عقیل احمدی
دولت جمهوری اسلامی ایران در بیانیه دیروز اعلام
داشته در صورت اقدام موثر اعضای برجام در چارچوب تعهدات مندرج در توافق هستهای،
گام پنجم و نهایی برگشتپذیر خواهد بود. با این حال و با فرض برگشت دولتهای عضو
توافق هستهای به روال پیشین این پرسش مطرح است که آیا اوضاع منطقه و بینالملل به
وضعیت پیش از خروج آمریکا از برجام بازمیگردد؟
شکست تلاشهای دو بازیگر خاورمیانهای که از ابتدای
مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران با ۶ قدرت جهانی، حجم عظیمی از تبلیغات و
انواع کارشکنیها را علیه این مذاکرات به راهانداختند، سببشد تا رژیم صهیونیستی
و سعودیها پس از توافق برجام فازی تازه و در عین حال متفاوت را برگزینند.
بخش قابل توجهی از توان و ظرفیت اسرائیل پس از برجام
به اثبات غیرصلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران اختصاص یافت و
نخستوزیر افراطی صهیونیستها کوشید با خیمهشببازیهایی ملالآور و ادعاهایی
مضحک از تریبونهایی چون مجمع عمومی سازمان ملل، ایران و توافق هستهای را زمینهساز
بروز ناامنی در منطقه و جهان قلمداد کند. علاوه بر اینکه صهیونیستها در عرصههای
منطقهای چون تحولات سوریه کوشیدند تا تهران را به چالش کشیده و فعالیتهای دفاعی
موشکی ایران را به عنوان یکی از وجوه تهدیدزایی کشورمان معرفی کنند.
در سوی دیگر، سعودیها وارد فاز تنازعی سیاسی و دیپلماتیک
با تهران شدند به طوری که بسیاری از ناظران مناسبات ریاض با تهران را به ویژه از
دوره پادشاهی سلمان بن عبدالعزیز در راستای پیشبرد جنگی نیابتی تفسیر میکنند. اما
آنچه تفاوتی چشمگیر را بین سعودیها و صهیونیستها در تنازع با جمهوری اسلامی ایران
ایجاد میکرد تلاش ریاض برای تبدیل شدن به قدرتی هستهای در خاورمیانه بود؛ در حالی
که صهیونیستها دههها پیش با راهانداختن زرادخانههای هستهای توانسته بودند
وارد جمع دارندگان تسلیحات اتمی شوند.
روی خوش دولت دونالد ترامپ به سعودیها که آشکارا به
خاطر قراردادهای چندصدمیلیارد دلاری فروش سلاح بود، سران ریاض را امیدوارساخت تا
بتوانند با خرید فناوریهای جدید هستهای خود را در جایگاه قدرتی اتمی در منطقه ببینند.
اواسط شهریورماه امسال بود که بسیاری از رسانههای
جهان با انعکاس سخنان «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه که به ممنوعیتهای
اعمالی از سوی دارندگان تسلیحاتهستهای علیه این کشور انتقاد کرده بود، این سخنان
را نشانه تمایل و حتی حرکت آنکارا به سمت دستیابی به جنگافزارهای اتمی خواندند.
جمهوری اسلامی ایران چه پیش از برجام، چه پس از
انعقاد توافق هستهای و چه اکنون که طی پنج مرحله و بر اساس اسلوبهای مندرج در
سند توافق با ۱+۵، از تعهدات خود کاسته، هیچگاه از تمایل به دستیابی به تسلیحات
کشتارجمعی اعم از اتمی و غیراتمی سخنی به میان نیاورده و تنها به دنبال احقاق حقوق
خود در زمینه فعالیتهای مشروع و صلحآمیز هستهای بوده است؛ چه اینکه فتوای رهبر
انقلاب اسلامی نشان دهنده نوع نگاه و خطوط قرمزعبورناپذیر جمهوری اسلامی در زمینه
دستیابی به جنگافزارهای هستهای است و بحثی را در این زمینه باقی نمیگذارد.
با این حال آنچه رهبران منطقه طی سالهای اخیر در
مواضع خود به آن اشاره داشتهاند در کنار مولفههایی چون تجهیز رژیم تهاجمپیشه صهیونیستی
به انواع سلاحهای کشتار جمعی و رویگردانی تلآویو از پیمانهای بینالمللی منع
گسترش اتمی، احتمال بالا و همچنین وسوسه غیرقابلانکاری برای هستهای شدن را پیش
روی بسیاری از بازیگران خاورمیانهای قرار میدهد.
احتمال هستهای شدن خاورمیانه پس از روی کار آمدن
ترامپ و سیاستهای وی در راستای گسترش میلیتاریسم در منطقه و همچنین تنشهای
واشنگتن با تهران که به نگرانیها از بروز جنگ دامن میزند، از نگاه جمعی از تحلیلگران
احتمال ایجاد رقابتی برگشتناپذیر میان کشورهای منطقه به سمت هستهای شدن را به
شکل چشمگیری بالا میبرد.
در این میان، بیتعهدی کشورهای اروپایی عضو برجام در
عمل به تعهدات مبتنی بر توافق هستهای به عنوان اصلیترین عامل فرساینده این توافق
پس از خروج آمریکا، موجب شد تا جمهوری اسلامی ایران ناگزیر اما برمبنای بندهای
برجام از سطح تعهدات خود به صورت پلکانی بکاهد.