شما دیگر یک کودک نیست، او دیگر سالهای نوجوانی و جوانیاش را میگذراند، یک روز میبینید که خیلی مودب و خوشرفتار است و روز دیگر در خود فرو رفته و اخلاق خوشی ندارد او دیگر به مسائل متفاوتی فکر میکند و از شما توقعات تازهای دارد. مثلا دلش میخواهد در زمان رفتوآمد او محدودیتی وجود نداشته باشد و با دوستان خود بیرون برود بدون اینکه از او استنطاق شود. الان دیگر زمان آن رسیده که مهارتهای فرزند پروری تان را کمی سبکسنگین کنید و با روشهای متفاوتی با فرزندتان برخورد کنید. میپرسید چگونه بدانیم که برخورد درستی داریم یا نه در این یادداشت اشتباه والدین در برخورد با نوجوان و راه صحیح آن را بخوانید.
بسیاری از والدین به بزرگ شدن نوجوانشان به چشم یک مصیبت نگاه میکنند، با این باور که تنها میتوانند بدون هیچ کمکی تبدیل کودک دلبندشان به یک غول غیرقابلپیشبینی را تماشاکنند؛ اما این روش باعث میشود که شما و نوجوانتان سالهای بدی را بدون رضایت از در کنار هم بودن بگذرانید.
پیغامی که ما به نوجوانمان میدهیم این است که او تنها زمانی خوب است که کارهای بد نکند. مثلاً لباسها و موهای خود را همانگونه که ما میپسندیم بیاراید و تنها با دوستانی که ما میشناسیم و تائید میکنیم ارتباط داشته باشد؛ و همیشه در حال درس خواندن و یا ورزش باشد؛ زیرا میترسیم از دوستانش قرص و سیگار بگیرد و معتاد شود لازم است شما راه تازهای برای ارتباط با نوجوانتان پیدا کنید و دوباره با دلبندتان مرتبط شوید و چیزهای تازهای از او یاد بگیرید. اگر او عاشق رایانه و تلفن همراه است و دوست دارد با آنها ور برود با او همراه شوید تا هم شما از او چیزهای تازه دراینباره یاد بگیرید و هم بتوانید ارتباطات او با دیگران را از این طریق نظارت کنید. اگر او به فوتبال یا ورزش دیگری علاقه دارد میتوانید در این ورزش با او همراه شوید حتی اگر همراهی شما تماشای یک مسابقه با یکدیگر باشد.
اغلب کتابهای تربیت کودک هم مفید هستند اما کتابها وقتی مشکلساز میشوند که والدین از آنها استفاده میکنند تا مهارتهای ذاتی خود را جایگزین کنند. وقتی توصیهها و روش شخصیشان با موقعیت فرزندشان جور در نمیآید، این والدین بیشتر از قبل مضطرب و درمانده شده و در ارتباط با فرزندشان، اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند بنابراین در هنگام برخورد و ارتباط با فرزندتان باید کتاب را کنار بگذارید و به تصمیم و انتخاب خودتان اعتماد کنید. بعد از یکعمر خواندن کتابهای تربیت کودک دیگر هر چه لازم بوده یاد گرفتهاید و حالا در امتحان عملی باید بتوانید یک برخورد مناسب را به کار بگیرید لازم است بدانید. در این زمان، فرزند شما بهشدت مغرور است و دوست دارد مستقل باشد و اکنون اگر شما همانند یک کودک با او برخورد کنید.
در واقع او را از خود دور خواهید کرد گروه دیگر برای اینکه از مقابله با فرزندشان و دلخوری و رودررویی او پیشگیری کنند، هیچ ایرادی از کارهای نوجوانشان نمیگیرند؛ اما هیچکدام از این دو روش صحیح نیست. بلکه لازم است بین آزادی دادن به فرزندتان و پیروی او از شما تعادلی وجود داشته باشد به یاد داشته باشید که هنوز تاثیر و نفوذ شما بر فرزندتان عمیقتر از آن چیزی است که فکر میکنید.