کریم جعفری:
حدود سه هفته دیگر دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود، انتخاباتی که مانند همه دورههای پیشین برای تعیین سرنوشت خود، متعهد به شرکت در آن هستیم تا بیتجربهها بر کشور مسلط نشده و از حق رای خود استفاده کنیم تا ایران در مسیر پیشرفت، پیش برود اما برای اولین بار دست و دلم میلرزد، نه اینکه منافعی داشته باشم که بخواهد بهخطر بیفتد، برای نگارنده این سطور، دولت مهرورز چنان کرد که هیچگاه فراموش نخواهم کرد و دولت تدبیر و امید هم بلایی بر سرش آورد که حکایتش گفتنی نیست، بهقول معروف برای ما اوضاع از این بدتر نخواهد شد، انتظاری هم برای بهتر شدن نداریم، در طول سه سال گذشته از حضور دولت شیخ حسن روحانی که تا جایی که توانستیم از او حمایت کردیم، بهعنوان یک روزنامهنگار و صاحب نشریه جز ضرر و زیان چیزی نصیبمان نشد و بعد از این هم روال بر همین خواهد بود و ما بهعنوان بخشی از جامعه دچار خسرانهای جدی خواهیم شد اما چرا «میلرزد دلم، دستم؟» برای آنکه وقتی میبینم آنهایی که در طول 40 ماه حضورشان در استان جز طاعون ویرانی چیزی به ارمغان نیاوردند و بوشهر را از ردههای میانی توسعه به آخر جدول بردند، همچنان میخواهند نقش بازی کنند، وقتی میبینم رئیس پیشین ستاد مخالف روحانی در شهرستان جنوبی به سفارش فلان آقا! حالا رئیس ستاد شده است یا فلانی که سابقهاش برای همگان مشخص است بر خلاف نظر و دیدگاه قاطبه حامیان دولت ریاست ستادی را بر عهده گرفته است، واقعا دست و دلم برای حمایت از روحانی میلرزد، چراکه اینها که در سال 1392 مانند بسیاری از افرادی که این روزها در استانداری عَلَمِ حمایت از دولت را میکشند و سنگ اعتدال را بر سینه میزنند، همزمان در ستاد جلیلی و قالیباف هم کار میکردند و مانند یکی از نزدیکان نماینده فعلی دولت، ارتباط بسیار نزدیک و دوستانهای با رئیس ستاد رقیب روحانی دارد و حتی منتظر است که اگر او جای روحانی را گرفت، پستی به مراتب بالاتر را بگیرد.
دست و دلم میلرزد وقتی آینده را میبینم که چگونه عدهای برای لفت و لیس آخرین جرعههای باقیمانده از مایملک استان سهمخواهی میکنند و بستههای ماهی و میگو را راهی تهران میکنند، نمیتوانم برای روحانی تبلیغ کنم در حالی که رئیس یکی از ستادهایش ما را «دروغگو» و «بیاخلاق» میخواند و حتما هم پس از رای آوردن روحانی میخواهد بگوید روحانی را ما رئیسجمهور کردیم.
دست و دلم میلرزد وقتی میبینم عدهای که گفتار، رفتار و قلبشان با قملشان یکی نیست، ظاهر و باطنشان با هم متفاوت است به دور شیرینی قدرت حلقه زده و تا قطره آخرش را سر نکشند، آن را رها نخواهند کرد. خدا را شکر، ما اهل بازی قدرت و سر خم کردن و اطاعت از «پوچ» نبودیم و به «دستان پُر» و «اندیشه متعالی» خودمان بیشتر اعتقاد داشتیم و امروز سربلندتر از همیشه، مردانهتر از همه مواقع مینویسم و خدا را شاکر هستیم که به هیچکس وابستگی نداریم.
این روزها واقعا نمیدانم باید به کدام انگیزه برای کدام نامزد انتخابات ریاستجمهوری تبلیغ کنیم، قصدمان تخریب نیست اما برای آنکه مردم روشن شوند، ناچار هستیم اتاق شیشهای درست کرده تا همگان داخل قدرت را هم ببینند، بر آنچه هستیم تا دستاوردهای چهار ساله روحانی در بوشهر، وعدههایی که داده شد، پروژههایی که اجرا شد، میزان اشتغالی که در استان ایجاد گردید، خوشاخلاقیها و حرفهای صادقانهای را که با مردم زده شد، همه و همه به صورت روزانه برای مردم خوب بوشهر نقل کنیم تا آن وقت بروند و به اصلح رای بدهند.
دست و دلم وقتی قرص و محکم است که از حقیقت و واقعیت دفاع کرده باشم، واقعا نمیتوانم بروم به کسی رای بدهم که فردا باز هم «تازه بهدوران رسیدهها» و «ابنالوقتها» بخواهند شاخ و شانه بکشند، واقعا نمیتوان انتخاب کرد و بعد پشیمان شد. بهعنوان مدیرمسوول یک رسانه هیچ وقت از کارهایم در طول 640 شماره گذشته پشیمان نیستم، بامداد جنوب کارنامهای شفاف و سراسر مردانگی در انتخابات مجلس دهم از خود برجای گذاشت. آنجا که صلاح بود سکوت کردیم و آنجایی که باید از واقعیتها میگفتیم و هشدار میدادیم، دادیم اما کسی گوش نکرد.
امیدواریم که مردم بوشهر با طناب پوسیده برخیها که سابقهشان برای همه مشخص است در چاه ویل عقبماندن استان نیفتند، ما برای هر رفتار و اقداممان طرح و برنامهای داشته و داریم و در زمینه توسعه استان و مطالبهگری با هیچ فردی هم شوخی نداریم. خدا را شکر، دولت روحانی بهجز یک مجوز هیچ کاری هم برای روزنامه بامداد جنوب نکرد، حتی در بحث یارانهها هم امروز نمیتواند منتی سر ما بگذارد، نمایندهاش در استان هم هر چه زد تا این رسانه را تعطیل کند، مانند همان پروژه راهآهن و منطقه ویژهاش به در بسته خورد تا تعطیلی بامداد جنوب را هم بهعنوان یکی از ناکامیهایش در پرونده حضور 40 ماههاش برای همیشه داشته باشد.
در مورد انتخابات، چگونگی رای دادن و مسائل دیگر در طول روزهای آینده بهصورت شفاف با مردم خوب استان بوشهر صحبت خواهیم کرد، فقط یک نکته را مدنظر داشته باشید، بهگونهای انتخاب کنید که فرداروز پشیمان نشوید، مانند عدهای که این روزها در بوشهر کاسه چهکنم، چهکنم دستشان گرفتهاند و کسی هم کاری به کارشان ندارد... .