راپورت‌های روزانه 1
کد خبر: ۵۳۸۵
تاریخ انتشار: ۴۷ : ۲۰ - ۲۸ شهريور ۱۳۹۵

راپورت‌های روزانه 1

فدایت شوم، امروز هیچ خبری نبود، همه‌ چیز امن و امان است و مملکت هم بر وفق مراد. چند نفر را گماشته‌ام که شب و روز شهردار را بپایند و او را بیابند که مبادا بخواهد بدون اذن جنابعالی اقدامی صورت دهد و
فدایت شوم، امروز هیچ خبری نبود، همه‌ چیز امن و امان است و مملکت هم بر وفق مراد. چند نفر را گماشته‌ام که شب و روز شهردار را بپایند و او را بیابند که مبادا بخواهد بدون اذن جنابعالی اقدامی صورت دهد و خدایی ناکرده نوکر خانزادِ مسوولِ دفترتان ناراحت شوند و از مبالغی که در حال رد و بدل شدن است چیزی به او نرسد.
قرار بر آن شده تا پیمانی برای اجرای خدمات به مردم شهر بسته شود، اما از آنجا که به نظرم رسید شما مخالف هر گونه کاری برای مردم هستید، سعی کردم که به صورت خلاصه خدمتتان عرض کنم که فورا دست به کار شوید که اگر دیر بجنبید، شهردار همه مردم را به سمت خود خواهد کشاند.

به فرماندار ولایت هم بسپارید که دیگر ادارات را در مضیقه قرار دهند و مانع از همکاری میان آنها شوند، چرا که اگر وضع به هیمن شکل پیش رود، دودش به چشم شما خواهد رفت. روز گذشته البته دو سه نفر برای زمین آمده بودند که که در راپورت بعدی هم عرض خواهم کرد، می‌خواهند ایجاد اشتغال کنند، اما از آنجایی که می‌بینیم شما خود در این زمینه هیچ توفیقی نداشته‌اید، نمی‌توانم اجازه دهم که دیگران روی دست شما بلند شوند.
راستی تا یادم نرفته، این نکته را هم مورد اشاره قوی قرار دهم که روز گذشته اخوی آمده بودند اینجا. دنبال پیمانکاری برای یکی از بستگان بودند، ترسیدم به دفتر معرفی‌اش کنم که البته قرار بر آن شد خود خالوی گرامی خودش دست به‌کار شود و توصیه اکید کردم که اگر می‌خواهد چیزی برایش بماسد، حتما چند بدگویی هم از من کند شاید خوشش بیاید و قراری هم با او ببندد.
دیروز رفته بودم چاه‌مبارک، ملت از بی‌آبی له‌له می‌زدند، البته حقشان است و هیچ کاری برایشان نکنید، هم مخالف شما هستند و هم فرماندار دردانه و عزیزتر از جان که در کمک به ما از هیچ تلاشی دریغ نکرده است. با این حال حواستان باشد که در حال گزارش دهی به بامداد جنوب هستند و فردا پس‌فردا اگر دید چاه مبارک شد صحرای کربلا هیچ شک نکنید که توصیه دارم مانند همیشه که خود را به کری و کوری زده‌اید در این مورد هم کور و کر شوید.
در پایان باید نکته دیگری را هم معروض دارم و آن اینکه دیگر فک و فامیل خود را به‌عنوان بومی عسلویه معرفی نکنید که دارد گندش در می‌آید. نمی‌دانم چه خبر است، اما تا الان حتی یکی از بچه‌های شهرستان هم سر کار نرفته‌اند که این هم به من ربطی ندارد، اما فردا روز باز هم این بامداد جنوب دست به کار می‌شود و تیتر خواهد زد. بیش از این زحمتی نیست. فردا بیشتر خواهم نوشت.


برچسب ها: بامدادیه ، طنز ، مردم
نظرات بینندگان