bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۹۵۳
تاریخ انتشار: ۲۵ : ۲۲ - ۱۳ اسفند ۱۳۹۹
منوچهر بایندری شاعر و نویسنده تنگستانی در گفت‌وگو با بامداد جنوب:
اسماعیل مسیح‌گل: منوچهر بایندری نویسنده و شاعر تنگستانی است که سال‌هاست که با کوله‌پشتی از تخیل بر شانه، مسافر مشتاق جاده ادبیات بوده است. وی در دانشگاه شیراز دکتری ادبیات خوانده است و در این سال‌ها‌ در کنار سرودن شعر و نوشتن از امر ویرایش و ترانه‌‌سرایی نیز غفلت نکرده است.

اسماعیل مسیح‌گل

منوچهر بایندری نویسنده و شاعر تنگستانی است که سال‌هاست که با کوله‌پشتی از تخیل بر شانه، مسافر مشتاق جاده ادبیات بوده است. وی در دانشگاه شیراز دکتری ادبیات خوانده است و در این سال‌ها‌ در کنار سرودن شعر و نوشتن از امر ویرایش و ترانه‌‌سرایی نیز غفلت نکرده است.

از آثار منتشرشده بایندری می توان به دو دفتر شعر یعنی «کلیله غرات» و «زنگل بارون» (مجموعه‌شعر محلی) و همچنین «شبگرد آسمان» (زندگینامه استاد دالکی پدر نجوم آماتوری ایران)، «برهوت سفید» (رمان) و «پنجره کشف حوا بود» (مجموعه‌شعراشاره کرد. در ادامه گفت‌وگوی مفصلی را با منوچهر بایندری، شاعر و نویسنده تنگستان پیرامون دنیای شعر، قالب نیم‌گانی و ... صورت داده‌ایم که از نظر شما گذرانده می‌شود.

آقای بایندری شما را در جنوب، بیشتر با شعرهای بومی می‌شناسند و برخی از شعرهای بومی شما مانند «گرگ پیر» در میان مردم رواج یافته است؛ از دید خودتان وجود کدام عنصر در اشعار بومی و به‌خصوص این شعر شما موجب اقبال عمومی شده است؟

شعر بومی، زبانی بی‌واسطه است. سرراست و صمیمی. گویشور و همچنین شاعر در این زبان، گویی با اشاره و نگاه حرف می‌زند. این است که گاهی شعر ضعیف بومی نیز اگر از بعد عاطفی بی‌بهره نباشد، مورد اقبال مردم واقع می‌شود. در گویش‌های بومی استان بوشهر، گاهی کلمه به یک حرف کاهش می‌یابد. بریا مثال، حرف «س» به جای ساعت و زمان و «گ» به‌جای فعل گفت استفاده می‌شود.

در شعر «گرگ پیر» آنچه آن را به شعری موفق تبدیل کرد، نخست همین زبان سرراست یا زبان دل و دلی بود. دوم عنصر دراماتیک در شعر قوی است. گفت‌وگوی سگ و گرگ خیلی زنده و لمس شدنی است. من موضوع شعر را از داستان‌های ایزوپ یونانی اقتباس کردم که در دو سه سطر بدون شرح و بسط نوشته شده بود. بسط نمایشی آن، داستان را زیباتر کرد. برخی از دوستان به شباهت میان آن و شعر «سگ‌ها و گرگ‌ها»ی اخوان ثالث اشاره کرده بودند که درست نیست. اخوان خود، این مضمون را از شاندور پتوفی شاعر ملی مجارستان گرفته بود اما مضمون «گرگ پیر» یونانی و از ایزوپ افسانه‌پرداز هزاره اول پیش از میلاد است.

شما گویا در زبان فارسی قالبی جدید به نام «نیم‌گانی» معرفی و کتابی در این زمینه چاپ کرده‌اید، این قالب چه مشخصه‌هایی دارد؟

«نیم گانی» قالبی کوتاه است که از یک مصراع و یک پاره مصراع تشکیل شده است. نامگذاری آن از خود من است اما بر اساس پژوهش‌هایم در دفترهای شعر معاصر، گویا نخستین سراینده نیم‌گانی م.آزاد بوده است که در سال 1332 آن را سروده است. پس از وی شاعران دیگر هم نیم‌گانی سروده‌اند و به آنها در کتاب «پنجره کشف حوا بود» اشاره کرده‌ام. در این کتاب که نشر نایبند در سال جاری به چاپ رساند. سه مقاله وجود دارد؛ یکی از این مقالات نوشته خودم است که در آن به معرفی و شرح نیم‌گانی پرداخته‌ام. دو دیگر از دکتر کافی و سریا داودی حموله هستند که مقاله‌هایی کوتاه و گویا در باب این قالب نو نوشته‌اند بقیه کتاب هم نیم‌گانی‌هاست.

«نیم‌گانی» چه تفاوتی با شعرک، هایکو و در مجموع اشعار بسیار کوتاه دارد؟ اصلا چه ضرورتی موجب نامگذاری این قالب شد؟

همان‌طور که گفتم قالب کوتاه نیم‌گانی، چند دهه پیش وجود داشته و من آن را کشف کرده‌ام یا بهتر است بگویم دیده‌ام! مثل اینکه فرزندی در یک خانواده حضور دارد اما هنوز برایش شناسنامه نگرفته‌اند. نیم‌گانی واقعا یک قالب جداگانه است که با هایکو، رباعی و دوبیتی متفاوت است. برای نشان دادن این تفاوت چند نمونه نیم‌گانی را ذکر می‌کنم: «بایدش بازو بگیری تا نیفتد روی خاک/ فطرتا مست است تاک» یا « سی انگشت روی شانه‌ی من زد، سرم چرخید/ فقط یک شاخه می‌جنبید». در نیم گانی مضامین و زبان امروزی است. در نیم گانی دوم، تنهایی انسان معاصر به تصویر کشیده شده است.

