آیا مردم دشتستان سزاوار زجرها و زحمتهای بیشتر هستند! آیا زمان تغییر فرماندار نیست!
بامدادجنوب- ابوعلی زرین قلم:
روزنامه بامداد جنوب بهدلیل ماموریت و ماهیتی که برای خودش تعریف کرده، همواره دنبال حقطلبی و حقگویی، دفاع از منافع مردم، مبارزه با رانتخواری و ارتشاء و باندبازی بوده است. متاسفانه حقگوییهای این روزنامه همواره با نقیضها و جنجالهای دزدها و کاسبها همراه بوده اما چوب عدالت خداوند وقتی به زمین میخورد که کسی متوجه نیست و این حقانیت دیر یا زود اثبات میشود. نمونه عینی و عالی این مساله به دهکده سنگفرش مصطفی سالاری باز میگردد که در گزارشی دیگر به مشروح آن اشاره خواهیم کرد. ما چند روز پیش در کانال روزنامه بامداد جنوب از گزارشی خبر دادیم که در مورد یکی از فرمانداریهای استان بوشهر و دستهگلهایی است که او به آب داده است.
اما بخش دیگر، به گلکاریها و اقدامات نسنجیده و غیرقابل باور فرمانداری بازمیگردد که همین چند هفته پیش تغییر او را یکی از خواستههای مردم دشتستان ارزیابی کرده و ضرورت این تغییر را برای پویایی دولت در خدمترسانی به ملت مهم شمرده بودیم. فرماندار دشتستان به گواه بسیاری از کنشگران سیاسی و همچنین بخش عمدهای از اهالی بزرگترین شهرستان استان فقط به عاملی برای دو به همزنی تبدیل شده و در طول چهار سال حضور خود در این شهرستان هیچ دستاور مثبتی نداشته است.
متاسفانه او که این روزها سوار بر خودروی اهدایی یکی از شهرداریها در رفت و آمد به مناطق مختلف است، نشان داد که از فرمانداری فقط خندههایش را بلد است و وقتی پای قانون به میان میآید، او چیزی از قانون نمیداند. هنوز شش ماه از انتخابات پرحاشیه و دردسرساز شورای شهر برازجان نمیگذرد، انتخاباتی که با افشاگری سردبیر بامداد جنوب باعث شکایت عضو فعلی شورا از او شد که بعدها مشخص شد شخص ارسلان زارع پشت این ماجرا قرار دارد و این پرونده همچنان ادامه داشته و اطلاعرسانی دقیقتری در این مورد در طول روزهای آینده در این مورد خواهیم داشت تا میزان پایبندی عضو رهیافته به شورا به قانون و مقررات مشخص شود.
با این حال، گزارش میرسد که فرماندار دشتستان بهصورت کامل با یکی از مدیران استانداری همدست شده تا شورای شهر بوشکان را منحل و یکی از عوامل خود را برای شهرداری آن اعزام کنند. خبرنگار روزنامه بامداد جنوب در طول هفتههای گذشته از ریز مسائل، جلسات، نشستها و رایزنیهای صورت گرفته در این مورد خبر داشته اما لازم دید تا امروز صبر کند شاید فرماندار و آن مدیر!! استانداری که ید طولایی در چینش شهرداران داشته، موفق در گماشتن فرد مورد نظر خود خواهند شد یا نه. این فرد با هویت «ح.ع» پیش از این در موقعیت شهردار یکی از شهرهای استان بود اما آن اندازه مشکلات بیشمار به بار آورد که باوجود فشارهای بیشمار در استانداری هیچ شورایی حاضر به پذیرفتن وی بهعنوان شهردار نشد اما با سیاست اختلاف بینداز و حکومت کن دفتر شهری استانداری و فرمانداری دشتستان، روندی در پیش گرفته شد که شورای بوشکان منحل و نامبرده از طرف استانداری بهعنوان شهردار منصوب شود.
