الهام بهروزی
فیلم سینمایی «افسانه بُناسان، غول چراغ جادو» به کارگردانی حبیب
احمدزاده شامگاه شنبه هشتم خردادماه در بخش جلوهگاه شرق سیوهشتمین جشنواره جهانی
فیلم فجر به نمایش درآمد. فیلمنامه این اثر نوشته حبیب و زینب احمدزاده است. در
خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: «بناسان غول چراغ جادو برای جلوگیری از
اخراج همیشگی از منظومه شمسی مجبور میشود شرط فرشتهای را بپذیرد تا با همکاری
چهار انسان معمولی یک آهنگ زیبا برای ایجاد معجزهای بشری و واقعی خلق کند؛ ولی در
این راه با ماجراهایی از زندگی آنان درگیر میشود...»
در این فیلم که در چهار کشور ایران، ژاپن، اتریش و عراق فیلمبرداری
شده، بازیگرانی چون پرویز پرستویی، شیسوکو تسویا، گرهارد فرایلینگر، نورییوکی
آساکورا و محمود بنکدارنیا به هنرنمایی پرداختهاند. این اثر محصول مشترک ایران و
ژاپن است. احمدزاده با
آنکه بیشتر به عنوان نویسنده داستان شناخته میشود اما نهتنها با سینما بیگانه نیست؛
بلکه در سالهای گذشته علاوه بر آنکه در زمینه نگارش فیلمنامه فعال بوده و از آثار
داستانیاش اقتباس شده، به همراه سینماگران در فعالیتهای صنفی نقشی مهم و تاثیرگذار
داشته است.
وی که نخستین فیلم بلند سینماییاش را مقابل دوربین برده است از سال ۱۳۷۶ با حضور بهعنوان مشاور فیلمنامه در
کنار ابراهیم حاتمیکیا در فیلم سینمایی «آژانس شیشهای» و «برج مینو» وارد سینما
شد. این حضور با آثار دیگری همچون «گفتوگو با سایه» خسرو سینایی و «اتوبوس شب» کیومرث
پوراحمد ادامه پیدا کرد. احمدزاده پیش
از این فیلمهای مستندی چون «آخرین تیر آرش»، «موج زنده» و «بهترین مجسمه دنیا» را
کارگردانی کرده بود.
حبیب احمدزاده در نشست خبری فیلم «افسانه بُناسان، غول چراغ
جادو» که در پردیس سینمایی چارسو محل
برگزاری سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد، در خصوص دلیل اصلی ساخت این
فیلم گفت: گاهی اوقات آدم احساس میکند که باید به هر ترتیبی که میتواند، مثل
نوشتن داستان، کشیدن نقاشی یا ساخت یک فیلم، از بعضی دیگر تشکر کند. این فیلم هم
در حقیقت برای تشکر کردن از خانم «سویا» ساخته شد. کسی که سالها در ژاپن جانبازان
شیمیایی ما را ریکاوری میکرد و پایه اصلی ساخت این فیلم بود.
واین نویسنده و کارگردان با بیان اینکه البته در ابتدا قصد نداشتیم
که یک فیلم بلند به این سبک و سیاق بسازیم، افزود: اما زمانی که ایده این کار را
با خانم سویا مطرح کردیم، با سه شرط پذیرفت که این فیلم ساخته شود؛ یکی اینکه
ماجرای آن داستانی باشد، دوم اینکه محور اصلی قصه خودش نباشد و سوم اینکه کلیت کار
یک حالت آموزشی باشد. در نهایت هم، این اثر با کمک عواملی که برای بخشبخش آن زحمت
کشیدند، با وجود کمبود بودجه و مشکلاتی که این اواخر به دلیل بیماری کرونا داشتیم،
ساخته شد تا بهنوعی از طرف ملت ایران از کسانی که در روزهای سخت به آنها کمک
کردند، تشکر کرده باشیم.
محمود بنکدارنیا از بازیگران این فیلم و رابط اصلی عوامل با قهرمان
ژاپنی داستان، در پاسخ به این سوال که «بناسان» به چه معناست و چطور به نام فیلم
اضافه شده، گفت: بناسان، کلمه فیالبداههای نیست، من از سالها پیش در ژاپن
دانشجو بودم و از آنجا که تلفظ کلمه بنکدار برایشان سخت است، من را با نام
«بناسان» صدا میزدند و از اوایل دهه هشتاد، اسم ژاپنی من بناسان شد.
