بامدادجنوب- احمدرضا حکیمینژاد: مدیران زیرک شهری در شهرهای مختلف جهان، شهرهایشان را وامیکاوند که شاید سنگی، کلوخی، چیزی از دل خاک درآورند، از روزگاران قدیم و آن را در بوق تبلیغات کنند از برای رونق شهر؛ برای اینکه به شهرهایشان هویت ببخشند؛ برای اینکه شهرهایشان را کانون توجه کنند. از آنجا که این مرز جغرافیاییِ مشخص که امروز سرزمین ماست، از نخستین سکونتگاههای ابنای بشر بوده است، فراوانی آثار قدیم در شهرهای ریز و درشت آن کاملا طبیعی به نظر میرسد. بر ماست که این تحفههای ناب را پاسداری کنیم نه تنها برای اینکه این کار را کرده باشیم، بلکه برای اینکه این تاریخ شهرها و آثار به جای مانده از این تاریخ است که ماهیت شهرهای ما را شکل میدهد. اینها به شهر هویت میبخشند. چشم و چراغ شهر میشوند و چشمها را خیره میکنند.
نظریهای که امروزه، در جهان معاصر بسیار قابل توجه معماران، شهرسازان و مرمتگران است، همان قول معروف محقق ومعمار شهیر ایتالیایی «کامیلو بوییتو» است که دگرگونیها و تحولات یک اثر تاریخی را در گذر زمان، بخشی اجتنابناپذیر از آن اثر میگمارد و آن را به مثابه موجود زندهای میبیند که از نفس افتاده و معتقد است که باید روحی تازه در این کالبد بیجان دمید و به یاری فناوری و مصالح نوین بنای تاریخی را به بنایی زنده مبدل کرد که در اختیار شهر و شهروند قرار گیرد. تعریف عملکردهایی نوین برای ابنیه تاریخی، همگون با روح زمانه از دستورالعملهای «بویی تو» است. این درست همان چیزی است که در جهان مدرن در باز زندهسازی بناهای تاریخی بهویژه آن دسته که درون شهرها جاخوش کردهاند، به کار بسته میشود تا این سکونِ پیر و فرتوت به عنصری پویا برای شهر تبدیل شود. امروزه باز زندهسازی ابنیه و بافتهای تاریخی در شهرها علاوه بر اینکه مرهمی بر زخمهای سیمای شهر است و حس تعلق شهروندان را قلقلک میدهد، بهشدت با معیارهای اقتصادی و گردشگری گره میخورد و بهعنوان بستری درآمدزا به خدمت شهر درمیآید. اینگونه است که این آثار که از دل تاریخ برون آمده و به ما رسیدهاند، با ما و برای ما به حیات خویش ادامه میدهند و این بزرگترین خدمتی است که میتوان به آنها کرد که به اصالت وجودی خویش بازگردند که همانا چیزی جزساخته دست بشر برای بشر نبودهاند.
