محمد‌بن سلمان، خوب یا بد؟
کد خبر: ۸۴۳۹
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۲۳ - ۰۴ تير ۱۳۹۶

محمد‌بن سلمان، خوب یا بد؟

زلزله‌های چندریشتری سیاسی که در طول چند سال گذشته و پیش از مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز عربستان را در نوردیده، برای همه آشکار است. تحولاتی که بر اساس پیش‌بینی‌های بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران سیاسی باید تاکنون دودمان آل سعود را بر باد می‌داد.
کریم جعفری:
زلزله‌های چندریشتری سیاسی که در طول چند سال گذشته و پیش از مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز عربستان را در نوردیده، برای همه آشکار است. تحولاتی که بر اساس پیش‌بینی‌های بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران سیاسی باید تاکنون دودمان آل سعود را بر باد می‌داد. این زلزله‌های سیاسی که در فاصله‌های اندک و با درجه بالایی از عمق در خاندان حاکم صورت گرفته بدون شک اگر در هر کشور دیگری بود، تاکنون آن را به نابودی کشانده بود. نگارنده مانند همه دیگر ایرانی‌ها چندان دل خوشی از آل‌سعود و وهابی‌ها ندارد و همانگونه که بارها و بارها هم نوشته‌ام، دشمن درجه یک ما در منطقه، اول صهیونیست‌‌های مهاجر و دوم هم وهابی‌های صهیونیست و سوم هم نوعثمانی‌هایی هستند که فکر می‌کنند ایران مانع آنها در رسیدن به قدرت اول در منطقه است و در تفکر و رفتار دستکمی از دو موجودیت اول ندارند، چرا که نوعثمانی‌ها هم مانند صهیونیست‌ها و وهابی‌ها ایدئولوژی ملی‌گرایی مبتنی بر تفکرات دینی دارند.

با این حال، بر اساس اصول واقع‌گرایی که همیشه به آن باور داشته و دارم، بر آن هستم تا نقل و انتقال قدرت در خاندان سعودی را با دیدگاهی دیگر تحلیل کنم. شاید هم خیلی‌ها خوششان نیاید، اما متاسفانه ما به جای آرمانگرایی، باید به سمت واقع‌گرایی به عنوان اصل اولیه در تصمیم‌گیری‌های کلان رفته و بر اساس آن منافع کوتاه و میان و بلندمدت کشورمان را تامین کنیم. بر این اساس آنچه که در خانواده حاکم روی داد، یک واقعیت عینی است که ما ناچار به کنار آمدن با آن، یا مقابله با آن هستیم. شک نداشته باشید که از میان صدها شاهزاده جوان و میان‌سال و پیر سعودی خیلی‌ها دوست داشتند امروز جای محمد بن سلمان بودند و آنها بیش از ما از این انتخاب و آینده‌ای که در انتظارشان است، عصبانی هستند. اما اگر در اصل انتقال قدرت در تاریخ نگاه کرده باشیم، همیشه پادشاهان دوست داشته‌اند که فرزند خود را به‌عنوان پادشاه، حاکم و جانشین خود تعیین کنند. در همین کشور جعلی اردن هم اول طلال بن عبدالله، عموی شاه فعلی ولیعهد بود، اما وقتی ملک حسین بیماری سرطانش عود کرد، طلال را برکنار و فرزندش را جای خودش تعیین کرد.

