به نظرم باید به اظهارنظرها، موضعگیریها و نوع رفتار نخستوزیر تروریست و تحت تعقیب رژیم اشغالگر یهودی در سفر به امریکا با دقت، حوصله و با نگاهی کنکاشگونه نگاه کرد. آنچه او در دیدارها و گفتوگوهایش با مسوولان امریکایی و رسانههای این کشور انجام داد، نمایش دادن یک چهره پیروز از امریکا و رژیم در کنار هم و چهرهای شکستخورده از ایران بود. او در حالی این موضعگیری را میکند که به خوبی از نگاه، دیدگاه و نظر مردم امریکا در این زمینه آگاه است و میداند نه خودش و رژیم اشغالگر هیچ جایگاهی در میان مردم امریکا ندارند و نظر آنها در مورد جنگ و نتایج آن هم برخلاف ادعاهای نتانیاهو است.
نخستوزیر رژیم کودککش یهودی در این سفر با رسانههای مطرح امریکایی گفتوگو کرد، او در حالی این گفتوگوها را انجام داده و میدهد که دیگر به قول معروف رسانههای جریان اصلی که مدیران و صاحبان آن را صهیونیستها یا افراد نزدیک به کلنی وحشت یهود تشکیل میدهد دیگر سردمدار رسانهای جهان نبوده و به نوعی در برابر رسانههای عمومی و مردممحور شکست فاحشی خوردهاند. نتانیاهو هر چه تلاش هم کند تا شاید بتواند شبحی از پیروزی را ترسیم کند، نمیتواند چرا که حتی بینندگان رسانههای جریان اصلی امریکا هم میدانند که رژیم اشغالگر بدون امریکا حتی قدرت مقابله با غزه را هم ندارد.
اما ادعاهایی که نتانیاهو در این گفتوگوها مطرح کرد، بیش از آنکه بیانگر حقیقتِ پیروزی باشد، روایتگر واقعیت شکست و ناکامی بود. او بدون شک از پاسخ به این سوالات که اهداف اولیه تعریفشده از جنگ تا چه اندازه برآورده شده، طفره رفته و پاسخهایی داد که موید یک شکست بزرگ و سنگین برای او و رژیمش بود. شاید انتقال این روایت از داخل جامعه سیاسی امریکا که ترامپ از جنگ و پیامدهای آن به شدت ترسیده و دیگر نمیخواهد کلاه نتانیاهو سرش برود (با وجود آنکه نتانیاهو را تا جایی که جا داشت تحویل گرفت) باعث شده تا نتانیاهو هیاهوی بیشتری در مورد پیروزی و توهم آن نقل کند.
یکی از این گفتوگوها را که دیدم، بیش از همه روایتگر اوهام کسی بود که بیش از 10 سال است برای چنین جنگی برنامه ریزی کرده و ربع قرن است در مورد ساخت بمب اتم توسط ایران یاوهسرایی میکند. او از اینکه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی غربی و یهودی هیچ اطلاعی از وضعیت هستهای ایران ندارند و جاسوسان سازمان بینالمللی انرژی اتمی هم نمیتوانند به ایران سفر کنند عصبانی است و به همین دلیل ناچار است مزخرفبافی کند تا شاید بتواند نظرات را در واشنگتن جلب و جذب کند، او میداند بدون موافقت، حمایت و پشتیبانی امریکا حتی در غزه هم توفیقی نخواهد داشت...
به باور من، آنچه نتانیاهو در این گفتوگوها مطرح کرده، همان پیشبینیهایی بود که پیش از شروع جنگ مسوولان موساد به او قول داده بودند و هیچ یک از آنها برآورده نشد. موساد تا جایی در داخل بطن دولت، نهادهای نظامی و امنیتی ایران نفوذ کرده بود که به نتانیاهو قول داده بود کار نظام ایران 48 ساعته ساخته است، اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه ایرانی که از درون این جنگ متولد شد بسیار خطرناکتر، قویتر و آزمودهتر است و این را خود سرویسهای امنیتی و جاسوسی غربی بهتر از همه میدانند اما جرأت اعتراف به این مساله را ندارند.
سفر نتانیاهو به واشنگتن برخلاف تبلیغاتی که صورت میگیرد، جشن پیروزی نیست. باید دید پشت پرده چه اتفاقاتی افتاده که نتانیاهو این همه در گفتوگوهایش به هم ریخته رفتار میکند! آیا وعده نابودی ایران که او به ترامپ داده بود و عملی نشد و باعث بیآبرویی امریکا در سطح جهان و پایین آمدن شدید اعتبار حقوقی و بینالمللیاش شد باعث شده تا ترامپ بار دیگر با طناب نتانیاهو در چاه نیفتد؟ آیا ترامپ که بهتر از همه میداند نتیجه جنگ چه شده و آن را به رخ نتانیاهو کشیده باعث شده تا او در گفتوگوهایش از پیروزی قاطع امریکا و رژیم در جنگ بگوید و اینکه امروز حساب دیگری روی رژیم میکنند؟
درست است که نتانیاهو رگ خواب ترامپ را خیلی خوب در دست دارد، اما ترامپ یک رگ خواب بزرگتر دارد که نتانیاهو به هیچ عنوان نمیتواند به او بدهد اما ایران میتواند به سادگی از او بگیرد، این چیزی نیست جز سرمایههای بادآوردهای که خانوادهاش در غرب آسیا به ویژه منطقه خلیج فارس به برکت دلارهای نفتی شیوخ عرب جمع کردهاند و تا نابودی فقط به یک آتشبازی دیگر نیاز دارد. هیاهوی نتانیاهو در امریکا ناشی از موفقیت نبود، اگر او در این جنگ پیروز شده بود دنبال تکرار و ادامهاش نیست... ترامپ هر چند احمق و ابله است، اما میداند که