
بامدادجنوب- سیدعلی موسوی:
دولت ترامپ تصمیم گرفته است که هرگونه پیش شرط حقوق بشری را از فروش جنگندههای اف-۱۶ و سایر تسلیحات پیشرفته به رژیم بحرین حذف کند. منطق چنین تصمیمی از منظر دولت امریکا این ایده است که ملاحظات قدرت سخت باید بر هر دغدغه نرمتری که مربوط به حقوق شهروندان کشورهای دیگر است، اولویت پیدا کند. رئیس کمیته روابط خارجی سنا، باب کورکر، در تمجید از این تصمیم گفت که فروش تسلیحات باید بر مبنای نیازهای استراتژیک امریکا صورت بگیرد و نباید با هیچگونه فشاری بر «متحدان» برای تغییر رفتار داخلی آنها، آمیخته شود! در همین حال بحرین میزبان ستاد فرماندهی ناوگان پنجم نیروی دریایی امریکاست و این تنها جایی نیست که حق دسترسی نظامی امریکا، با چشمپوشی از سیاستهای بیرحمانه کشور میزبان در داخل همراه است. مصر هم مثال دیگری است که در این زمینه به ذهن میآید ولی در کانون تصمیم امریکا در قبال بحرین، آن چیزی است که مهم بهنظر میرسد؛ عزم روزافزون دولت ترامپ برای یافتن نقاط رویارویی با ایران است.
همین چندی پیش بود که کسینجر صاحبنظر مشهور امریکایی گفته بود که تقابلجویی بهطور معمول چیز خوبی نیست، و در این مورد هم قطعا همینطور است. بهتر است اول روشن شود که اصولا آیا تضاد اهدافی با ایران وجود دارد و اگر تازه چنین تضادی هم یافت شد، آنگاه راه حل مناقشه یا مدیریت آن، بدون ریسک تنشزاییِ پرهزینه پیدا شود. در موضوع بحرین، یک سوءبرداشت هم وجود دارد که در اظهارات برخی مقامات امریکایی تلویحا دیده میشود، و آن اینکه حقوق بشر یک مساله مجزا است که با اهداف استراتژیک امریکا در تضاد است. این سوءبرداشت بهخوبی در بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی و جمعیتی بحرین، عیان میشود. بحرین به مانند ۵ کشور دیگر حاشیه جنوبی خلیج فارس، توسط یک خاندان سنی اداره میشود اما بر خلاف آن ۵ کشور دیگر، بحرین یک اکثریت شیعه دارد، اکثریتی ناراضی. حکومت بحرین در سالهای اخیر، خود به این نارضایتی بهشدت دامن زده است، زیرا وضعیت حقوق بشر در بحرین بد است. برای شیعیان بهویژه اوضاع بدتر هم هست. گزارش حقوق بشر وزارت خارجه امریکا درباره بحرین، حرفهای زیادی در این مورد دارد؛ نبود روند دادرسی عادلانه، بازداشت و حبس خودسرانه، و محدودیت شدید آزادی بیان از ان جمله است. پایه بسیاری از سوءرفتارهای دولت بحرین، تبعیض سیستماتیک علیه شیعیان این کشور است. سازمان ناظر حقوق بشر موسوم به «فریدم هاوس»، بحرین را در میان بدترین کشورهای دنیا در زمینه حقوق بشر، چه به لحاظ آزادیهای شخصی و چه سیاسی، ردهبندی کرده است.
