
بامدادجنوب- سیدعلی موسوی:
اختلافات قطر و عربستان که هر از چند سالی بروز و ظهور مییابد اینبار با ابعادی وسیعتری خود را نشان داده است. حال سوال اینجاست که آیا مانند قبل روی آنها سرپوش گذاشته میشود یا مسیر دیگری را طی میکند.
اظهارات امیر قطر تنها یک روز پس از برگزاری اجلاس امریکایی- عربی ریاض با حضور ترامپ درباره روابط با ایران و مقاومت در منطقه، جنجال رسانهای زیادی به پا کرد. در اینباره رسانههای عربی از قول خبرگزاری قنا (خبرگزاری رسمی قطر) از قول امیر قطر نوشتند که قطر همزمان موفق شده روابط خوبی با امریکا و ایران برقرار کند و از آنجا که ایران مرکز ثقلی در منطقه و اسلام است و نمیشود نادیدهاش گرفت، از عقلانیت به دور است که تنش را با آن تشدید کنند، چراکه قدرتی بزرگ است و ضامن ثبات در منطقه؛ چیزی که قطر بهدنبال آن است.
در پی این اظهارات بود که رسانههای سعودی جنجالی بزرگ به پا کرده و ضمن فیلتر شدن سایتها و شبکههای قطری در عربستان و چند کشور همراه وی، سیاستهای امیر قطر را مورد هجمه شدید تبلیغاتی قرار دادند. امیر قطر روز بعد نیز با حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان تماس گرفته و انتخاب مجدد وی را تبریک گفت و اعلام داشت: روابط قطر و ایران دیرینه، تاریخی و مستحکم بوده و خواستار تقویت هر چه بیشتر این روابط هستیم. موضوع مهمتر در این گفتوگوی تلفنی این بود که امیر قطر همچنین یادآور شد، به دستگاههای ذیربط در کشورش دستور خواهد داد با هدف گسترش همکاریهای تهران – دوحه، بر تلاشهای خود بیفزایند. تنها دو روز بعد از این اتفاقات بود که کشورهای بحرین، عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، یمن، لیبی و مالاوی قطع روابط دیپلماتیک خود با قطر را اعلام کردند. دولت بحرین دلیل قطع روابط با قطر را «حمایت از تروریسم» و دخالت در امور داخلی خود عنوان کرد. عربستان سعودی با اعلام خبر قطع روابط دیپلماتیک با قطر اعلام کرد که این تصمیم را در راستای «حفظ منافع ملی» خود اتخاذ کرده است. بنا بر اعلام دولت عربستان قطع روابط با قطر برای حفاظت از «تروریسم و افراطگرایی» لازم بوده است. در بیانیهای که در خبرگزاری دولتی عربستان منتشر شد، دولت قطر به حمایت از اخوانالمسلمین، داعش و القاعده متهم شده است. ریاض همچنین دوحه را به پشتیبانی از معارضان تحت حمایت ایران در شرق عربستان و در بحرین متهم کرده است. عربستان سعودی همچنین از قطع کلیه ارتباطات دریایی، زمینی و هوایی با قطر خبر داد و از «کلیه کشورهای برادر و همراه» خواسته است تصمیمی مشابه در برابر دوحه اتخاذ کنند.
دولت مصر نیز با متهم کردن قطر به «حمایت از سازمانهای تروریستی از جمله اخوانالمسلمین» روابط خود را با دوحه قطع کرد. وزارت خارجه مصر علاوه بر این همچون عربستان از ممنوعیت استفاده قطر از بنادر و فرودگاههای خود خبر داد. قاهره ضمن فراخواندن کاردار خود در دوحه به سفیر قطر 48 ساعت برای ترک خاک این کشور مهلت داده است. امارات متحده عربی با اعلام خبر قطع روابط دیپلماتیک با قطر دلیل این تصمیم را تلاش دوحه برای ایجاد «بیثباتی امنیتی» در منطقه اعلام کرد. ابوظبی به دیپلماتهای قطری 48 ساعت برای ترک خاک این کشور فرصت داده است. دولت امارات دلیل قطع روابط با قطر را حمایت دوحه از «سازمان تروریستی، افراطگرا و فرقهای» اعلام کرده است. البته این اختلافات تازه و جدید نیست بلکه دارای سابقهای طولانی بوده و هر از چندی به بهانههای مختلف و با سابقه همان اختلافات، تنشهایی بین همسایگان جنوبی خلیج فارس رخ میدهد.
