کریم جعفری
قرار است روز دوشنبه دوحه پایتخت قطر یک هفته پس از آنکه مورد هجوم هوایی رژیم اشغالگر یهودی قرار گرفت، میزبان سران کشورهای عربی و اسلامی باشد که به منظور محکومیت حمله مشترک یهودی – صلیبی به این کشور برگزار خواهد شد. قطریها برای مشارکت حداکثری رهبران این کشورها، تلاش بسیاری کرده و تا جایی که خبردار شدهایم، قرار است رئیس جمهوری به همراه یک هیات بلندپایه دیپلماتیک راهی دوحه شده تا همراهی و همگامی ایران با قطر در برابر موج جنون جحودی – صلیبی را اعلام کند. حمله به دوحه که سه ماه پس از حمله مشترک محور عبری – صلیبی به ایران صورت گرفت، به نظر در قالب یک طرح گستردهتر عملیاتی طراحی شده علیه همه کشورهای منطقه صورت گرفته است.
هر چند بر این باور هستم که به دلیل وابستگی عجیب بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی این نشست خروجی چندانی نخواهد داشت، اما العربی الجدید وابسته به قطر گزارش داد که «در برابر سران کشورهای عربی و اسلامی چند مسیر احتمالی از جمله محکومیت صریح حمله رژیم صهیونیستی به قطر بهعنوان سابقهای خطرناک علیه حاکمیت کشورهای عربی و اسلامی، تحرک هماهنگ دیپلماتیک در شورای امنیت، سازمان ملل و نهادهای بینالمللی و اسلامی برای فشار بر رژیم صهیونیستی و الزام آن به پاسخگویی، بررسی اقدامات اقتصادی و رسانهای، حتی تا سطح تحریم، برای افزایش هزینه تجاوز و تأکید بر لزوم عبور از اختلافات داخلی عربی – اسلامی در مواجهه با تهدیدهای مشترک وجود دارد.»
در حالی که مصریها به شدت از حملات احتمالی رژیم صهیونیستی با پشتیبانی و همکاری امریکا وحشت دارند، اردوغان که طعم حملات گاه و بیگاه رژیم به نیروها و تجهیزات مستقر شده ترکیه در سوریه را چشیده، از این واهمه دارد که مبادا این حملات از خاک سوریه به ترکیه کشیده شود. حضور و نفوذ صهیونیستها در دولت تروریستی حاکم بر دمشق، نه یک فرصت برای آنکارا که میتواند تهدیدی جدی باشد. مصریها که از شش ماه پیش به این سمت بارها تهدیدات مختلف را در صحرای سینا درک کرده و نسبت به استقرار گسترده تجهیزات و نیروی رزمی کافی در این منطقه اقدام کردهاند، هنوز هم از شیوه عملیاتی امریکا و رژیم صیهونی علیه ایران ترسیده و در کوتاهمدت نمیتوانند خود را برای هر رویدادی آماده کنند.
همانگونه که گفته شد، انتظاری از نشست دوحه نمیرود، همین کشورها پس از حمله گسترده و سنگین محور صلیبی – یهودی به ایران که به شکل آشکاری با دشمنان ایران و ملتهای منطقه همکاری کرده و حتی از این حملات خوشحال بودند، نوع محکوم کردنشان نیز پر از شائبه بود. با همه این اوصاف، به نظر نمیرسد که خروجی این نشست برخلاف خوشبینیهای معمول، چیزی فراتر از بیانیههای محکومیتی باشد که در طول سالهای گذشته بارها و بارها صادر شده و هیچ ضمانت اجرایی نداشته است. اگر در این نشست کشورهای عربی و به حساب اسلامی بتوانند نسبت به روابطی که با رژیم در حوزه دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و نظامی برقرار کرده و به آن هم اعتیاد پیدا کردهاند خود را رها کنند، میتوان آن را یک موفقیت ولو اندک خواند.
