کریم جعفری:
ضربالمثلی در بوشهر داریم با این عنوان: «بَعدِ مردم»، به کسی که بعد از پایان اتفاق یا رویدادی تازه یادش بیاید که باید کاری میکرده، میگویند «بَعدِ مردم». روز گذشته یکی از دوستان عکسی ارسال کرد که در پیاده روی خیابان سنگی، نرسیده به میدان امام، دو نفری در حال نصب بنرهای مناسبت روز خلیج فارس بودند. درست یک روز پس از آنکه ملت و مملکت این روز را گرامی داشتند، تازه عدهای یادشان آمده که بله، باید بنر هم بزنند.
البته خلیج فارس اهمیت چندانی ندارد، اما وقتی آقایان عنوان «نمونه!» را میگیرند، ورودی و خروجی همه روستاها و شهرها «بفرموده» بنرهای 70 متری تبریک و تهنیت نصب میشود، یا فلان تازه بهدوران رسیده میشود مدیرکل فلان دفتر در استانداری، باز هم صغیر و کبیر باید بنر بزنند، حواسها خیلی خوب جمع است که فراموش نشود، وگرنه خبری از اعتبارات نخواهد بود و البته مشخص نیست چرا در استانهای دیگر چنین رسم زشت و ناپاکی نیست؟ وقتی بهعنوان یک شهروند این مسائل را کنار هم ردیف میکنم و حسابم را دو دو تا میکنم، میبینم باید به بوشهریها گفت «بَعدِ بَعدِ مردم.» خوب یادم میآید سال 1394 که یادشان رفته بود روز جوان است و حتی جناب مشاور جوان!! که «توانافزایی» فلان قشر را به یاد داشت، فراموش کرده بود که چنین روزی است و ما یادآوری کردیم، سال بعدش هفت شبانهروز در دهکده سنگفرش جشن راهانداختند که ای کاش فرصت میشد حاشیههای آن را هم اینجا بنویسم... .
با این حال، روز ملی خلیج فارس در بوشهر در حد یک گزارش در رسانههای مخالف دولت روحانی و دو سه بنر در روزی که باید تبریک روز کارگر و معلم نصب میشد، به پایان رسید تا همهمه و هیاهوی فرهنگدوستی بوشهریها گوش فلک را کَر کند. ما این مسائل را نه از این بابت مینویسم که کسی فکر کند خدایی ناکرده با کسی دشمنی داریم، بلکه برای یادآوری و فراموش نکردن، تاکید مؤکد میکنیم تا دیگر از این اشتباهات روی ندهد. سهم ما فعلا از خلیجفارس شرجی، بیبرنامگی و مدیریت ضعیف است و سهم دیگران هم سرمایهگذاری چند هزار میلیارد تومانی. نه ماهی در قفس در سد شبانکاره به بازار مصرف رسید و سهمی از سرمایهگذاری ماهی در قفس دریا به بوشهریها رسید.
امیدوار بودیم که از دیگران درس گرفته و یادشان باشد که مردم هوشیار و بیدار هستند، اما اینکه به مردم بیتوجهی کرد و آنها را مصداق رعیت بهشمار آورد به دولت و حاکمیت ضربه مهلکی میزند. با یک حساب سرانگشتی بهخوبی میتوان هزینههای بنرهای دوبار «نمونه» شدن نماینده دولت در تهران که خدا میداند تحت چه شرایطی بوده را درآورد و بعد حساب کرد که با آن میشد چند خانواده تحت پوشش کمیته امداد را یاری رساند.
سهم ما از خلیجفارس همان کارگر چینی بود که با کت و شلوار از دبی آوردندش و بهعنوان سرمایهگذار معرفیاش کردند تا بنامش میلیاردها تومان وام بدون بهره بگیرند و بعد هم مرکز خرید راه بیندازند و کسی هم چینی و ماچینی را نبیند. سهم ما از خلیجفارس، غارت برنامهریزی ساحل آن در تنگستان و شهرستان بوشهر است، که خاک دلآرام را برای جایی آوردند که فقط چهار مسابقه در آن برگزار شد و دیگر هیچ... سهم ما از خلیجفارس غارت برنامهریزی شده منابع میگوی آن است تا پس از منقرض شدن نسل میگوها، آنهایی که حوضچه دارند، میگوی پرورشی را به بهای 40 تا 50هزار تومان به ملت بفروشند.
سهم ما از خلیجفارس، سهمخواهی سه چهار هزار هکتاری کسانی است که میخواستند کل ساحل آن را حوضچه میگو کنند و اگر فرصت شد در نوبتی دیگر به آن اشاره خواهم کرد. سهم ما هم شاید حمالی در در ساحل خلیج فارس برای مرکزنشینها باشد و «تهلنجی» که شاید بهزودی زود قاچاق خواهد شد.
ما نه تنها در مبحث توسعه از قافله عقب افتادیم، بلکه در حوزه فرهنگ هم باوجود تلاشهای بسیار و داشتن هنرمندان گرانقدر در حال درجا زدن هستیم. روز گذشته یکی از دوستان گفت که رئیس ستاد هنرمندان روحانی چه کسی شده است، باید به حال هنری که این فرد حامل آن است غصه خورد و دوباره تاکید کنم که پشت پرده ستاد روحانی و کسی که مهرهچینی میکند، شخص نماینده دولت و نزدیکانش هستند که اگر میسور شد در روزهای آینده بیشتر به این مسائل خواهم پرداخت.
خلاصه آنکه استان بغلی آش را باش جاش برد و در استان ما همان روزی که نوشتیم «خلیجفارس بنام هرمزگان سند خورد» اگر از سنگ صدا درآمد از بوشهریها هم صدا میآمد تا شاید اعتراضی و صدایی کنند. ما همچنان از بوشهر دفاع خواهیم کرد و از پشت کوه هم نیامدهایم، درسمان را خودمان خواندهایم و هیچ وقت هم از سهمیه استفاده نکردهایم، پولمان هم حلال است و مال خودمان است و از فروش کوه و دریا به دست نیاوردهایم، قبل از اینکه روزنامه بزنیم همان پول را داشتیم و امروز هم همان را داریم... به همین دلیل هم آن اندازه جرات و جسارت داریم که از حق خود بهعنوان یک شهروند دفاع کنیم، طرف ما هر کس که دلش میخواهد باشد، در مقابل همه باید پاسخگو باشد. همین اندازه که گزارشهای بامداد جنوب باعث شد تا آنها به اندازه دو بنر روز خلیج فارس را بر میلههای آهنی یکی از ساختمانهای خیابان سنگی نصب کنند، خودش نعمتی است... .