صادق راستگو
در پادکستی که در مورد آینده تحولات سوریه کار کردم و طی آن گفتم که حکومت جولانی تا دو سال دیگر از هم پاشیده خواهد شد، باید نکتهای را یادآور شوم و آن نیز تنها راه نجات جولانی از این سرانجام است. در این زمینه به نظر میرسد جولانی میان چکش صهیونیستها و سندان رویدادهای آینده گیر افتاده و با توجه به شرایط پیشرو و برنامههای صهیونیستها برای اشغال مناطق جنوبی سوریه و ناتوانی تکفیریها در مواجه با چنین سرنوشتی باید تصمیمات مهمی بگیرد.
جولانی پس از حملات مکرر صهیونیستها به مواضع ترکها در سوریه و حمله به قطر و بیعملی کشورهای عربی در برابر این حملات، به این نتیجه رسیده که در برابر توسعهطلبی رژیم صهیونیستی هیچ پناهگاهی ندارد و از طرف دیگر در میانجیگری امریکا میان او و رژیم صهیونیستی متوجه شده که چیزی دستش را نخواهد گرفت و فقط باید امتیاز دهد. اینجاست که جولانی فقط یک راه نجات دارد، آن هم متوسل شدن به ایران است. جولانی به همراه ارباب ترکیهای و قطریاش متوجه شده در سایه ناتوانی محض، فقط باید عقبنشینی کند و تنها ایران است که میتواند میان دمشق و تل آویو بالانس ایجاد کند.
من ساز و کار این مساله را که ممکن است به چه شکل صورت بگیرد، نمیدانم اما این را میتوان تشخیص داد که عملکرد نتانیاهو در حمله همزمان به ترکیه، مواضع جولانی، لبنان و قطر که هیچکدام هم توانایی پاسخگویی به این حملات را ندارند، فقط یک راه نجات دارد و آن نیز پناه بردن به کشوری است که میتواند پاسخ صهیونیستها را بدهد.
در این زمینه به خصوص قطریها بیش از دیگران متوجه خراب بودن اوضاع شده و میخواهند به زعم خودشان کاری کنند، این را میشود از مواضع اتخاذ شده مقامات دوحه فهیمد، اما اینکه میخواهند چه کنند، به صورت عینی و شفاف نمیتوان گفت. شاید اعراب امروز متوجه شدهاند که آنچه باعث شده بود صهیونیستها در طول 40 سال گذشته کاری به کار آنها نداشتهاند، درگیر بودن این رژیم در جبهه دیگری، یعنی ایران و محور مقاومت بوده است. حالا که بخشی از این محور با مداخله و مشارکت خود این کشورها از هم فروپاشیده، سرزمین حائل میان رژیم اشغالگر و کشورهای عربی برداشته و آنها هممرز و همسایه شدهاند. اینجاست که این کشورها با ماهیت واقعی رژیم صهیونی مواجه و دیدهاند که قدرت مواجهه با این رژیم را به هیچ عنوان ندارند، به عبارت سادهتر، بعد از 40 سال صهیونیستها به همان سیاست دهه 1970 بازگشتهاند.
من این را خط وحشت نامگذاری کرده و بر این باور هستم که اعراب بار دیگر میخواهند جبهههای پیرامونی فلسطین اشغالی را به نوعی فعال کنند. خطر رژیم اشغالگر برای این کشورکهای ناتوان و وابسته به امریکا حالا به صورت روشن و واضح نمایان شده و آنها تنها راه نجات را، محاصره دوباره رژیم میدانند. نمیدانم که آیا سران این کشورها در چنین سطحی عقل و درک دارند و میدانند و میفهمند، اما به باور من نظمی که میتواند آنها را نجات دهد فقط و فقط با مشارکت ایران، حضور فعال ایران و در راستای تضعیف ماهیت توسعهطلبانه رژیم اشغالگر باشد.
سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی به عربستان و پس از آن صحبتها و مواضع دبیرکل حزبالله لبنان را میتوان بخشی از این رویکرد و ماهیت تفسیر کرد. سعودیها تا همین دو هفته پیش و پیش از حمله رژیم صهیونی به قطر، بیشترین فعالیت را علیه حزبالله در لبنان داشته و برای زمین زدن مقاومت و خلع سلاح حزبالله به نیابت از امریکا بیشترین پولپاشی را میکردند، اما پس از این حمله، همه عربها متوجه شدند که جحود نه دوست، نه شریک و نه همسایه خوبی خواهند بود و آنچه تا امروز آنها را از این طاعون نجات داده و توانستهاند ادامه دهند، مواجه رژیم با ایران و محور مقاومت بوده است.
اینجاست که خیلی از مسائل تغییر میکند؛ حزبالله باید دوباره همان ماهیت مقاومت خودش را پیدا کند. شاید آل سعود ابله و نادان فهیمده باشند که حزبالله اگر نباشد، صهیونیستها خیالشان از یک جبهه دیگر هم راحت میشود و با آسودگی بیشتر میتوانند در دیگر جبههها و محورها عمل کنند. آنها به خوبی دیدهاند که نتانیاهو در سفر به امریکا، بخشی از شمالیترین نقطه عربستان در ساحل دریای سرخ را به عنوان منطقه مهم برای توسعه بندی و ایجاد تاسیسات بزرگ گردشگری در نظر گرفته و عملا به خاک عربستان هم چشم دارند. این در حالی است که سعودیها توان مقابله با یهودیها را ندارند.
نه تنها عربستان و دیگر کشورهای عربی مانند مصر هیچ شانسی در برابر توسعهطلبی جحود را ندارند، بلکه جولانی هم اگر دیر بجنبد بر سوریهای حکومت خواهد کرد که مهمترین و اصلیترین مناطقش از دست رفته است. در نقشهای که از جنوب سوریه منتشر کردیم، شما فقط یک نقشه سرزمینی را دیدید، اما بدانید که بخش بزرگی از آب پایتخت سوریه از سد یرموک تامین میشود که حالا در اشغال صهیونیستها است! بنابراین جولانی باید چه کند؟ آیا همانگونه که گفته شد، به پیشنهاد صهیونیستها به لبنان حمله کرده و حزبالله را مشغول کند تا تروریستهای یهودی بتوانند با خیال راحتتر ارتباط کامل سوریه با اردن و عراق را به دست بگیرند؟
همه این مسائل دست به دست هم داده تا ما شاهد یک نظم جدید باشیم. در روز حمله جحود به قطر، آن را یک اشتباه راهبردی برای نتانیاهو و ترامپ و یک فرصت طلایی و بینظیر برای ایران خوانده و تاکید کردم که این خواست خدا بوده که دشمن بدبخت را به چنین حماقتی انداخته و در نهایت باعث پیامدهای پیدرپی شود که یکی از آنها همین چینش نظم جدید منطقهای است. کشورهای عربی دیدند که تکیه بر امریکا هیچ خروجی و امنیتی برای آنها به همراه نخواهد آورد، بنابراین ناچار هستند که دوباره به سراغ ایران بیایند، آن طرفی که میتوان گوش نتانیاهو جحود را بپیچاند و به آنها پس گردنی بزند، شیعیان علی (ع) و مردان ایرانیتبار هستند که هیچ واهمهای از مواجه با این باند کثیف نداشته و ندارند.
بنابراین باید منتظر تحولات مهم، نزدیکی بیش از پیش حکومت جولانی به ایران درخواست از ایران برای مقابله با توسعهطلبی صهیونیستها باشیم... اگر عربها دیر بجنبند، فرصتهای مهمی از دست خواهد رفت.