از بوشهر تا گیلان

کریم جعفری:

روز گذشته یک دوست گیلانی که با هم در حوزه خارج از کشور آشنا شدیم چند ویدئو و خبر را از فضای مجازی استان گیلان فرستاد که از ظهر روز گذشته زمان نوشتن این چند خط بارها و بارها آن را خوانده‌ و گوش دادم. خیلی عجیب بود، خیلی!! احساس کردم فساد از بوشهر به گیلان رفته و آنجا هم لانه کرده است، به‌خصوص آنجا که سندی را دیدم که یک سرمایه‌گذار از یکی از مسوولان ارشد استان گیلان بابت درخواست رشوه یک میلیارد تومانی شکایت کرده است –گناهش به گردن منتشر کننده سند - یادم به درخواست رشوه یک میلیارد تومانی یکی از مدیران استانداری در دو سال پیش از یکی از پیمانکاران آمد که ما بنا به ملاحظاتی آن را رسانه‌ای نکردیم.

واقعا متوجه نیستم این مملکت در حال رفتن به کدام ویرانه است. در گیلان، مدیرکل سازمان میراث فرهنگی را به جرم فساد بازداشت می‌کنند و ای کاش کسی در استان ما هم بلد بود در این موارد ورود کند. خدا رحمت کند شهردار سابق عسلویه را. دو هفته پیش از درگذشتش بیش از یک ساعت با هم صحبت کردیم و حرف‌هایی زدیم که ای کاش آن را ضبط می‌کردم اما خدا را شکر بچه‌های تحریریه کنارم بودند و می‌شنیدند. گلایه داشت، از اینکه مامور بوده و معذور،‌ می‌گفت اگر نمی‌گفتم چشم همان بلایی که سر شهردار بغلی درآوردند سر من هم در می‌آوردند. می‌گفت همه آن چیزی را که نوشته‌ای همه درست بوده، اما خدا می‌داند که یک ریال آن به جیب من نرفته...

نمی‌دانستم که اجل این همه نزدیک است و قرار است که او را با خود ببرد، پرسیدم پس به جیب چه کسی رفته که جوابم داد خودت بهتر می‌دانی. بله، من بهتر از همه می‌دانم که به جیب چه کسانی رفته و مردم و مسوولان هم می‌دانند. اما وقتی یک نفر از بازرسی استان با کمال پررویی به خودش اجازه می‌دهد و به من زنگ می‌زند که چرا در مورد شهرداری عسلویه این مطالب را نوشته‌ای، می‌فهمم که عمق فساد در استان ما چه میزان است و این فساد توسط چه کسانی نهادینه شده است.

خستگی کار روزانه در روزنامه بر تن آدم می‌ماند وقتی ده‌ها برگه چک از یک بخشدار فکسنی به دستت می‌رسد که به هیچ دهیاری رحم نکرده و همه را چاپیده و صدایی هم از کسی در نمی‌آید، یا آن فلان شهردار سابق که از صدر تا ذیل رفتارش خلاف قانون بود و امروز با لابی آقای نماینده به‌عنوان شهردار آن شهر منصوب شده و کسی هم نمی‌داند چه باید بکند. درد آنجاست که استاندار هم دنبال پاکدستان می‌گردد و نمی‌دانم ما چشممان لوچ است یا آنکه اطلاعات او دقیق‌تر که این همه فساد لجام‌گسیخته را نمی‌بیند.