اینکه منطقه دشتستان به لحاظ برخورداری از آثار باستانی غنی است، جای بحث ندارد. بیهیچ شائبهای دشتستان، منطقهای است واجد ارزشهای تاریخی. وجود بیش از 170 اثر تاریخی که تنها 73 مورد از آنها در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، خود گویای همه چیز هست. مساله مورد نظر، چرایی اهمیت این آثار است. مساله، تاثیر شگرف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است که باز زندهسازی و احیای این آثار به ارمغان خواهد آورد. محوطههای باستانی متعلق به دوران هخامنشیان در منطقه دشتستان نظیر چرخاب، سنگ سیاه و بردک سیاه از پتانسیلهای بسیار بالای گردشگری در سطوح مختلف شهری، استانی، ملی و حتی فراملی برخوردارند. احیای محوطههای باستانی با قدمتی بیش از دوهزار و 500 سال، بدونشک استان بوشهر را در مرکز توجه باستانشناسان و گردشگران قرار خواهد داد. چنان که سرپرست هیات کاوش محوطه باستانی کاخ چرخاب، باستانشناس برجسته کشور، علیاکبر سرفراز، در نشریه کیهان فرهنگی (شماره 282-283، فروردین و اردیبهشت 1389، ص 34 تا 39) در مورد این کاخ می نویسد: «با پیدا شدن کاخ باشکوه ولی کوچک دیگری از زمان و عصر کوروش در برازجان، یکی دیگر از آثار هنر معماری آن زمان در حاشیه خلیج فارس تجلی مییابد... شکوه و جلال و نقشه و پلان این قصر در این مکان، از ویژگیهای خاصی برخوردار است که در سایر کاخهای همزمان دیده نمیشود و این مهم را بهخصوص در پوشش سقف مسطح 10 در 40 متری جنوبی کاخ به عینه میتوان مشاهده کرد که از بزرگترین ابتکارات معماری و ابداعات ساختماعی در 2500 سال پیش است که ارزش معنوی آن پس از گذشت قرنها اکنون بهصورت شفاف و مستند آشکار شده که از یک نوع نانوتکنولوژی خاصی برخوردار است... ساخت بتن سبک برای پوشش سقف مسطح در 2500 سال پیش، یعنی امری باور نکردنی و معجزهآسا که آزمایشات لابراتوری به آن جواب مثبت داده و غرور و افتخار هر ایرانی را در معرفی آن بر میانگیزد و توجه به پیشینه تاریخی بسیار کهن برازجان را نزدیک میکند».
سرفراز ضمن توصیف مشخصات بینظیر معمارانه این کاخ، بر لزوم احیای آن تاکید میکند: «سزاوار و شایسته است که این مکان بهصورت یک موزه زنده و پارک سیاحتی برای همیشه خوب، حفظ و نگهداری شود تا علاوه بر تفرجگاه، کلاسی مملو از آموزش و عبرت برای دانشجویان، دانشپژوهان، مسافران و همه مردمی باشد که از آن دیدن خواهند کرد».
خروج از انزوا، تعالی فرهنگی، بهرهوری اقتصادی
بر کسی پوشیده نیست که شهر برازجان با وجود قدمت تاریخی چند هزارسالهاش، ناشناخته مانده است. اغراق نیست که بگوییم بسیار هستند، هموطنانی که حتی نام برازجان به گوششان نخورده است؛ شهری که با اتکا به آثار مهم تاریخیاش میتواند نه تنها در سطح کشور که در سطح جهانی مطرح شود. میتوان با تعریف پروژهای منحصربهفرد و واجد ارزشهای معمارانه، کاخ چرخاب را از عزلتی که به آن دچار شده، رهایی بخشید. علاوه بر اینکه جذب گردشگر داخلی و خارجی، موجبات تعاملات فرهنگی را فراهم میآورد، بر مواهب اقتصادی آن نمیتوان چشم پوشید. چرخاب، همچنین میتواند بهعنوان مکانی فرهنگی–تفرجگاهی برای شهری که تنها در یک کیلومتری آن واقع شده، عمل کند. بهعنوان مثال، پروژه را میتوان بهصورت باغی دید که کاخ چرخاب را در خود جای میدهد. تصور کنید موزهای مدرن که بخشهایی از کاخ بازسازیشده را به نمایش میگذارد و با استفاده از فناوری نوین، اطلاعات جامعی راجع به کاخ در اختیار مخاطب قرار میدهد. علاوه بر موزه دائمی، فضاهای فرهنگی-تفرجگاهی الحاقی همچون گالریهای موقت، تالارهای گفتوگو، سالن کنفرانس، کتابخانه، فروشگاه محصولات فرهنگی، سالن نمایش فیلم، آمفیتئاتر روباز، کافهها و رستورانها و فضاهایی از این دست به سرزندگی باغ-موزه خواهد افزود، چنانکه «باغ-موزه چرخاب» به مثابه یک بستر فرهنگی-اجتماعی برای شهر برازجان عمل خواهد کرد. دیگر اینجا موزهای کسالتبار نخواهد بود که فقط به درد تگردشگرها بخورد! بلکه فضایی پویا خواهد بود در اختیار شهروندان که به مجموعهای از نیازهای فرهنگی –اجتماعی شهر پاسخ خواهد داد.