در کشورهای همسایه ما از این اتفاقات بسیار افتاده است، در همین جمهوری باکو، ترکمنستان، اگر مبارک و صدام و قذافی هم می‌ماندند، فرزندانشان جای آنها را می‌گرفتند. کما اینکه در کشور دوست و برادر، سوریه هم بشار اسد جای پدر را گرفت. این اتفاقات در آینده هم روی خواهد داد، اما در همه این کشورها، جانشینان عاقل‌تر از پدرانشان نبوده‌اند، این را در مورد عربستان هم شاهد هستیم، ولی مجموع خاندان سعودی در این میان یک شانس بزرگ آورده است. انتقال قدرت از فرزندان عبدالعزیز به نوه‌های او دیر یا زود باید صورت می‌گرفت. محمد بن نایف هم یکی از همین نوه‌ها بود، اما او اکنون نزدیک به 58 سال سن دارد، بیمار است و در بهترین حالت می‌توانست 12 سال دیگر شاه باشد و باز هم دعوای قدرت میان خاندان سعودی در می‌گرفت، در حالی که از عموها دیگر کسی زنده نبود. اما امروز شاهد هستیم که محمد بن سلمان تنها 30 سال سن دارد و می‌تواند تا 40 سال دیگر سکان عربستان را به دست بگیرد. 

مردم عربستان هم آن مردمی نیستند که به دیکتاتور نه بگویند، هنوز بخش عمده‌ای از آنها در بیابان‌ها زندگی می‌کنند، طبقه متوسط آنها چندان در سیاست دخالت نمی‌کنند، حاکمیت تلاش کرده حداقل‌ها را تدارک ببیند و پس از مرگ موسس این اولین بار است که یک شاه جوان سکان کشور را به دست خواهد گرفت. این شاه با همه دیوانگی‌هایی که ناشی از نشان دادن اراده و قدرت خود به رقبای داخلی‌ و بین‌المللی‌اش بوده، حالا خود را در یک قدمی تاج و تخت می‌بیند. حالا او این شانس را دارد که یا به خیره سری‌هایش ادامه دهد، یا آنکه شرایط را برای یک حکومت طولانی فراهم کند. مجوز حضورش در قدرت از واشنگتن و با هدیه‌های کلانی که در سفر ترامپ داده شد، صادر و برای ادامه هم به کاخ سفید متکی است، او نه دوست دارد از زیر بلیط امریکایی‌ها در بیاید، نه امریکایی‌ها چنین اجازه‌ای خواهند داد.

بر این اساس ما با یک شاه دست‌نشانده در منطقه مواجه هستیم. شاهی که هم جوان است و هم ماجراجو. او در طول سال‌های آینده پسرعموها و دوستان خودش را به هرم قدرت خواهد آورد. بسیاری از شاهزاده‌ای بالای 50 سال باید خانه‌نشین شوند. حکومت در امتداد خود به سمت و سوی جدیدی خواهد رفت. امریکایی‌ها به شاه خودشان همچنان مشاوره خواهند داد و برخی از طرح‌های منطقه‌ای را با وسیله او اجرا خواهند کرد. اینکه ما چه خواهیم کرد، خود مساله‌ای دیگر است. نکته مهم در روابط ایران و عربستان در دوره بن سلمان، محورهای بسیاری دارد. یکی با حمایت و پشتیبانی امریکا می‌خواهد ابراز وجود کند و از مولفه‌های قدرت خیلی‌ها را به‌جز پول و ارتباط و شاید هم اندکی قدرت نظامی ناشی از خریدهای تسلیحاتی ندارد. اما ایران تقریبا همه مولفه‌های قدرت درون‌زا را دارد.

در شرایط فعلی هوشیاری لازمه هر مساله‌ای است. امریکایی‌ها دوست ندارند در خیلی از مسائل مهم منطقه‌ای و بین‌المللی دخالت کنند و در حال تفویض اختیار هستند. نمونه این تفویض اختیار را در مساله سوریه، یمن، لیبی و حتی بحرین مشاهده کردیم. اما هیچکدام از این تفویض اختیارها راه به جایی نبرد و امریکایی‌ها در همه آنها سرانجام شدند از 10 تا 40درصد دخالت کنند تا اوضاع از کنترل خارج نشود. ما باید هوشیار باشیم که به درگیری با سعودی‌ها نرسیم، طرح‌های ویرانگری می‌تواند وجود داشته باشد که همه چیز را با خود می‌برد. 

نظرات بینندگان