اختلافات سرزمینی عربستان سعودی با قطر به اواسط قرن نوزدهم باز میگردد و باریکهای از زمینهای جنوبی قطر را در برمیگیرد. عربستان سعودی مدعی مالکیت 23 مایل از سواحل جنوب شرقی قطر است و دو کشور در مورد مرزهای جنوب غربی و خلیج سلوا واقع در این منطقه نیز با یکدیگر اختلافات ارضی دارند. اختلافات مرزی و سرزمینی میان دو کشور از خلیج سلوا واقع در جنوب غربی قطر آغاز و تا خورالعدید واقع در جنوب خاوری قطر امتداد مییابد. اختلافهای موجود میان عربستان و قطر را باید یکی از جدیترین اختلافها و درگیریهای مرزی و ارضی بین کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بهشمار آورد که هر از چند گاهی تشدید و موجب بروز تنش میان دو کشور میشود که بارزترین نمونه آن به اوت سال 1992 بازمیگردد که درگیری مسلحانه بین دو کشور را بهدنبال داشت و در نتیجه آن یک نظامی سعودی و دو نظامی قطری کشته شدند. این درگیری مسلحانه موجب شد، قطر در نوامبر همان سال (1992) شرکت در جلسات شورای همکاری خلیج فارس در سطح وزیران را تحریم کند اما در 20 دسامبر 1992 ریاض و دوحه با امضا و اجرای موافقتنامهای بهطور موقت بر اختلافات خود سرپوش گذاشتند و به موجب این قطعنامه عربستان سعودی چند کیلومتر از خاک خود را به قطر داد. از سال 1965 تاکنون دو کشور عربستان و قطر در نقطه ابو الخفوس با یکدیگر درگیری دارند. منطقه الخنفوس در نزدیکی راهی قرار دارد که به یک پایگاه دریایی منتهی میشود که عربستان سعودی آن را در خور العدید ایجاد کرد و خور العدید خلیج کوچکی است که در جنوب قطر واقع شده است که پیش از قرار گرفتن آن تحت حاکمیت عربستان سعودی متعلق به امارات متحده عربی بود. در جریان نشست مشورتی سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ماه مه 2005 در ریاض، مساله برقراری آشتی میان عربستان و قطر مطرح و از شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح، امیر کویت خواسته شد برای آشتی ریاض و دوحه گامهایی برداشته و تلاشهایی انجام دهد. در ادامه اختلافهای مذکور در آغاز سال 2005 دولت قطر تابعیت قطری حدود چهار هزار نفر از قبیله بنی مره را به اتهام دست داشتن در نا آرامیهای سال 1997 لغو و تمامی داراییهای آنها را ضبط و آنها را از قطر اخراج کرد.
قبیله بنی مره را باید از جمله قبایل سرزمین جزیره العرب یعنی عربستان کنونی برشمرد که افرادی از آن از سالها پیش در مناطق جنوبی قطر سکنی گزیده و پس از تشکیل کشوری به نام قطر به تابعیت این کشور در آمده بودند اما پس از بروز اختلافات ارضی و مرزی میان قطر و عربستان، دوحه در اقدامی تابعیت قطری حدود چهار هزار نفر از افراد این قبیله را لغو کرد، بهطوری که تعداد زیادی از این افراد به سمت مناطق شرقی عربستان و تعداد دیگری در صحرا سکونت گزیدند. این مساله مورد اعتراض شاهزاده طلالبن العزیز، برادر پادشاه عربستان و رئیس برنامه خلیج فارس در پشتیبانی از نهادهای رشد و توسعه وابسته به سازمان ملل متحد واقع شد و از قطر خواست در اخراج هزاران قطری که صدها سال در آن منطقه زندگی کردهاند، تجدید نظر کند.
