کمیسیون انرژی مجلس به همراه دو سه کمیسیون دیگر انرژی از آن دست کمیسیونهایی است که مشتری بسیار دارد، معمولا استانهای خوزستان، بوشهر، فارس، کهگیلویه و بویراحمد به همراه ایلام و خراسان اعضای این کمیسیون مهم را تشکیل میدهند. در تمام چند دوره گذشته، ریاست این کمیسیون عمدتاً دست نمایندگان خوزستان بود و برخی مواقع هم خراسانیها به دلیل قدرت لابیگری که داشتند ریاست را از آن خود میکردند.
به گزارش بامداد 24؛ با این حال در مجلس فعلی قرعه کار بنام نماینده چهار شهرستان جنوبی استان بوشهر افتاد که این قرعه در سال جاری هم تمدید شد. حجتالاسلام شیخ موسی احمدی که برای سومین دوره از شهرستانهای جنوبی استان بوشهر در بهارستان حضور دارد این شانس را داشت که بار دیگر از طرف اعضا مورد اعتماد قرار گرفته و ریاستش بر کمیسیون مهم انرژی ادامه پیدا کند. اما به نظر میرسد این انتخاب چنان به مذاق برخیها تلخ آمده که حملات شدید و غلیظی را علیه شیخ راه انداختهاند که باعث شبهه میگردد!
این اولین مطلبی است که نه در حمایت از شیخ موسی احمدی، بلکه در امتداد یک واقعیت تاریخی و درک از حقیقت موجود مینویسم که چرا برخلاف ادعاهای مطرح شده حضور شیخ در این جایگاه برخلاف ادعاها مهم است. تا امروز یکی از منتقدان سرسخت نماینده شهرستانهای جنوبی بوده و بعد از این هم سیاست انتقاد را ادامه خواهیم داد، ولی بیانصافی را نه میشود تحمل کرد و نه میتوان بیخیال از کنار آن گذشت.
مشخص است که این انتقادها نه فنی، بلکه به دلیل از دست رفتن یک موقعیت و فرصت توسط برخی دیگر از اعضای کمیسیون انرژی که برنامه ریاست بر آن را داشتهاند تدارک دیده شده است. اما در کمیسیون انرژی چه کسی بهتر از شیخ موسی احمدی شایسته ریاست بر این کمیسیون بود؟ و چرا او نباید این جایگاه را برای بار دوم در اختیار داشته باشد؟ حتما باید فلان نماینده تهرانی که هیچ فهم و درکی از انرژی ندارد یا فلان نماینده خراسانی که در حوزه انتخابیهاش جز لولهکشی گاز خبری از انرژی وجود ندارد باید این جایگاه را اشغال کند؟
حوزه انتخابیهای که شیخ موسی احمدی از آن در بهارستان حضور دارد، چشم و گوش ایران در حوزه اقتصادی و پایداری انرژی، اشتغال، برآورد کردن نیازهای بودجهای و ... است. هر چهار شهرستان عسلویه، کنگان، دیر، جم و ریز خود نقشی بارز در اقتصاد کشور دارند و به جرات میتوان گفت هیچ حوزه انتخابیهای (شاید تا اندازهای بشود ماهشهر را مثال زد که آن هم توان رقابت با پارس جنوبی را ندارد) به اندازه این حوزه با مسائل انرژی درگیر نیست و متخصصان و مدیران این صنعت در کنار کارکنان و کارگران در آنجا مشغول نیستند.
اما فارغ از این، شیخ موسی احمدی یکی از چهار نماینده استان بوشهر در بهارستان است که به تنهایی بار نیمی از درآمد کشور را بر دوش میکشد. از شمال تا جنوب استان بوشهر به واسطه وجود ذخایر خداداد نفت و گاز به عنوان چشم بینا و گوش شنوای این مرز و بوم شناخته میشود و در حالی که سالانه دهها میلیارد دلار از زیر پای مردم این استان درآمد نصیب کشور میشود و سهم خودشان بسیار بسیار اندک است، اینکه حق نداشته باشند در کمیسیون انرژی برای چندصباحی جایگاه ریاست را داشته باشند نمکنشناسی به شمار میرود.
خیلی از مسائل را نمیشود گفت؛ اما تجربه سه دوره حضور در بهارستان که در همه دورهها هم احمدی در همین کمیسیون انرژی حضور داشته او را نسبت به بسیاری از مسائل، مشکلات، نارساییها، ظرفیتها و توانمندیها آشنا کرده و او امروز بسیار بهتر از کسی که به تازگی راه مجلس را پیدا کرده میتواند مسیر توفیق این صنعت را پیدا کند. در طول یک سالی که بر این کمیسیون ریاست داشت، بیشترین انتقاد را خود بوشهریها به او داشتند و امروز با تعجب میبینیم کسانی از او انتقاد میکنند که خود دست بلندی بر آتش همان انتقادها دارند.
این انتقادها نه فنی، نه تخصصی و نه اخلاقی و حرفهای است. برخی مسائل را نمیشود اینجا نوشت و گفت! اما مشخص است کسانی که دندان تیز کرده بودند و فکر میکردند با نشستن بر صندلی ریاست کمیسیون انرژی کنترل خیابان حافظ و صنعت نفت، گاز و پتروشیمی کشور را به دست خواهند گرفت و یک سال اسب مراد را تا اعماق دشتهای خیال و آرزو درخواهند نوردید، این روزها پشت چنین مطالبی هستند. در مورد همه آنها میشود ساعتها نوشت و تحلیل کرد. حالا اگر دوست دارند میتوانند ادامه دهند تا ما برای نخستین بار هم که شده در حمایت از شیخ موسی احمدی بنویسیم...