در اواسط نشست هم شیسوکو تسویا، کسی که ایده اصلی ساخت این فیلم از
روی زندگی او ساخته شده بود، از طریق تماس تصویری به نشست پیوست و با اعلام این
موضوع که بهدلیل کرونا نتوانسته به تهران بیاید، در رابطه با الهام گرفتن از او
برای ساخت این فیلم تاکید کرد: من اصلاً آدم خاصی نیستم، کار خاصی هم نکردم که
بخواهم راجع به آن صحبت کنم. من فکر میکنم هر آدمی، در هر اتفاقی فردِ دردمندی را
دید، اگر میتوانست کمکی کند، باید حتما این کار را انجام دهد. من چون دیدم حداقل
کاری که میتوانستم برای جانبازان شیمیایی انجام دهم، کمک به آنها بوده، پس این
کار را انجام دادم. نیازی هم نبود که این کمک جایی منعکس شود ولی با اصرار دوستان
ایرانی، این فیلم ساخته شد. در زندگی انسانها اتفاقاتی میافتد و افراد دچار تغییر
و تحول میشوند، برای من هم در مقطعی این اتفاق رخ داد و امیدوارم بتوانم به همه
مردم دنیا کمک کنم.
پرویز پرستویی بازیگر اصلی «افسانه بناسان، غول چراغ جادو» هم در بخشهایی
از این نشست با تشریح چگونگی شکلگیری ساخت این فیلم که در ستایش صلح است، درخصوص
سفری که به هیروشیما و برای بزرگداشت بمباران شیمیایی این شهر در جنگ جهانی دوم
داشتند، گفت: در این سفر ما حدود بیست هزار نفر را دیدیم که از اقصی نقاط دنیا به
نشانه صلح دور هم جمع شده بودند، ما برای بار اول دیدیم که این همه آدم دغدغهمند
برای صلح اینجا هستند؛ اما خیلی از آنها هنوز نمیدانند که در ایران هم جانبازان
بمباران شیمیایی وجود دارند و نمیدانستند ما سردشت و حلبچه داریم. این ارتباط
برقرار شد و با کمک شهردار هیروشیما جشنواره فیلمهای ایرانی را راهاندازی کردیم.
این جشنواره با آثار دفاع مقدس شروع شد و پای آثار اجتماعی و حتی کمدی هم به آن
باز شد.
این بازیگر نامآشنا که در آثاری چون «مارمولک»، «بادیگارد»، «لیلی
با من است»، «آژانس شیشهای» بازی ماندگاری از خود به جای گذاشته، در ادامه با
اشاره به چگونگی ساخت این فیلم توضیح داد: در این میان دغدغهای در ذهن آقای
احمدزاده شکل گرفت و گفت حالا باید این صلح و کمک کردن به همدیگر را اشاعه دهیم،
موضوعی که هر بشری روی این کره خاکی باید به آن بیندیشد. من قصد شعار دادن ندارم،
سالهاست به عشق مردم و برای مردم کار میکنم، خانم تسویا کلینیکی وقف خدمت به آدمهای
کمبضاعت دارد و دغدغهاش کمک کردن است یا پروفسور اروپایی که در فیلم بود هم برای
کمک به مردم، تلاش زیادی کرده، او در زمان جنگ، جانبازان و شیمیاییهای دفاع مقدس
ایرانی را با وجود مخالفتها مداوا میکرد؛ یعنی یک مثلث با سه ضلع از شرق آسیا،
اروپا و خاورمیانه شکل گرفت که همگی یک هدف را دنبال میکردند، آن هدف هم چیزی
نبود جز صلح که امیدواریم در سراسر دنیا برقرار شود. ما خواستیم بگوییم هدفمان و فکرمان، همان صلح است و خوشحالیم که همدیگر
را پیدا کردیم.
یادآوری میشود، سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر ۵ تا ۱۲ خرداد ۱۴۰۰
به دبیری محمدمهدی عسگرپور در تهران برگزار میشود.