در اجلاس شانزدهم سران شورای همکاری خلیج فارس، اختلاف عربستان و قطر بر سر انتخاب دبیرکل شورای همکاری شدت گرفت. این دو کشور که هرکدام داعیه رهبری جهان عرب و تقویت نفوذ خود در بین کشورهای این منطقه را دارند در تلاش هستند که دایره نفوذ رقیب خود را محدود کنند و نفوذ خود را گسترش دهند. در حال حاضر نیز قطر که در تلاشهای خود برای حضور در سوریه با چالشهای جدی روبهرو شده است، برای تحقق آرزوی دیرینه خود برای معرفی شدن بهعنوان تنها کشور باثبات در جهان عرب قصد دارد عربستان را با چالشهای داخلی و خارجی مواجه کند. البته عربستان نیز از رقیب خود جا نمانده و در این زمینه تلاش دارد که قطر را بیثبات نشان دهد و نزاع خانوادگی در خاندان این کشور را هر از گاهی در رسانههای خود مطرح میکند که نمونهاش خبر طرح کودتا در این کشور بود که چندی پیش از سوی شبکه خبری العربیه وابسته به ریاض منتشر شد. سعودیها از گذشته به دلایل مختلف از جمله سیاستهای قطر در قبال منطقه، سیاستهای شبکه الجزیره و رقابتهای خانوادگی بین خود، از بیثباتی در قطر استقبال میکنند و ریاض این شرایط را زمان مناسبی دانست که با تولید خبر، فضای داخلی قطر را به چالش بکشد. شبکه الجزیره نیز یکی از مهمترین ابزارهایی است که سعودی را گاهی به چالش میکشد و عربستان در بحران اخیر همه تلاش خود را به خرج داده تا این شبکه تاثیرگذار در منطقه را منزوی و راههای ارسال پیامهای آن در منطقه که با نگاه قطری منتشر میشود را قطع کند.
سناریوهای موجود
در این خصوص چند نظریه و سناریو مطرح شده که البته برخی از آنها بیشتر از آنکه جنبه عملیاتی به خود بگیرد ظاهرا برای ایجاد رعب و وحشت در دل طرف قطری بوده و جنبه اجرائی کمی دارد:
اول اینکه عربستان با تشدید تصنعی اختلافات خود با قطر بهدنبال همراه کردن دیگر کشورهای همپیمان خود طرحهای ضد قطریاش باشد که سطح بالای این اقدامات و طرحها جنگ و تسخیر قطر و سطح پایینتر آن راهاندازی یک کودتا در این کشور با استفاده از شاهزادگان ناراضی قطری است.
دوم، مرعوب کردن قطر و بازگرداندن این کشور به دایره قدرت خود و سرپوش گذاشتن بر اختلافات مانند گذشته و تبدیل این اختلافات به آتش زیر خاکستر.
سوم، نزدیک شدن قطر به کشورهای مستقل و قدرتهای منطقهای و جهانی برای در امان ماندن از تبعات این اختلاف که در این راستا در منطقه کشورهای ایران و ترکیه و در فضای بینالمللی روسیه گزینههای مناسب دوحه بهشمار میروند. در همین راستا بود که روز گذشته ترکیه طرح ارسال نیرو یا مستشار نظامی به قطر را به تصویب رساند که بر اساس آن پنج هزار نیروی ترک وارد قطر خواهند شد.
چهارم میانجیگری برخی کشورهای منطقه مانند کویت و ترکیه و گفتوگوی طرفین در مورد اختلافات و رفع برخی از آنها که با توجه به شرایط منطقه و کشورهای حوزه خلیج فارس و نیز تمایل قدرتهای بینالمللی مانند امریکا و روسیه این گزینه احتمال بیشتری را به خود اختصاص میدهد.
در هر صورت باید گفت که تنش موجود با توجه به شرایط منطقهای امکان کمی برای تبدیل شدن به یک بحران منطقه ای را دارد و بعد از مدتی مرتفع خواهد شد. نکته حائز اهمیت اینکه این کشورها که هر یک به صورتی از تروریسم حمایت کرده و بر ناآرامی و آشوب در منطقه میافزایند تا نفوذ خود را بیشتر کنند با این دعواها چوب رسوایی بر اقدامات یکدیگر زده و برای همگان روشن میسازند که هر یک از کدام گروه تروریستی در منطقه حمایت کرده و چقدر در ناآرامیهای سوریه، یمن، لیبی و ... نقش داشتهاند.