الهام بهروزی
چهارراهها، گذرهای شلوغ و پارکها محلی برای حضور و فعالیت
کودکان کار است؛ کودکانی که بهجای کودکی کردن ناچارند کار کنند تا ساز ناکوک
زندگی را کوک کنند. این در حالی است که آنها بسیار آسیبپذیرند و در معرض
تهدیدهای زیادی قرار دارند. متاسفانه قوانین بازدارندهای هم برای حفظ جان و امنیت
آنها وجود ندارد و قوانین موجود هم نمیتواند ضامنی برای زندگی سالم و امنیت آنها
باشد.
طبیعتا در چنین وضعیتی این کودکان پیوسته در معرض انواع کودکآزاریها
و خشونتها از کلامی گرفته تا رفتاری هستند که تاثیر بسیار منفی و زیادی بر روحیه
و شخصیت آنها دارد تا جایی که آنها را مستعد پیش رفتن به سمت انواع جرمها و
بزهکاریها میکند. این در حالی است که اینها مانند سایر کودکان حق داشتن یک
زندگی سالم و آرام را دارند. همچنین نیاز به بازی و آموزشهای لازم برای رشد و
پرورش استعدادها و خلاقیتهای خود دارند تا اینکه در چهارراهها ساعتها زیر گرما
و سرما گل بفروشند یا شیشههای ماشینهای عبوری را با دستان کوچک و قد کوتاه خود
بشویند و گاه برای اینکه دستشان به شیشه ماشین برسد، ناچار باشند روی پنجههای پا
بلند شوند و به سختی شیشهای را تمیز کنند که آن هم آیا صاحب ماشین رضایت بدهد به
کارش یا نه، پولی کف دستش بگذارد یا نه؟!
یا اگر نتوانستند راهی به چهارراهها بیابند، برای پر کردن
شکم خود و دیگری یا فروش مواد بازیافتی به زبالهگردی روی بیاورند که چه بسا بارها
کودکانی معصوم بودند که به خاطر گیرافتادن در مخزنهای بزرگ زباله قربانی شدند و
بیش از اینکه طعم زندگی را بچشند، حسرتها و مرگ را در آغوش گرفتند! متاسفانه فقر
اقتصادی مهمترین عامل پدید آمدن کودکان کار در سطح جامعه بهشمار میرود و این
عامل موجب شده که روزبهروز به تعداد این کودکان اضافه شود؛ هرچند متولیان امر و
مسوولان منکر این مساله هستند؛ اما این حقیقتی است که انکار آن فقط به آسیبخیزی
بیشتر جامعه پیرامونی آنها دامن میزند.
از دید جامعهشناسان، این کودکان،
بچههای بین 5 تا 17 سال هستند که مورد استثمار بزرگسالان قرار گرفته و برای کسب
درآمد از آنها استفاده میشود. علاوه بر مشاغلی نظیر دستفروشی که بیشتر افراد با
آنها آشنایی دارند، انواع دیگری از استثمار روی کودکان اعمال میشود که تا حد
بسیار زیادی آسیبرسان و خطرناک هستند. از
جمله آنها میتوان به سوءاستفاده جنسی از کودک برای درآمدزایی، استفاده از کودک
برای انتقال و جابهجایی مواد مخدر و نگهداشتن کودکان به عنوان برده اشاره کرد.
اینها تنها بخشی از دنیای پیچیده و تودرتوی کودکانی است که عموما
از محلات پاییندست و حاشیه شهرها از فقر و فلاکت میگریزند و به اجبار در سودای
یافتن آسایش، بازیچه باندها و افراد سودجو و خلافکار میشوند. کودکانی که در
بهترین حالت امروز در سطح شهرها در حال آدامسفروشی، گلفروشی، واکسزنی، شیشهپاکنی،
زبالهگردی، فالفروشی، باربری و حمل گاری و... هستند و مزدی بسیار ناچیزی میگیرند
و قسمت دردناک این سناریو اینجاست که بخش زیادی از این مزد اندک هم در جیب مافیای
کودکان کار سرازیر میشود.
