بامداد جنوب- سیدعلی موسوی: سوالی که در پی اجلاس وزرای دفاع ایران-روسیه در تهران این روزها همه رسانههای جهان را درگیر کرده و همه در حال پرسوجو از آنها هستند اینست که هدف از این اجلاس در این شرایط چیست، چه چیزی نیاز به بحث بود که حتما باید وزرای دفاع این سه کشور گرد هم میآمدند؟ آیا این محور تصمیم دارد تاکتیکها و استراتژیهای خود را تغییر دهد؟
رهبران کشوری که برای خود احترام قائل هستند بنا به احساسات شخصی در مورد مسائل بینالمللی، مخصوصا ورود به یک جنگ تصمیم نمیگیرند بلکه بنا به منافع ملی تصمیم میگیرند، به هر حال روسیه و ایران هم از این ماجرا مستثنا نبوده و تصمیم آنها برای ورود به جنگ سوریه هیچ وقت بر اساس علایق شخصی رهبران این کشورها صورت نگرفته است بلکه اول بر اساس منافع ملی کشورهایشان و دوم برای ایجاد توازن و امنیت و صلح و ثبات بینالمللی بوده است. به این دلیل بدیهی است که روسیه هرگز بهدلیل سفر سردار سلیمانی و یا ژنرال دهقان و یا دکتر ولایتی و … تصمیم به ورود به جنگ سوریه نگرفته و فقط این دیدارها جهت هماهنگی و نزدیکی مواضع و ایجاد نوعی ائتلاف بر اساس منافع مشترک دو کشور بوده و تصور اینکه روسیه ممکن است موضع خود در سوریه را تغییر دهد تصور بسیار بیهودهای خواهد بود.
به همین دلیل هم میتوان گفت اجلاس سه جانبه تهران در راستای ادامه هماهنگی و وحدت موضع در جنگ سوریه، بر اساس منافع سه کشور بوده است، البته غائب حاضر در این اجلاس یعنی عراق که بهدلیل فشارها و تهدیدات ایالات متحده رسما در این اجلاس حضور نداشت را نباید نادیده گرفت و عراق هم پیشاپیش از کانالهای مختلف مواضع خود را به این اجلاس منتقل کرده بود، اجلاسی که هدف اصلی و علنی آن مبارزه با تروریسم در منطقه بوده و قطعا هسته این مبارزه در عراق و سوریه متمرکز شده است.
ایران و روسیه قدرتهایی برای پایان عمر تروریستها
طی چند ماه اخیر مخصوصا پس از ورود روسیه و ایران به جنگ سوریه شرایط جنگ در این کشور کاملا تغییر کرده عملا شرایط جنگ با تروریستها را در کل منطقه دگرگون کرد. ائتلاف امریکا حدود چهار سال بود که مدعی علم داری جنگ با تروریستها بود اما روز به روز این تروریستها در منطقه قویتر میشدند چند ماه حضور هماهنگ ایران و روسیه کافی بود تا شاهد شکست پیاپی تروریستها و تغییر موازنه قدرت در منطقه باشیم. کشورهای حامی تروریستها که غالفگیر شده بودند به تکاپو افتادند تا به هر قیمتی شده برای آنها وقت بخرند و میان ایران و روسیه تفرقه ایجاد کنند تا این پیشرویها متوقف شود. همزمان نیروهای دولتی سوریه نیز نیاز به زمان داشتند تا مواضع جدید خود را مستحکم کنند و مناطقی را که از تروریستها گرفته بودند پاکسازی کنند چون در غیر این صورت ممکن بود با یک خلاء امنیتی از پشت سر مواجه میشدند. با توجه به این شرایط نوعی آتشبس نیم بند برقرار شد و روسیه و ایران امیدوار بودند با ایجاد این آتشبس فرصتی جهت جدایی مخالفان سوری از گروههای تروریست خارجی فراهم کنند تا آنها با مذاکرات به آغوش دولت مرکزی برگردند و جنگ بر علیه تروریستهای خارجی و بینالمللی متمرکز شود و البته خونریزی کمتری هم در میان باشد.
اما این آتشبس فرصتی برای برخی گروهها جهت بازسازی خود نیز ایجاد کرد و کشورهای حامی تروریستها به شگردهای مختلف اقدام به تجهیز آنها با نیرو و مهمات جدید کردند. همچنین شاهد آن بودیم که برخی کشورها مثل ایالات متحده استراتژی خود در جنگ را تغییر دادند و با حمایت از کردها و ارسال مستقیم نیرو تلاش دارند نوعی منطقه امن برای همپیمانان خود در شمال سوریه ایجاد کنند و عملا بحث تقسیم منطقه را تثبیت کنند. با این شرایط ارتش سوریه که در حال برنامهریزی برای عملیات حلب بود، مجبور شد جهت برهم زدن نقشه امریکاییها بهسمت رقه حرکت کند تا شهر را قبل از همپیمانان امریکا به تصرف خود در آورد. از سوی دیگر نیروهای مردمی و ارتش عراق به سمت فلوجه حمله کردند تا با تصرف این شهر پایتخت را از حملات تروریست ها دور کنند و سپس به سمت موصل حرکت کنند اما شاهد آن بودیم که امریکاییها اصرار دارند عملیات موصل هر چه سریعتر شروع شود چون طبق نقشه آنها باید خط مرزی شمال سوریه و عراق برای ایجاد منطقه مورد نظر آنها به هم متصل شود و امنیت بغداد جایی در این نقشه ندارد. در موارد زیادی هم امریکاییها نیروهای مردمی عراق را تهدید به بمباران هوایی اشتباه! در صورت پیشروی هماهنگ نشده به سمت فلوجه کردند.
