الهام بهروزی
شبکه نمایش خانگی امروز به بستری برای نمایش سریالهایی بدل
شده است که با یکسری ارزشهای جامعه سنتی ایران در تناقض است و به عبارتی این
سریالها هم در محتوا و هم در فرم دارند جای پای سریالهای ماهوارهای میگذارند
که به گفته کارشناسان، پیامدی جز تهاجم فرهنگی و رواج بیبند و باری در جامعه
کنونی به همراه ندارند.
بیشک سریالسازی در شبکه نمایش خانگی در وهله نخست بهمنظور
جذب نگاه مردم به سریالهای ایرانی و شبکههای داخلی بود اما متاسفانه در این وادی
هم از آن ور بام افتادهایم؛ چراکه عمده مباحث محوری این سریالها همان مفاهیم
تکراری سریالهای جم تیوی است که در خیانت، زیادهخواهی، خشونت، تجملگرایی و
روابط آزاد خلاصه میشوند. «زخمکاری» جدیدترین سریالی است که محمدحسین مهدویان،
سینماگر مطرح ایرانی آن را کارگردانی کرده است. وی که در کارنامه خود ساخت کارهای
شاخص سینمایی چون «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «ماجرای نیمروز۲: ردخون»، «لاتاری»
و «درخت گردو» و... را ثبت کرده است، با ورود به عرصه سریالسازی، داستانی را بر
اساس رمان «بیست زخمکاری» اثر محمود حسینیزاد مقابل دوربین به تصویر کشیده است
که با همان قسمت اول توانست کشش لازم را در مخاطب ایجاد کند؛ اما در ادامه این
سریال نوآر و اجتماعی که در فضایی ملتهب و پر تنش روایت میشود، بهدلیل یکی سری
مسائل مثل تجملگرایی، سکوت در مقابل خیانت، استعمال بیش از حد دخانیات یا روابط
آزاد زن و مرد مورد نقد واقع شده است.
البته ورای این مسائل «زخمکاری» در عرصه بازی و شخصیتپردازی
موفق ظاهر شده است که نمونه موفق آن را میتوان در بازی کاملا مسلط و روان و یکدست
جواد عزتی در نقش مالکی مشاهده کرد. بازیگری که در سالهای اخیر با فاصله گرفتن از
نقشهای کمدی به خوبی توانسته خود را در نقشهای جدی جا بیندازد. همچنین رعنا
آزادیور هم به خوبی از ایفای نقش زنی با اختلالات روانی و ابهتی خوفناک و خیانتپیشه
برآمده است و در واقع میتوان مدعی شد که ستاره این سریال نوآر او است نه عزتی!
در حقیقت زخمکاری روایت خیلی از آدمهایی است که برای
رسیدن به جام و مقام و زندگی مرفه و بیدردسر ولع فراوانی دارند و قطعا مهدویان با
ساخت این سریال خواسته تلنگری به جامعه بزند که در این سراشیبی مهلک در حال اوج
گرفتن است!
رمان «بیست زخمکاری» که شاکله و متن این سریال را تشکیل میدهد،
به گفته نویسنده اثر، «برگرفته از «مکبث» شکسپیر است. اینجا در جنگ بر سر منافع
اقتصادی با پسزمینه فساد اقتصادی، زیردستی بالادست را میکشد، چون فکر میکند
حقش پایمال شده، زن او را وسوسه میکند، بعد انتقام و انتقامگیری به کمک قدرتهای
پشت پرده.»
در بخشی از نوشته پشت جلد کتاب هم آمده است: «رمان
داستان مردی است که میخواهد سلطهگر باشد. در ابتدا پیرمردی ثروتمند و دارا جان
میدهد، پزشکی قانونی مرگ را عادی اعلام میکند؛ اما این تازه آغاز ماجراست...
حسینیزاد مبنای روایت خود را بر اموری ممنوعه گذاشته که بهتدریج روحِ قهرمانهای
او را فاسد میکند. ولع، حرص، کشتن، کذب و البته میل به بزرگ بودن در جایجای
این رمان خواندنی و جذاب نیروی مُحرکه قهرمانهای اصلی اوست؛ اما در تاریکی و
سایه دیگران، آن زخمخوردگانِ ساکت بیکار ننشستهاند و منتظر فرصت هستند...»