چرا به شعرهای کوتاه در دهه‌های اخیر، توجه بیشتری می‌شود‌؟

کوته‌سرایی و کوته‌نویسی پیشینه‌ای به اندازه حضور انسان روی کره خاکی دارد. با نگاهی شاعرانه می‌توان گفت اولین کوته سروده، متعلق به حضرت آدم است که پس از هبوط، آه کشید.

از دید شما عوامل رواج مینیمالیسم در شعر و داستان معاصر کدام هستند؟

به گمان من، بزرگ‌ترین مینیمالیست تاریخ، حکیم عمر خیام بوده است. شاعر و دانشمندی که کوته سروده‌های او همه مرزها را درنوردید. در کتاب چهارمقاله نیز اشاره‌هایی به کوته‌نویسی دارد؛ یعنی اسکافی دبیر، خبر مهمی را که می‌بایست بر پر کبوتر بسته و برای سلطان فرستاده می‌شد، به کوتاه‌ترین و هنری‌ترین شکل ممکن می‌نوشت. بنابراین مینیمالیسم در ادبیات ما پیشینه‌ای هزار ساله دارد. هرچند تب کوته‌سرایی، در سال‌های اخیر به شدت بالا گرفته است و تا حدود زیادی دچار کم‌مایگی و سهل‌نگری در این حوزه شده است تا جایی که بسیاری از کوته‌سروده‌ها از منظر این ژانر تنها کوتاهی‌اش را به ارث برده‌اند و از هر گونه شاعرانگی و تخیل بی‌بهره هستند. از مهم‌ترین عوامل رواج مینیمالیسم می‌توان به شتابزدگی انسان معاصر، وفور تلفن همراه و تسلط گفتمان و نوشتار مجازی بر دیگر عرصه‌ها اشاره کرد که به سبب کم‌حوصلگی و بی‌تابی مخاطبان، به شعرها و نوشته‌های کوتاه توجه بیشتری می‌شود .

شما افزون بر شاعری در نوشتن رمان و داستان نیز دست توانایی دارید و رمان «برهوت سفید» شما سال گذشته در مسابقه ملی دوسالانه ادبی بوشهر، شایسته تقدیر شناخته شد! در این رمان چه موضوعی را روایت می‌کنید؟

«برهوت سفید» رمانی اجتماعی است که به معضل زندگی کارمندی و بحران بازنشستگی می‌پردازد. دوره بازنشستگی در دهه ۹۰، تحت تاثیر وضعیت نابسامان اقتصادی کشور، برای افراد بازنشسته دوره‌ای بحرانی بوده است. فرد بازنشسته، در کشورهای توسعه‌یافته پس از سال‌ها کار وقتی به مرز بازنشستگی می‌رسد، پیش روی خود چشم‌اندازی روشن از آسودگی‌خاطر، تفریح، سفر و مطالعه می‌بیند؛ اما در کشور ما بیشتر بازنشسته‌ها به سبب حقوق ناکافی و زیر خط فقر، مجبور به کار دوباره می‌شوند. شخصیت اول «برهوت سفید»، کارمندی است که از جوانی شوق نویسندگی داشته و در انتظار روز بازنشستگی است تا به رویای جوانی‌اش جامه عمل بپوشاند اما عائله‌مندی و گرفتاری‌های مالی، او را مجبور به کار بعد از دوره بازنشستگی می‌کند و در نهایت زندگی‌اش را به سمت فاجعه سوق می‌دهد.

این رمان چه برجستگی خاصی داشته است که آن را از نظر داوران شایسته تقدیر کرده است؟ چنان که شنیده‌ام صمد طاهری ، نویسنده برجسته کشور، در دیده شدن این رمان نقش کلیدی داشته، به گمان خودتان، نقطه قوت «برهوت سفید» کجاست؟

فضای«برهوت سفید» در فصل‌های نخست از رِئالیسمی روشن شروع می‌شود و در انتها به رئالیسمی مبهم و مه‌آلود ختم می‌شود. در این رمان حال و هوای کامو، کافکا و هری بال را می‌توان احساس کرد. کسی که تنهایی پر هیاهو از هری بال را خوانده باشد، شباهتی میان این دو رمان حس می‌کند. با این همه در برهوت سفید، آنچه مهم است صمیمیت سیال در میان واژه‌ها و حادثه‌هاست که آن را از هرگونه تقلید و دوباره‌گویی بری می‌سازد. آنچه اهمیت دارد، این است که نویسنده دردی در درون و حرفی در سینه داشته است که آن را در قالب رمان به خوبی ارائه داده و به گمان من نقطه قوت رمان همین جاست.

آیا از نحوه داوری مسابقات ادبی و همچنین سلیقه ناشران در خصوص شناسایی و انتشار آثار متفاوت رضایت دارید؟

امروزه متاسفانه شماری از ناشران مهم کشور و همچنین داوران مسابقات ادبی، نوع خاصی از نگاه و شیوه نوشتن را به نویسندگان جوان‌تر تحمیل می‌کنند و این به همرنگ شدگی و همسان‌سازی در ادبیات داستانی منجر شده است. در حالی که ادبیات، قلمروی آزاد است و هر کس حق دارد با چشم خود ببیند و به سبک خود بنویسد؛ اما بیم از نادیده گرفته شدن و بی‌اعتنایی ناشران به چاپ آثار مستقل، اکثر نویسندگان جوان را به سمت مضامین خاص و نثرهای ناشرپسند سوق می‌دهد و این امر ادبیات داستانی ما را از تنوع و رنگارنگی محروم می‌سازد .


نام:
ایمیل:
* نظر: