سالی که همانند سالهای گذشته بیانگر وضعیت نامناسب تیمهای بوشهری و مدیریت آنها بود و تنها موفقیت آن میتواند صعود احتمالی پارس جنوبی به لیگ دسته یک باشد.
بامدادجنوب- علی پورتنگستانی: سال پر فراز و نشیب نمایندگان استان حاضر در لیگهای کشوری رو به پایان است. سالی که همانند سالهای گذشته بیانگر وضعیت نامناسب تیمهای بوشهری و مدیریت آنها بود و تنها موفقیت آن میتواند صعود احتمالی پارس جنوبی به لیگ دسته یک باشد. فوتبال استان منتظر این اتفاق شیرین است تا تمام تلخیهای فصل اخیر از عدم صعود شاهین گرفته تا سقوط و فروش تیمهایی نظیر کارگر بنهگز و پرسپولیس برازجان و ایرانجوان خورموج را فراموش کند البته این رسم مربوط به امسال نبوده و سالهاست که مسوولان سعی میکنند اتفاقات بد فصل گذشته را به فراموشی بسپارند و از آن درس بگیرند داستانی که گویا برای آنها شیرین است و دوباره آن را میخوانند و زمان و موقعیت عالی برای فرار از شکست را هدر میدهند. امروز به بررسی اجمالی وضعیت چهار نماینده استان میکنیم تا دریابیم چرا داستان فوتبال بوشهر هر سال خوانده میشود و تغییری در آن داده نمیشود.
کارگر بنهگز؛ بدون حمایت در راه لیگ دسته 3 تیمی که فصل جدید لیگ دسته دو را به بدترین شکل ممکن آغاز کرد و از همان ابتدا مشخص شد که کارگر، مدعی اصلی سقوط است و این اتفاق وقتی رنگ واقعیت به خود دید که پست سرمربی این تیم مدام این دست آن دست میشد. وقتی مدیرعامل این تیم بهدلیل مشکلات شخصی از سمت خود استعفا داد، همه گفتند که زمان نابودی این تیم فرا رسیده است ولی بهدلیل تاکید ویژه مسوولان به ماندن کارگر در لیگ، این تیم به کار خود ادامه داد. از این به بعد داستان تغییر کرد و کارگر به خود آمده و در هفتههای پایانی با اینکه میدانست سقوطش قطعی شده است ولی با تمام توان خود در مسابقات باقیمانده شرکت کرد و نتایج خوبی هم کسب کرد. ولی پایان داستان این بود که آنها قربانی شدند و به لیگ پایینتر سقوط کردند.
پرسپولیس گناوه؛ سقوط به لیگ 3 در کمال تعجب همگان داستان این تیم با کارگر فرق میکرد. پرسپولیس گناوه نه مدعی سقوط بود و نه صعود و کمتر کسی فکر میکرد که این تیم به لیگ پایینتر سقوط کند. نتایج سینوسی و حاشیهها باعث شد تا کار این تیم برای ماندن در لیگ دسته 2 بسیار سخت شود. پرسپولیس گناوه چنان نزولی به پیش رفت که در نهایت کارش به بازی پایانی بکشد، بازی که حکم مرگ و زندگی برای برای نادر جعفری، سرمربی این تیم و یارانش داشت اما در کمال تعجب پرسپولیس در بازی آخر نتیجه را واگذار کرد تا اتفاق تلخ دیگری برای فوتبال بوشهر و گناوه رخ دهد. اتفاقی که مردم گناوه هنوز هم آن را واقعی نمیدانند.