حال سریال «زخم کاری» که اقتباسی از این رمان است، داستان
خانوادهای ایرانی را روایت میکند که پدربزرگ خاندان یک فعال اقتصادی بسیار کلهگنده
است و کسب و کار خودش را خانوادگی راه انداخته است. این خانواده بزرگ هر یک نقش
کوچکی در بیزینس عظیم «خان عمو» دارند. یک نفر حقوقدان هولدینگ است و یکی منشی و یکی
هم «منطقه» دارد و در واقع مدیریت یک سری محدودههای خاص به آنها سپرده شده است.
خان عمو و خانواده بزرگش روابط پیچیدهای با یکدیگر دارند ولی بهظاهر همگی با هم
خوب و خوش و خرم هستند، البته بهجز پسر خانعمو (ناصر) و پسر «حاجآقا اسمالچی»
(مالک)؛ مردی که همسر سمیرا بوده، ناصر یا همان پسر خانعمو! چندان چشم دیدنش را
ندارد؛ هرچند فرزندان این دو نفر که نوجوانانی پرشور هستند با یکدیگر روابط عاطفی
برقرار کردهاند...
در این سریال جواد عزتی، رعنا آزادیور، هانیه توسلی،
الهه حصاری، عباس جمشیدیفر، مهدی زمینپرداز، مائده طهماسبی، سیاوش طهمورث و...
به ایفای نقش میپردازند.
یک منقد سینما در مورد این سریال میگوید: مهمترین
و منفیترین بخش این سریال نشان دادن استعمال دخانیات و همچنین مواد مخدر و نشان
دادن مشروبات الکلی است، پیش از این کشیدن سیگار در فیلم و سریالها مختص
کاراکترهای منفی بود؛ بهطوری که انگار سیگار کشیدن نشان دادن شخصیت منفی یک
کاراکتر بود و این باعث میشد که مخاطب نوجوان آن با نگرشی اندک درک کند که سیگار
مختص آدمهای منفی است و سراغ آن نرود اما در دهه کنونی با پایین آمدن سن مصرف
دخانیات در ایران که مسبب آن هم همین فیلم و سریالهاست کارگردانان باید چارهای دیگر
در نشان دادن سیگار در دست شخصیتهای آثارشان در نظر میگرفتند.
افشین علیار در ادامه با تاکید بر اینکه طبیعتا
رسانه فرهنگساز است، افزود: آنچه که در رسانه نشان داده میشود اگر منفی باشد، میتواند
تاثیر مخرب در جامعه داشته باشد، اساسا در حال حاضر سریالهای شبکه خانگی یا فیلمهای
سینمایی با این عنوان که دیدن این سریال برای افراد زیر 15 سال توصیه نمیشود،
شروع میشوند و بعد از آن تهیهکننده و کارگردان فکر میکنند با توجه به این توصیه
قطعا افراد زیر 15سال این سریالها را تماشا نمیکنند اما در شرایط کنونی که
ماهواره بعد از مدت کوتاهی از پخش سریال در پلتفرمها بهطور غیرقانونی سریالها
را نشان میدهند، چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که افراد زیر 15 سال این سریالها
را نبینند؟ آیا زنگ خطر جامعه ما فقط برای افراد زیر پانزده سال است؟ در چند قسمتی
که از زخمکاری پخش شده در هر قسمت تکتک شخصیتهای آن سیگار میکشند! هر سکانس در
میان بهطور ناخودآگاه فارغ از اتفاق منطقی یا دراماتیکی سیگار آتش میزنند جالب
است حتی کارگردان تابو شکنی میکند و نشان میدهد که پسر جلوی پدرش سیگار می کشد و
در قسمت بعد می بینیم که پدر با همان قاعده سنتی مبتذل با یک زیرپیراهنی کنار بساط
تریاک نشسته است!