متاسفانه جمعیت این کودکان در استان بوشهر بهشکل فزایندهای روبهافزایش
است تا بدانجا که امروز در هر گوشهای از شهر بهویژه چهارراههای شلوغ با تعدادی
از آنها مواجه میشوید که یا مشغول گلفروشی و آدامسفروشی هستند یا دارند شیشه
ماشینی را با دقت پاک میکنند که برخی از آنها شناسایی و تحت حمایت مراکزی قرار
گرفتهاند که زیر نظر بهزیستی استان بوشهر فعالیت میکنند.
در این میان، مدیرکل بهزیستی استان بوشهر در تازهترین گفتوگوی خود با ایرنا
در خصوص آمار نهایی کودکان کار شناساییشده در استان بوشهر گفته است: ۸۷۶ کودک کار
در این استان شناسایی و در دو مرکز حمایتی کودک و خانواده بوشهر و برازجان نگهداری
و زیر پوشش آموزش قرار گرفتهاند. کودکان کار شناسایی شده با هدف توانمندسازی، زیر پوشش آموزشهای مختلف فرهنگی و
حمایتی قرار میگیرند و در خانوادههای خود ساماندهی میشوند.
حسین اسدیراد با اشاره به اینکه کودکان زیر ۱۸ سال ایرانی و
غیرایرانی که در اماکن پرتردد مشغول به کسب و کار هستند و به عنوان کودک کار شناخته
میشوند، افزوده است: از این شمار، ۳۲۷ کودک در دشتستان، ۱۸۰ کودک در بوشهر و ۳۶۹ کودک
در سایر شهرستانهای این استان شناسایی و در این مراکز نگهداری میشوند.
به گفته وی، کودکان شناسایی شده شامل ۲۲۲ کودک غیر ایرانی مجوز
دار شامل ۳۲ دختر و ۱۹۰ پسر، ۲۵۷ کودک غیر ایرانی فاقد مجوز شامل ۸۰ دختر و ۱۷۷ پسر
و افزون براین نیز ۳۸۷ کودک ایرانی شامل ۶۶ دختر و ۳۳۱ پسر هستند که مهمترین دلیل
کار آنها در استان بوشهر هم در وهله اول فقر مالی و در وهله بعدی سبک زندگی آنهاست!
این مقام مسوول، مهمترین چالش کودکان کار را این دانست که بیشتر
این کودکان دارای خانواده هستند اما این خانوادهها معتقدند که کودک در هر سنی باید
کار کند، تصریح کرده است: این در حالی است که این گروه از کودکان در معرض آسیبهای
روانی قرار دارند، چون کار کودکان یکی از شکلهای ناهنجار در جامعه و براساس لایحه
حقوق کودکان یکی از مصادیق کودکآزاری بهشمار میرود. بنابراین ارتقای سلامت روان
و کنترل و کاهش آسیب اجتماعی از مهمترین کارکرد بهزیستی برای این گروه از کودکان بهشمار
میرود.
مدیر کل بهزیستی استان بوشهر در پایان یادآور شده است که لایحه
حمایت از کودکان و نوجوانان هم به همین منظور تدوین شده است که بهواسطه آن بهزیستی
به عنوان متولی اصلی حمایت از کودکان آسیب دیده میتواند وظایف خود را در قبال حفاظت
از کودکان تخصصیتر و موثرتر از همیشه دنبال کند. این قانون بیش از
۱۴ دستگاه کشور را موظف کرده است در راستای دفاع از حقوق کودکان و پیشگیری از کودکآزاری
در کنار بهزیستی باشند.
بیشک حضور پررنگ این کودکان در سطح شهر امری طبیعی نیست و
جمعآوری فصلی و موقتی هم راهی کارامد برای خلاصی یا حذف پدیده کودک کار از سطح
شهر بهشمار نمیرود. این کودکان در چند سال اخیر توانستهاند سهمی از عرصه
اجتماعی استان را از آن خود کنند و شهروندان به وجود آنها خو گرفتهاند اما این
خو گرفتن بهمعنای پذیرش مطلق یا رفتار خوب همه شهروندان با آنها نیست؛ چراکه گاهی
اوقات با برخی از رفتارهای خشونتآمیز شهروندان با این کودکان مواجه میشویم که
تاثیر بسیار سوئی در روحیه آنها دارد.