شاهین شهرداری؛ فرصتسوزی اینبار در لیگ 2 شاهین شهرداری با حمایت ویژه شهرداری بوشهر وارد مسابقات لیگ 2 شده بود و بهنوعی توپش پور بود. شاهین در مسابقات گروهی نتایج بسیار خوبی کسب کرد و با اینکه یک شکست بد در رضوانشهر داشت، مانعی برای انگیزه بازیکنان این تیم نشد و در ادامه توانست با کسب نتایج لازم به مرحله دوم این مسابقات صعود کند. بعد از گروهبندی بوشهریها معتقد بودند که شاهین و پارس جنوبی که در یک گروه بودند تیمهای اول و دوم این گروه خواهند شد. شاهین در مرحله دوم، دوباره به رضوانشهر رفت و باز هم بازنده شد تا امیدهای هواداران این تیم کمرنگ شود. ولی آنها خیلی زود به خود آمدند و در بوشهر دو نتیجه خوب گرفتند اما اتفاقی که نباید رخ میداد بالاخر رخ داد. روند سینوسی شاهین و باختهای بد این تیم باعث شده بود تا امیدها از بین رود و مسوولان باشگاه تصمیم گرفتند تا سرمربی خود را اخراج کنند و فرد دیگر را به جای وی به شاهین آورند. این کار هم دردی از دردهای شاهین مداوا نکرد و این تیم بهترین فرصت برای رسیدن به لیگ یک را از دست داد. شاید اگر روز اول گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای دلسوزان و اهل فن بود، میلیاردها تومان به ناکجاآباد سرازیر نمیشد. کاری که میتوانست خیلی بهتر و اصولیتر انجام شود یا اینکه این هزینه در زمینه ورزش بوشهر و به جاهای موثرتر و به مراتب واجبتر اختصاص داده میشود. کمک به تکمیل ورزشگاه 15 نفری یا صرف آن در زیرساختهای فوتبال و سایر ورزشهای بوشهر؛ چه در سطح حرفهای و چه در سطح پایه و بهجای استفاده از نام شاهین بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف خود، شاهین اصیل را با برنامهریزی دقیق دوباره زنده میکردند و مطمئنا اثر بخشی بهتری داشت، تا چنانکه شاهد تغییراتی در سطح شهر هستیم، شاهد اتفاقات خوبی هم در ورزش باشیم نه اینکه فقط هزینهها در یک کانال خاص بهدلیل افراد خاص صورت گیرد و زحمتکشان دیگری را هم زیر سوال ببرد که فقط مایه شرمساری همگان شود و جالبتر آنکه بعد از کلی داد و بیداد، خود را به غش کردن هم بزند! روی سخن ما این است آزمودن را آزموده خطاست. اصول کارشناسی هیچگاه نباید فراموش شود و رنگ و تعصب و حب و بغض نباید جایگزین منطق و حقالناس شود. راه زنده کردن نام شاهین این نیست.
ایرانجوان بوشهر؛ تنها تر از همیشه در پایان این داستان به سراغ تیمی میرویم که هر چقدر درباره وضعیت تاسفبار این تیم در فصلی که گذشته بگوییم باز هم کم گفتهایم. ایرانجوان امسال به تنهایی در لیگ یک قدم زد و لحظات سختی را سپری کرد. این تیم همانند کارگر بنهگز فصل را خیلی دیر و بسیار بد شروع کرد و این باعث شد از همان ابتدا آژیر خطر بهخاطر نتایج بد این تیم به صدا در آمد. ایرانجوان با جوانان بااستعداد خود لیگ را آغاز کرد که تجربههای زیادی نداشتند و این کار مفتخر، سرمربی این تیم یک ریسک بزرگ بود. ریسکی که تا پایان نیم فصل اول جواب نداد. البته در کنار آن، مسوولان گویی این تیم را فراموش کرده و آن را تنها گذشته بودند. ولی با شروع نیم فصل دوم اوضاع به شکل عجیبی تغییر کرد و ایرانجوان به خود آمد و با همان جوانان نتایج بسیار خوبی گرفت و تا مقطعی از فصل در رتبه نخست جدول نیم فصل لیگ یک قرار داشت. ولی مسوولان باز هم داستان فراموشی را خواندند و ایرانجوان اسیر این بیحمایتیها شد و یک مرتبه افت کرد. افتی که بسیار بدموقع بود و میتوانست به منزله سقوط این تیم تمام شود. ولی سعید مفتخر و همراهانش با تمام توان برای دور کردن تیم از منطقه سقوط تلاش کردند و البته به نتیجه هم رسیدند و این تیم در لیگ یک ماندنی شد. چه بسا اگر مسوولان در برههای که ایرانجوان در اوج بود، به این تیم کمک میکردند، حال ایرانجوان از مدعیان سعود به لیگ برتر بود. ایرانجوانی که بهدشت از نظر مالی با مشکل روبهرو شد. ولی در نهایت فصل را ماندن در لیگ تمام کردند و این را میتوان بهعنوان یک فرصت دوباره دید. البته در کنار این همه اتفاقات بد، صعود پارس جنوبی به لیگ یک میتواند بهترین خبر برای بوشهریها باشد. صعودی که میتواند فوتبال بوشهر از این دگرگونی بیرون آورد و به آن رنگ و بوی جدید ببخشد.