وی در پایان با اشاره به شخصیتهای این سریال توضیح
داد: تا اینجای زخمکاری تمامی شخصیتهای آن خاکستری یا شبه منفی هستند؛ اما اگر
نگاهی به فرامتن سریال داشته باشیم درک خواهیم کرد که هر کدام از بازیگران این سریال
میتوانند طرفداران خاص خودشان را داشته باشند، جوانی که جواد عزتی را دوست دارد
قطعا از نوع رفتار او در سریال برداشتهایی دارد و فکر میکند چون جواد عزتی بهعنوان
شخصیت اول سریال در ایجاد هر واکنشی سیگار میکشد، او هم باید همین کار را انجام
بدهد و این تبدیل به ضداخلاق میشود. البته که ناهنجاری فقط به استعمال دخانیات
بست پیدا نمیکند. تنها گذاشتن میثم و مائده در ویلا و بیخیالی والدین آنها و
پرخاشگریهای ناصر با پدرش همچون نوع رابطه سمیرا با مالک و مهمتر از آن رابطه سمیرا
با نعمت که همچنان بعد از چند قسمت نامشخص مانده است؛ نشانهای از بیاخلاقی فرهنگی
و نامتوازن با جامعه است. باید بگویم که تا قسمت چهارم این سریال همه چیز ناامیدکننده
است، باید دید که در ادامه چه اتفاقی رخ می دهد که بفهمیم موفقیت مهدویان در ساخت
فیلمهای سینماییاش غیر از شیشلیک اتفاقی نبوده است.
یک منتقد دیگر سینما هم در خصوص سریال «زخمکاری»
معتقد است که زخمکاری یک تراژدی روانشناختی- اجتماعی است که به موضوع پول و قدرت
و بررسی عواقب و آسیبهای آن پرداخته است. این سریال را در بخش محتوا، میتوان
درامی شخصیتمحور دانست که پیرنگ اصلی داستانش، حول محور زندگی یک ضد قهرمان بهنام
مالک (رعیتزاده) میچرخد. آنتاگونیستی که از حضیض فقر و نداری به اوج دارایی و
قدرت میرسد و...
فریبا اشوئی در ادامه با بیان اینکه موضوع بعدی،
بررسی روابط بین فردی و خانوادگی در طبقات مرفه تازه به دوران رسیده است که بهواسطه
بیریشگی، پایههای سست و لرزانی دارد و اساس رابطه بر پایه عدد و رقم و حساب بانکی
افراد رتبهبندی و بالا و پایین میشود، افزود: ماشینهای لوکس، خانههای مجلل و
ویلای ساحلی، عیش و عشرت مهیا، از جمله شاخصههای معروف داستان، در نمایش حال و
هوا و اتمسفر این طبقه خاص است که به قدر کفایت سکانس به سکانس با پیشرفت داستان
تعداد و گونههایش روند افزایشی هم مییابد.
وی در خصوص هویت شخصیتهای زن این سریال نیز تصریح
کرد: زنانِ داستان زخمکاری از هویت کاذب و اغراق شدهای برخوردارند. زنان در این
داستان در سه دسته تعریف میشوند؛ یا کاراکتری اغواگر، روانپریش، غیراخلاقی و…دارند، یا نق نقو،
مردذلیل و بیچاره هستند و بالاخره نوع سومش هم سرگردان بهدنبال جوانی از دست
رفته، از خطکشی عبور کرده و همچنان عشق را گدایی میکند. تصویری مخدوش و سوخته از
زنان ایرانی.
اشوئی در پایان یادآور شد: زخمکاری هنوز در آغاز
راه خود است. شاید بهواسطه آنچه دیگران نگفتهاند دیدنی شده و طرفدار پیدا کرده
باشد و چه بستری مناسبتر از این موقعیت (اقبال عمومی). بهتر است کارگردان از این
موقعیت فراهم آمده به بهترین شکل ممکن استفاده کند و خیلی درگیر حاشیه و گندهگویی
و ایجاد هیجان کاذب در قصهاش نشود. به امید اینکه بار دیگر چرخش این گوی را در پایان
میدان به بررسی جامعتری بنشینیم.