یک شهروند بوشهری در خصوص کودکان کار دراین شهر به بامداد
جنوب گفت: کودکان کار در کلانشهرها همیشه بودهاند اما در شهر کوچکی مثل بوشهر چند
سالی است که چهره خود را بیشتر نشان داده؛ کودکانی که خوشرو و کوچک هستند و کار میکنند
تا یا جیب سوداگران را پرکنند یا کمحالی برای خانواده خود در این شرایط سخت
اقتصادی باشند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه هر روز به پیادهروی میروم
و در مسیرم یک چهارراه و یک سهراهی است که بیشتر روزها این کودکان را در این دو
مکان در حال گلفروشی یا پاک کردن شیشه ماشینها میبینم، افزود: بعضی از آنها
خیلی جثه کوچکی دارند و سنشان هم معمولا به شش یا هفت سال میخورد. اصلا نمیتوانم
هضم کنم که این کودکان باید کار کنند؛ چون این کودکان باید زندگی کنند، بازی کنند
و آموزش ببینند اما بهجای اینها به خاطر شرایط سخت زندگی دارند زودتر بزرگ میشوند
و بیش از سنشان میفهمند؛ قطعا این فهمیدن آرامشی برایشان ندارد؛ بلکه پر از درد
است.
این شهروند، جمعآوری بیقاعده آنها را راه مناسبی برای خوشبخت
کردنشان ندانست و در این باره گفت: هر بار که شهروندان معترض میشوند؛ ماموران
شهرداری میریزند و آنها را جمعآوری میکنند؛ اما این کار تنها یک مسکن موقت
برای شهر است نه کودکان کار! چون آنها یا مدتی در مرکزی نگهداری میشوند یا به
خانوادههای خود برمیگردند که در فقر و فلاکت دست و پا میزنند. از دید من،
متولیان امر و دستگاههای مسوول مثل بهزیستی و کمیته امداد امام بایستی راهی برای
آموزش، تحصیل و مهارتآموزی آنها بیابند.
از دید وی، در این رابطه حتی کانون پرورش فکری کودکان و
نوجوانان که متولی حوزه کودک است، میتواند با برگزاری کارگاههای خلاقانه هم
زمینه تفریح و بازی و هم مسیر آموزش آنها را فراهم کند و با راهاندازی غرفههای
کودکان در برخی از اماکن شهر با همکاری شهرداری این کودکان را به افرادی مفید تبدیل
کند.
این شهروند با تقبیح رفتارهای برخی از شهروندان با این
کودکان یادآور شد: متاسفانه رفتارها و کلام خشونتآمیز برخی از عابران و شهروندان
با این کودکان موجب میشود که عزت نفس آنها خدشهدار شود و اعتمادبهنفس و
خودباوری در آنها بمیرد. این در حالی است که کودکان کار بسیار مسوولیتپذیر و
مهربان هستند اما این رفتارهای ماست که آنها را به افراد بزهکار و خلافکار تبدیل
میکند. بنابراین انتظار میرود که این کودکان در جامعه جدی گرفته شوند. اگر
بهزیستی کمپهایی را برای نگهداری آنها ایجاد میکند، بایستی در کنار ایجاد این مکان
امن برای زیست آنها که بیخانمان هستند، آموزش و تحصیل آنها را جدی بگیرد و با
همکاری ادارهکل آموزش و پرورش زمینه تحصیل این کودکان چه ایرانی و چه غیر ایرانی
را فراهم آورد. بیشک این کودکان اگر تشویق و حمایت شوند، میتوانند در کنار کار
کردن، کودکی کردن و زندگی کردن هم بیاموزند.
این شهروند در پایان یادآور شد: در کنار همه این کارها،
آنچه مهم است این است که بایستی فرهنگ صحیح رفتار با کودکان کار از سوی سازمان
فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری بوشهر که متولی فرهنگ شهروندی است، به شهروندان
آموزش داده شود تا هیچ شهروندی به خودش حق ندهد با پرخاش و خشونت و توهین با
کودکان کار مواجه شود؛ چون این رفتار در ضمیر این کودکان رسوخ میکند که تنها
گناهشان فقری ناخواسته و کار کردن در سنین پایین است.