کارشناسان امریکایی معتقدند نکته اساسی که که درباره سیاست امریکا در قبال بحرین میتوان مطرح کرد، این واقعیت است که اتفاقا وضعیت کنونی این کشور بهشدت مستعد بهرهبرداری یک قدرت خارجی است. هر چه حقوق بشر در بحرین بیشتر سرکوب و محدود شود، زمین برای بهرهگیری یک قدرت بیرونی در جهت گسترش نفوذ خود، حاصلخیزتر میشود. در مورد بحرین، آن قدرت خارجی که میتواند این نقش را بازی کند، ایران است، کشوری با اکثریت غالب شیعه در سوی دیگر خلیج فارس. بحرین از دیرباز جایگاهی ویژه در اندیشه ایران داشته است و در مقاطعی در گذشته این اندیشه، احتمال حکومت ایران بر این جزیره را هم در بر میگرفته است. آن افکار اکنون عملی بهنظر نمیرسد، ولی هیچ راهی نیست که ایران بهدنبال عمل کردن بهنفع همآیینهای خود که در تلخی و نارضایتی تحت سلطه رژیم بحرین به سر میبرند، نباشد، شیعیانی که دستکم در ده سال گذشته تحت فشار و محدودیتهای سنگین اعمال شده از جانب رژیم منامه قرار داشتهاند. ادبیات ایران و پشتیبانی سیاسی آن از شیعیان بحرین امری واضح است اما تعیین این که بهصورت عینی ایران چه پشتیبانیای ممکن است از آنها انجام دهد، دشوار است، با لحاظ این واقعیت که گزارشهایی که درباره این گونه حمایتها از جانب ایران مطرح میشود، عمدتا از سوی رژیم بحرین صورت میگیرد که بهشدت بهدنبال پررنگ کردن نقش ایران است تا سرکوب شیعیان را به حق جلوه دهد! روشن است که هر چه اوضاع حقوق بشر در بحرین بدتر شود، فرصتهای بیشتری برای افزایش نفوذ ایران در این کشور به وجود میآید.
در این بین برخی گزارش نویسان امریکایی برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه راهکار ارائه داده و مدعی هستند، هر کسی که مدعی نگرانی از گسترش نفوذ ایران در بحرین است، لاجرم باید نگران وضعیت حقوق بشر در این کشور هم باشد. این را هم باید اضافه کرد که در سالیان اخیر، پاسخ همیشگی رژیم منامه به چالشها و نارضایتیهای درونی، سرکوب شدیدتر و بدتر کردن اوضاع حقوق بشری بوده است.
در آخر باید گفت، با تمام این تفاسیر بهخوبی مشخص است که اف-۱۶ کمکی به دور نگه داشتن ایران از بحرین نمیکند، کما اینکه ناوگان پنجم امریکا هم در این زمینه نقشی نخواهد داشت، چراکه مداخله نظامی متداول، روش ایران برای نفوذ در بحرین نیست. آن نیروی خارجی که در سالهای اخیر دخالت مستقیم نظامی در بحرین داشته، عربستان سعودی است که خودروهای زرهی آن در سال ۲۰۱۱ وارد خیابانهای منامه شدند تا به رژیم بحرین در سرکوب تظاهرات گسترده کمک کنند. آن مداخله نظامی نه تنها شکنندگی موضع رژیم بحرین را در عرصه داخلی نشان داد، بلکه روشن کرد که کدام کشور در منطقه خلیج فارس، بیشترین عزم را برای استفاده از زور نظامی برای مداخله در مسائل داخلی همسایگان خود دارد، حتی اگر این به معنی سرکوب خواست اکثریت آن کشور همسایه باشد.
حالا نیز تصمیم به فروش تسلیحات به بحرین، تنها یکی از اجزای سیاست دولت ترامپ در منطقه خاورمیانه تاکنون بوده است که ظاهرا انگیزه اصلی پشت آن، تقابلجویی با ایران است. در حالی که هر نوع تقابلجویی خطرناک است، این مصداق، علاوه بر خطرناک بودن، کاملا نامطلوب هم هست. اساس این جهتگیری اشتباه در سیاست خارجی امریکا، قصور مکرر واشنگتن در تعیین دقیق اولویتهای منافع امریکاست و قصور در تعیین این که آیا واقعا ایران بر خلاف این منافع عمل میکند یا نه.
صاحبنظران امریکایی خود به یقین معتقدند که امریکا در بیشتر نقاط خاورمیانه حتی بهدنبال منافع خود نیز نبوده و تنها بهدنبال رویارویی با ایران برای تضعیف نفوذ روزافزون این کشور است، حتی در همین رابطه بود که یکی از روزنامهنویسان مشهور امریکایی در مورد مساله بحرین گفته بود؛ آنچه از جانب امریکا در بحرین میبینیم، سیاست تقابلجویی به صرف تقابل است آن هم در مقابل ایران و نه پیگیری منافع ملی!