به عنوان مثال، کشورهای عربِ حوزه خلیج فارس که در هر نشست و در هر تجمعی ادعای خاک ایران را میکنند اگر توانستند نسبت به طرح امریکایی صلح ابراهیم کاری از پیش ببرند و مخالفت خود را با آن اعلام کنند، میشود آن را یک گام رو به جلو خواند. در همین زمینه، «محمد حجازی»، معاون اسبق وزیر خارجه مصر، در گفتوگو با العربی الجدید پیشنهاد کرد که «از دل این اجلاس، یک اجتماع کوچکتر متشکل از مصر، ترکیه، عربستان، ایران و تعدادی از کشورهای خلیج فارس، الجزایر و مراکش شکل بگیرد تا مقدمهای برای تأسیس نظام امنیت و همکاری منطقهای مشابه اعلامیه هلسینکی ۱۹۷۵ در اروپا باشد.» البته همانگونه که نوشتم، هنوز این کشورها درک دقیق و درستی از سطح تهدید رژیم صهیونسیتی و نگاه امریکا نسبت به این رژیم و اهداف سلطهجویانه آن ندارند.
بنابراین، تا زمانی که این نگاه عوض نشود، کشورهای عربی و اسلامی رژیم صهیونی را یک تهدید بالفعل ندانند و آن را یک بالانس کننده قدرت و توازن قوا با رقبای منطقهای خود (که دست به بر قضا همگی هم مسلمان هستند) ندانند، نمیشود امیدی به طرح پیشنهادی دیپلمات سابق مصری داشت. حقیقت ماجرا این است که ترکیه به عنوان عضو ناتو، مراکش به همراه رژیم باکو و امارات به عنوان متحد نظامی و امنیتی رژیم صهیونی، مصر به عنوان پرجمعیتترین کشور عربی که روابط تجاری گستردهای با صهیونیستها دارد و اردن که عملا در سایه تهدیدات صهیونیستها روز را شب میکند و .... نمیتوانند در یک ساز و کار امنیتی علیه رژیم تروریست و اشغالگر یهودی قرار بگیرند!
در طول چند دهه گذشته ایران همواره پیشنهاد کرده تا کشورهای منطقه به یک نظم منطقهای مخصوص به خود رسیده و خود امنیت منطقه را تامین کنند! متاسفانه برونسپاری امنیت که توسط همین کشورهای عربِ نفتیِ حوزه خلیج فارس صورت گرفته و پای امریکا را به شکلی به غرب آسیا و خلیج فارس باز کرده که به سادگی نمیتوانند خود را از یوغ آن خلاص کرده و به سمت جدیدی گام بردارند به یک مشکل اساسی و چندبعدی تبدیل شده است. همین برونسپاری تامین امنیت و ایرانهراسی و درگیر شدن کشورهای منطقه با هم، این فرصت را برای یهودیهای فرصتطلب فراهم کرده تا به این شکل بخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند و این کار را تا زمانی که این ساز و کار برقرار باشد، ادامه خواهند داد.
کشورهای منطقه همگی توانمندیهای خاص و ویژهای دارند که در صورت وجود انگیزه و جسارت میتوانند آیندهای را ترتیب دهند که در آن رژیم صهیونی جرأت تکرار چنین حماقتهایی را نداشته باشد. همه اینها همانگونه که گفتم با یک گام بلند و اساسی شروع خواهد شد: «بریدن از ترتیبات امنیتی امریکایی – انگلیسی»! در همین زمینه به نظرم سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی به عربستان هم میتواند موثر باشد. درک کشورهای منطقه از نیت و نگاه مثبت و آینده نگرانه تهران برای رسیدن به یک شراکت جمعی در همه حوزهها، مقدمهای مهم برای حصول به نتایجی درخشان است. نتانیاهو و ترامپ با بلاهت خود در حمله به قطر یک فرصت تاریخی را در اختیار ایران و کشورهای منطقه قرار دادهاند.