صادق راستگو
خداوند توفیق داد و سالهای دور دو بار به این بندر سفر کردم، آن روزها چابهار در آستانه توسعه بود و طرحهای مختلفی آنجا در حال اجرا و شکل و شمایل امروزی که در تصاویر مختلف دارد را نداشت. آن زمان به یک راننده تاکسی پولی دادم و همه جای شهر، تا کوچه پس کوچههای قدیمیاش و خلوتخانهها هم با هم رفتیم. این بندر عجیب به دلم نشست و باوجود اینکه با بندر غریبه نیستم، اما وقتی به قول خود محلیها دریابزرگ را با موجهای سهمگینش میبینید آن وقت به عظمت دریا پی میبرید.
چابهار تقریبا از سال 1377 که راهبرد کلان دریایی ایران تدوین شد و بر اساس آن قرار شد تا اقتصاد دریایی در دستور کار قرار بگیرد، مورد توجه قرار گرفت. یک بندر دورافتاده، اما چون نگینی که باید برای قیمتی شدن، تراشهای بیشتر و زیباتری میخورد. در حالی که همزمان بندر شهید رجایی بندرعباس به عنوان بزرگترین بندر کشور در دست توسعه قرار داشت، محور چابهار، کریدوری بود و از همان زمان حاکمیت میخواست این بندر محل حضور، ورود و خروج و ترانزیت کالاهای کشورهای دیگر باشد.
اما چرا این اتفاق روی نداد؟ این را باید در بیسلیقگی، کجسلیقگی و بیمهریهایی دانست که در سیستم دولتی ما وجود داشته و دارد، به همان دلیلی که مسیر ریلی رشت - آستارا که فقط 165 کیلومتر طول داشت به دلیل وجود عناصر نفوذی، خائن، دشمندوست و بیوطن در سیستم تصمیمگیری هنوز تا هنوز به نتیجه نرسیده است...
مسیری که قرار بود بندر چابهار را به قفقاز متصل کند. (توصیه میکنم در مورد این مسیر هم مطالعه کنید تا متوجه شوید که چرا باوجود این همه توسعه در خطوط ریلی کشور، این 165 کیلومتر همیشه روی زمین میماند و تکمیل کردنش به دولت بعدی و سال بعد موکول میشد!!)
حضور چینیها در بندر کراچی و گوادر پاکستان، برخی را در تهران به این فراست انداخت که در رقابت با چینیها، توسعه چابهار را به هندیها بدهند! این تصمیم بیجا و غلط (که البته اگر از تصمیمگیران بپرسی قانع خواهی شد!!) باعث بروز سلسله حوادث و رویدادهای تلخی در جنوب شرق کشور شد که جای گفتن و نوشتن آن در این مجال نیست. از آنجایی که سوابق بد و خراب هندیها را میدانستم از همان ابتدا با واگذاری توسعه این بندر به هندیها مخالف بودم، اما مگر کسی هم به حرف ما گوش میکند و برایش مهم است! هندیها سالهای سال بود که وعده امضای قرارداد توسعه بندر چابهار را میدادند، اما در عمل هیچ کاری نکردند.
در اردیبهشت 1403 وقتی این قرارداد 10 ساله امضا شد، باز هم تعجب کردم و از آمدن هندیها به این بندر و معافیتی که دولت امریکا برای حضور هندیها صادر کرده بود، بیشتر از آمدن آنها!! امروز اما دیگر روشن شده که چرا هندیها این بازه زمانی به چابهار آمدند!! به عنوان کسی که همیشه به این جماعت مشکوک بوده و در سطح بیاختیاری، بی فرهنگی و وابستگی آنها شک ندارم آمدنشان را شوم دانسته و همان زمان هم نوشتم که اگر آنها در چابهار کاری از پیش بردند، آن وقت بقیه حرفهای من دروغ است. البته این را باید بگویم که ایران در قبال تلاش هند برای پیوستن ایران به بریکس چابهار را به هندیها داد!!
اما هندیها به جای فعالیت اقتصادی، شروع به آوردن نیروهای امنیتی خود به منطقه کرده و در اقدام بعدی به عنوان جذب نیروی کار، تشکیلات تروریستی را در چابهار به نیابت از صهیونیستها گسترش دادند. اوج توهم هندیها در این زمینه را میتوانید در فیلم آبکی و به قول دوستان «هندی – به معنی چیپ و بیارزش» تهران مشاهده کنید که تا چه اندازه تمرکز امنیتی روی ایران داشتهاند. در این مورد پیش از این بارها نوشته و شما هم دیگر میدانید که هندیها تا چه اندازه در چابهار دست به اقدامات تروریستی زده و ایران، شروع به سازماندهی گروهکهای تروریستی در داخل پاکستان هم کردند!! حمله دشمن یهودی – صلیبی در آخر تابستان 1404، همه این موارد را تثبیت کرد.
اما امروز اعلام شد که امریکا معافیتهای تحریمی که پیش از این به بندر چابهار داده بود را لغو کرده است! لغو به این معافیتها به همان دلیلی صورت گرفت که پیش از آن، باعث شده بود تا صادر شود. در واقع، هندیها دیگر کاری در چابهار نداشتند و موساد به همرا CIA و MI6 ماموریتها را انجام داده بودند. ضربات کاری و سختی که سیستم امنیتی کشور به گروهکهای تروریستی فعال در جنوب شرق زد و عملا شیرازه آن را از هم پاشید در کنار گزارشهایی که ایران به طرف پاکستانی داد تا عناصر تروریستی را جمع کنند در واقع در کاخ سفید به معنای پایان ماموریت هندیها در ایران تلقی شد و معافیتها نیز برداشته شد.
در طول این سالها هندیها هیچ کاری در چابهار نکردند و من تعجبم از حاکمیت، دولت و نهادهای ذیربط که چه نیازی به دادن چابهار به هندیها و اصولا طرفهای خارجی است؟ اصلا چرا باید چابهار را به چینیها داد؟ به باور من، چابهار، جاسک و دیگر بنادر جنوب شرق کشور را به شرکتهای خصوصی داخلی داد تا آنها را توسعه دهند و آباد کنند. اگر ما به شرکتهای ایران بها داده، به جای دزدیهای صورت گرفته و پولهای غارت شده بخشی از این پولها را در قبال وامهای درازمدت به این شرکتها بدهیم، شک نکنید نه تنها چابهار بهار زیبای توسعه و پیشرفت را به خودش خواهد دید، بلکه با این اقدام، هندیها، چینیها و کشورهای آسیای مرکزی مشتاقانهتر برای فعالیت در آنجا حاضر خواهند شد.
حالا که ماموریت هندیها به پایان رسیده، باید ماموریت را به ایرانیها سپرد. شرکتهای ایرانی اگر توانمند و قدرتمند شوند میتوانند در سایر مناطق جهان نیز حاضر شده و از آنجایی که فرهنگ، ایدئولوژی و نگاه ایرانی با بقیه متفاوت است به شدت مورد پذیرش دیگر کشورها قرار خواهند گرفت. این مهم بر عهده تصمیمگیران کشور است که از گذشته درس بگیرند. سالهای سال است که توسعه سواحل مکران بر عهده نیروی دریایی ارتش گذاشته شده اما نیروی دریایی که کارش سرمایهگذاری اقتصادی نیست. در این زمینه میشود ساعتها نوشت و تحلیل کرد، امیدوارم که از این تاخیری که به واسطه انتظار کشیده شد، درس گرفته باشیم.