مهدی ذاکریان
روی کار آمدن دولت یازدهم و تلاش برای دنبال کردن رویکردی
متفاوت در پیگیری حقوق هستهای ایرانی، رویدادی مهم بود، اتفاقی که افتاد این بود
که وزیر خارجهای در ایران انتخاب شد که باهوش و مسلط به تعاملات و روابط و حقوق بینالملل بود. آقای ظریف تلاش کرد تا رویکرد مبتنی بر تغییر رژیم
ایران را با تحولات داخلی امریکا و نگاه دوم که معتقد به تعامل با ایران است پیوند
بزند و از سویی مسوولان کشور را به این مسیر هدایت کرد که اگر امریکا را نسبت به
درستی نگاه دوم متقاعد کنیم، دیگرانی که دنبال تغییر رژیم در ایران هستند به ناچار
از او تبعیت میکنند و اینجا بود که واژهای به نام «کدخدا» متولد شد؛ یعنی کسی که
منبع و منشاء دشمنی با ایران است آن را ابتدا باید نابود کنیم و این رویکرد روی میز
آمد و مردم به آن رای هم دادند. این رویکرد با پارادیم گفتوگوی تمدنها وضعیتی را
رقم زد که ایران در نظام بینالملل بهعنوان بازیگر مهم مورد پذیرش جهانی قرار
گرفت.
کارگزاران نگاه تعامل با دنیا در دولت یازدهم که رای مردم و
تایید مقامات عالی کشور را داشتند در مذاکرات هستهای حرفشان این بود که همه حقوق
غنیسازی، پیشرفت هستهای، رفع تحریمها و تعامل با دنیا را حفظ کنیم و از طرفی ایران
حاضر است نگرانیهایی که از سوی هر دو گروه تغییر رژیم در ایران و اذنابش وجود
داشت و نیز آنهایی که معتقد به گفتوگو با ایران بودند را رفع و به آنها ضمانت
دهد. آن ضمانت هم نظارت آژانس بینالمللی انرژی
اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران در سطح اجرای پروتکل الحاقی و فراتر از آن بود.
وزیر امور خارجه ایران از دوراندیشی لازم بهرهمند بود به اندازهای که در روند
مذاکرات و برجام گفتند که همه کارهایی که در قالب تعهد از سوی ایران انجام میشود،
نمیتواند دائمی باشد چون بعد از مدتی همکاری، اعتماد میان طرفها حاصل میشود و دیگر
لزومی ندارد که دوربین بگذارند و رصد کنند و در مسایلی مثل غنیسازی و تسلیحات
متعارف زمانبندی شد و بعد از دورهای پنجساله و هشتساله
و ... نظارتها و محدودیتها در بخش تسلیحات متعارف و هستهای رفع میشد.
با این رویکرد بساط خیلی از دشمنان جدی ایران و خیلی از
کاسبان قدرت در داخل ایران جمع میشد و تشت رسوایی دو گروه از مخالفان بیرونی و
داخلی از بام بر زمین افتاد و البته صدایش به گوش همه میرسید. اما از همان آغاز دیدیم
که عدهای از اسرائیل گرفته تا امارات و سعودی و عدهای در داخل در روزنامهها و
جناحهای سیاسی قدرتطلب که گاهی حتی احترام به قانون و نیز نگاه امام و رهبری را
هم زیر سوال میبردند و اقداماتی خارج از سیاستهای کلان انجام میشد، مثل حمله به
سفارت سعودی در ایران. علاوه بر اینها عدهای در دانشگاهها و مراکز علمی،
مشاوران علمی دولت اصلاحات و ... نیز بودند که با ادلهای به ظاهر دانشگاهی اما در
باطن انگیزههای سیاسی و نگاههایی مبتنی بر حسادت و رقابت و سهم خواهی حرفهای عجیب
و نامانوسی درباره برجام زدند و در این میان آنچه قربانی بود منافع ملی ایران بود.
برجام پدیدهای مقدس نبوده، نیست؛ اما منافع و نتیجه این
توافق میتوانست برای مردم ایران مقدس باشد. با اعلام توافق ایران و ۱+۵ سرمایهگذاری در بخشهای نفت و گاز، ساختوساز مسکن، خودرو و غیره کلید
خورد؛ اما با بهانهجویی سه گروه در مخالفت با برجام، مانع تراشیهای زیادی شد و
اجرای برجام به تاخیر افتاد تا این که گروه حامی تغییر رژیم و دشمن با ایران در امریکا
روی کار آمدند؛ فردی از افراطیترین و پوپولیستترین جمهوریخواهان رئیسجمهور امریکا
شد. فردی که از هیچ منطقی پیروی نمیکرد. نمیتوانستیم بگوییم که ترامپ فقط با ایران
مشکل دارد او با کشورها و قراردادهای زیادی مشکل داشت و بر سر راه آنها مانعتراشی
کرد. البته معتقدم اگر ما هم در ایران در میان گروههای مختلف سیاسی یکدستی و یکپارچگی
داشتیم میتوانستیم از برجام همان طور که مکزیک از نفتا حمایت کرد و با امریکا به
تفاهم رسید حمایت کنیم. اما در ایران نیروهای داخلی و خارجی دست بهدست هم دادند
تا برجام به هیچ وجه و شکلی اجرا نشود یا به بدترین شکل اجرا شود.
در این شش سالی که برجام اجرا شد، با وجود خروج ترامپ اما این توافق
باز هم منفعت داشت در حالی که این سناریو میتوانست به شکل دیگری رقم بخورد. تمام
قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران برداشته شد و هیچ کدام از تحریمهای ترامپ مشروعیت
نیافته و باید از بین برود، از اینرو با اینکه دو گروه مخالف آن در داخل و خارج
اجازه ندادند منافعش به منافع ملی ایران پیوند بخورد، اما برجام به اندازهای دقیق
و صحیح تهیه شده که اجازه نداد ضررهای آن با منافعش پیوند بخورد، یعنی تحریمهای
شورای امنیتی بازگردند، نزاع و درگیری پیش آید، مردم ایران در شرایطی قرار گیرند
که در دنیا تنها بمانند.
الان موقع چیدن میوه برجام بهنفع مردم ایران است. الان امریکا و دنیا
آماده اجرای این توافق هستند، امریکای بایدن پذیرفت که خروج ترامپ اشتباه بوده است
و این بسیار مهم است و باید از آن استفاده کرد. چه روحانی و چه رئیسی اگر از مزایا
و میوه این توافق بهره ببرند، آن بهره متعلق به ملت ایران است، نه بهره حزبی و سیاسی.
پیروزی ملت ایران پس از تحمل مشقت و مقاومت زیاد است.