دلم می‌خواد برم....
کد خبر: ۴۸۶۹
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۲۱ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۵

دلم می‌خواد برم....

با سردبیر مشورت کردم که همه حرف‌های این بابا رو امروز به‌عنوان طنز رونامه منتشر کنیم اما سردبیر نظر این بود که ملت همین‌جوری خوش به حالشونه اگه این رو هم بنویسی که دیگه هیچی...
امین بندری: مجوز انتشار یالثارات را از دادگاهی مافوق جایی مثل هیات نظارت بر مطبوعات داریم. از هیچ نهاد قضایی در مورد شکایت سینماگران به ما اطلاعی داده نشده است و ما استقبال می‌کنیم این افراد اگر حرف حسابی دارند، به دور از حواشی رسانه‌ای به ما بزنند و ما نیز پاسخگو خواهیم بود.
فکر می‌کنید مثلا این حرف‌ها را چه کسی زده است، هیچی مشخص است دیگر، مدیر مسوول نشریه یالثارات حسین(ع) و دبیر کل انصار حزب‌الله. من کاری به هیچی ندارما، اما این دادگاه که این اخوی محترم آقای محتشم به اونجا مراجعه کرده و حکمش رو گرفته به ما هم معرفی کنند، ما تنمون می‌لرزه تا یه مطلب دو خطی رو منتشر کنیم اما دوستان الی ماشالله، جاده باز و زبون دراز و قانون هم که فعلا مافوقی پیدا کرده و همچی به اسم امام حسین (رع) فحش ملت می‌دن که نگو نپرس.

با سردبیر مشورت کردم که همه حرف‌های این بابا رو امروز به‌عنوان طنز رونامه منتشر کنیم اما سردبیر نظر این بود که ملت همین‌جوری خوش به حالشونه اگه این رو هم بنویسی که دیگه هیچی، کلا از خوشی می‌میرن. همین‌جوری داشتم فکر می‌کردم یه سایتی تو استان ما یه بیانیه نوشت تا درش رو تخته نکردن، ول کن ماجرا نبودن، همین روزنامه خودمون یه مطلب که می‌نویسیم می‌رن پیدا می‌کنن که طرف کیه دو کلمه اطلاعات به ما داده از حقوقش کم می‌کنن، یا اینکه دو کلمه حرف حساب می‌زنیم فورا آقای فلان و بهمان قاصد می‌شن و تا وزیر و معاون و مدیرکل فلان وزارتخانه هم می‌رن اما این یکی می‌نویسه «د....ث» کسی کاری به کارش هم نداره.

داشتم صغری کبری می‌کردم و به که به سردبیر بگم تو هم بگیر هر چی دلت خواست بنویس، کی به کیه. علی مطهری که اون طرف نشسته و می‌گه در هیات بر نظارت رو باید گُل بگیرن، قبل از مراسم زیبای گُل آوری، بهتر است ما حرف‌هامون رو بزنیم، اما باز هم حساب کتاب کردم دیدم سردبیر محترم امروز اعصاب مصاب نداره و ممکنه وسط تحریریه یه چیزی بارمون کنه که اصلا بریم همون یالثارات المحتشم و با خیال راحت ببندیمش به فحش... .
این افکار پلید تو مغزم رقش گرفته بود که با پس گردنی جفت پا بلند شدم، سردبیر بود که می‌گفت زیاد بهش فکر نکن، تو تازه کاری، آروم آروم عادت می‌کنی که فقط یه چیزایی واسه تو آزاده. من این و سال‌های ساله که از حاج حسین فهمیدم، ماشالله یه تنه همه رو حریفه و کسی هم حریفش نشده تا الان. تو هم برو طنزت رو بنویس و باز هم ما رو سوژه نکن... برو پسرم، آفرین گلم، بچه خوب.... 
برچسب ها: بامدادیه ، طنز ، نشریه
نظرات بینندگان