ماجرا از آن قرار است که شورای شهر بوشکان به دو تیم سه و دو نفره تقسیم شده بودند. تیم دو نفره در طول این مدت در نشستهای شورا برای انتخاب شهردار شرکت نکرده تا جلسه به حدنصاب نرسیده و از رسمیت بیفتد. با این حال ارسلان زارع آن اندازه برای جایگزین کردن اعضای علیالبدل که بر اساس شنیدههای خبرنگار بامداد جنوب تمایلی هم برای حضور در شورا نداشتهاند، تعجیل داشته که دو نامه را به فاصله یک روز با تحریک مدیری در استانداری به شورای بوشکان فرستاده، یک نفر را معزول و یک نفر دیگر را برای حضور در جلسه دعوت میکند. این دو نامه مدتهاست که در اختیار خبرنگار بامداد جنوب قرار دارد اما برای انتشار آن صبر وافری به خرج داده شد.

در نامهای که به تاریخ 7/8/1396 خطاب به افشار نوروزی از سوی فرماندار دشتستان زده میشود، از او خواسته میشود تا بهدلیل آنکه کرامتالله بهادری، عضو اصلی شورا مشمول ماده هفت قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور شده است، وی بهعنوان عضو علیالبدل در جلسهای که ساعت 20 روز 9/8/1396 در محل شورا برقرار میشود، شرکت کند. جالب اینجاست که مساله شورای بوشکان آن اندازه برای ارسلان زارع مهم بوده که او حتی از ساعت جلسه هم اطلاع داشته است که در شمارههای بعد موارد متعددی از جلسات خصوصی و عمومی وی با اعضای شورا در محل فرمانداری را منتشر خواهیم کرد.
به همان میزان که فرماندار! دشتستان از ساعت تشکیل جلسه مطلع بوده، از قانونی که خود او به آن استناد کرده، بیاطلاع بوده است. البته وی در این زمینه چندان گناهی ندارد، گناه از دفتر شهری استانداری است که متاسفانه مدیری بیتجربه و ناآشنا به قانون در آنجا حضور دارد و اینکه کسی در استانداری نیست تا مسائل حقوقی و قانونی را تشریح کند تا حقی از کسی ضایع نشود و امور بر اساس قانون پیش برود.
پس از ارسال نامه، همان روز یکی از مطلعان با زارع تماس میگیرد و به وی یادآوری میکند که قانون در مورد بخشنامه و دستور وی، چیز دیگری میگوید. این اطلاعرسانی بهموقع باعث نجات زارع شد، هر چند او با این اقدام عملا نشان داد که دیگر دوره فرمانداریاش در دشتستان تمام شده و اهالی این شهرستان فرد لایق، دانا و کارکشتهای میخواهند که دستکم قانون را بداند و چنین گافهای وحشتناکی ندهد.
فرمانداری که از جلسه ساعث 20 شورا خبر دارد، نمیدانست که کرامتالله بهادری در جلسه قبل حضور داشته و او دستوری خلاف قانون صادر کرده و به همین دلیل در نامهای دیگر به تاریخ 8/8/1396 که دورنویس (فکس) هم شده، تلاش میکند آب رفته را به جوی بازگرداند و از افشار نوروزی میخواهد که دیگر به جلسه نرود!!! فرمانداری که در 24 ساعت دستور خود را نقض میکند و ممکن است که اگر آقای «ب» به موقع او را مطلع نکرده بود، کل اوضاع یک شهر را به هم بریزد، آیا باید همچنان عنوان فرمانداری را داشته باشد.

قضاوت را در این زمینه بر عهده استاندار جدید میگذاریم که بهدلیل حضور یکسالهاش در معاونت سیاسی و امنیتی علیالقاعده باید بیشتر فرمانداران را بشناسد. از سوی دیگر از همین استاندار درخواست داریم اندکی هم پای صحبت مردم بوشکان نشسته و از مسائل مطلع باشد که آیا انحلال شورا مشکلگشا است؟ چراکه بیاطلاعی باعث قضاوتهای ناخوشایندی خواهد شد، هر چند بر این باور هستیم که اصولا کار استاندار دخالت در امور کوچک نیست اما وقتی مدیران وی مردم را بازیچه قرار داده و برای رسیدن به پست و سمت دست به هر کاری میزنند، ضرورت دارد که او نیز ورود کرده و با برکنار کردن چنین مدیرانی به شعاری که در شورای اداری استان در مورد پاکدستی گفت، جامه عمل بپوشاند.