آرزوی ترکها به باد خواهد رفت
جالب اینکه ترکیه، همپیمان ایالات متحده که مدعی مخالفت با ایجاد هرگونه منطقه کرد در جنوب این کشور است اجازه ورود و خروج نیرو و تجهیزات سنگین امریکایی به منطقه کردنشین را داده و با توجه به عملیات تروریستی اخیر که در استامبول انجام شد و با توجه به سناریوهای مشابه که هربار دولت ترکیه تصمیم به انجام اقدامی داشته یک عملیات تروریستی انجام میشده تا بهانه دخالت ترکیه را فراهم کند، بیم آن میرود که ترکیه بهعنوان مبارزه با پکک پس از آزادسازی مناطقی که طی سالهای قبل ترکیه خواهان اشغال آن جهت ایجاد منطقه به اصطلاح امن بود، اقدام به ورود نظامی به شمال سوریه و عراق کند و منطقه مرزی شمال سوریه و عراق را از موصل گرفته تا حلب را اشغال کند، منطقهای که همیشه رویای رهبران ترکیه بود و ترکیه همیشه این مناطق را جزو خاک خود میداند.
شاید به همین دلیل هم هست که بشار الاسد حلب را قبرستان رویاهای اردوغان خوانده و روسیه اعلام کرده که فرصت کافی برای جدایی مخالفان به اصطلاح میانه روی سوریه از تروریستها را داده و دیگر فرصت دیگری در کار نیست. چون هیچ هماهنگیای با دولت مشروع و قانونی سوریه نشده، ورود نظامی ایالات متحده و فرانسه همچون دیگر همپیمانان آنها به جنگ در سوریه خلاف همه مقررات بینالمللی به حساب می آید و طبق همین مقررات چون این اقدام حتی پشتوانه تصمیم شورای امنیت را ندارد نوعی اشغال بخشی از سرزمین های یک کشور عضو سازمان ملل است و در این شرایط دولت و مردم سوریه حق دارند هرگونه واکنشی که صلاح بدانند نسبت به این اشغال نشان دهند، همچنین با توجه به اینکه ایالات متحده و همپیمانانش قوانین و مقررات سازمان ملل و توافقات و تعهدات بینالمللی را زیر پا گذاشتهاند پس هیچ دلیلی برای پایبندی روسیه به این مقررات وجود نخواهد داشت و به این دلیل روسیه هم حق خواهد داشت حملات هوایی خود را به عراق گسترش دهد و پوشش هوایی برای نیروهای مردمی موسوم به الحشد الشعبی ایجاد کند.
همچنین با توجه به اینکه ایالات متحده از تحویل تسلیحات مورد نیاز ارتش عراق سرباز میزند این حق دولت عراق است تا برای تامین تسلیحات مورد نیاز خود به کشور قابل اطمینان دیگری همچون روسیه اتکا کند و در چند ماه اخیر شاهد آن بودیم که روسها خیلی سریع موارد مورد نیاز ارتش عراق را تامین کردند و اگر فشارهای ایالات متحده بر دولت عراق نبود روسها آمادگی داشتند که بنا به تقاضای دولت عراق تسلیحات بیشتر و مدرنتری را در اختیار ارتش عراق قرار دهند. در این راستا نمیتوان بمباران برجکهای مخابراتی سوریه در مرز ترکیه از سوی هواپیماهای روسیه و همچنین اعلام آمادگی روسیه برای تامین تسلیحات مورد نیاز ارتش عراق را نادیده گرفت و نباید فراموش کرد که طبق توافقنامههای نظامی فیما بین روسیه و سوریه مسکو متعهد شده که در صورتی که سرزمین سوریه مورد تهاجم یک کشور خارجی قرار گیرد هم تسلیحات مورد نیاز ارتش سوریه جهت دفاع از خود را تامین کند و هم اینکه در صورت نیاز خود نیز به پشتیبانی از سوریه وارد عمل شود و با اشغال بخشی از سرزمین سوریه از سوی خارجیها این شرط محقق خواهد شد و اگر روسها خود نخواهند مستقیم وارد عمل شوند میتوانند تسلیحات دفاعی مورد نیاز ارتش سوریه را در اختیار ارتش سوریه قرار دهند و خود ارتش سوریه که طی چند ماه اخیر آموزشهای لازم را نیز دیده از سرزمین خود دفاع خواهد کرد.
با توجه به این شرایط قطعا نوعی هماهنگی نظامی جهت مقابله با شرایط جدید مورد نیاز بود و قطعا در این اجلاس تدوین نوعی استراتژی جدید جهت مقابله با این شرایط مورد بررسی قرار گرفته. در حالی که همه منتظر خروجی فوری این اجلاس هستند اما قطعا خروجی این اجلاس در یک بیانیه خلاصه نخواهد شد، چراکه همه موارد فوقالذکر و موارد دیگر در این اجلاس مورد بررسی قرار گرفته اما بدیهی است که نتایج این اجلاس بر زمین ترجمه خواهد شد و طی هفتههای آتی شاهد نوعی تغییر تاکتیک جنگ نظامی و سیاسی در سوریه و عراق خواهیم بود.