عاطفه آذرنيا:
بررسی شیوههای تربیتی آن هم در سیر تاریخی کاری آسان نیست، این مساله نیازمند بررسی چند مقوله اصلی است، از جمله فرهنگ، جامعه، موقعیت خانوادگی در جامعه و همچنین شرایط اقتصادی و اجتماعی فرد و ... که در این مهم نقش دارند. اصولا برای ورود به بحث تربیت فرزندان ما نیاز به انگیزه و هدفی مشخص داریم که یکی از آنها آشنایی بیشتر با روشهای تربیتی پدران و اجدادمان است اینکه محتوای آموزشی آنها چگونه بوده و از چه اصولی پیروی میکردند در این راستا شاید بزرگترین لذت ما شنیدن خاطرات پدربزرگها و مادربزرگهایمان باشد بیان و یادآوری خاطراتی شیرین که گاهی با افتخار از تربیت فرزندانشان میگویند در کنار همه کاستیها و سختیهایی که مجبور به تحمل آن بودند و همه مشقتهایی که دراین راه کشیدند. همان خاطراتی که امروز با دیدن فرزندانی مفید برای خود، خانواده و جامعه از آن به شیرینی نبات یاد میکنند و به خود میبالند. با این حال، یکسری سوالاتی در مورد آنچه که گفته شد، پیش میآید، سوالاتی نظیر:
راستی آیا ما امروز از روشهای تربیتی والدین خود راضی هستیم؟
آیا حاضریم به چند دهه پیش برگردیم و درست مثل پدربزرگها و مادربزرگهایمان باشیم و زندگی کنیم؟
به احتمال خیلی زیاد تمامی پدران و مادران کنونی متوجه تفاوتهای تربیتی بین نسل خود و فرزندانشان شدهاند. تفاوتهایی که گاهی در غالب یک دغدغه بزرگ تمامی زندگی آنان را تحت پوشش قرار دادهاند.
آنها گاهی نگاهی به خود انداخته و گاهی نگاهی به فرزندانشان و از خود میپرسند:
آیا ما نسل بهتری نبودهایم؟
آیا روشهای تربیتی پیاده شده روی نسل ما بهتر جواب ندادهاند؟
آیا روشهای پدران و مادران ما، ما را برای پذیرفتن شرایط مختلف در زندگی آینده استوارتر نساختهاند؟
و یا شاید آیا روشهای تربیتی نوین، کودکانی باهوشتر و شادتر خلق نمیکنند؟
آیا وجود امکانات بیشتر نسل موفقتری را خلق نمیکنند؟
آیا وجود دادهها و اطلاعات فراوان کودکانی آگاهتر نمیآفرینند؟
این مهم بزرگترین و پیچیدهترین مساله پیشروی والدینی حساس و مسوول در پرورش نسل آینده است.
والدینی که در تربیت و پروش فرزندان خود دقیق و نکته بین هستند. آنهایی که معتقدند بایستی فرزندانشان حداقل یک گام در آینده از آنها جلوتر باشند. آنهایی که دغدغه آینده فرزندشان برایشان تبدیل به سختترین مشکل فکری و روحیاشان شده است. والدینی که برای کسب اطلاعات به روز تربیتی از هیچ فشاری برخود و دلبندشان امتناع ندارند و گاهی حجم مطالب پیشروی آنها آنقدر زیاد میشود که در یک سردرگمی ژرف بین انتخابهای خود دست و پا میزنند و با حجم عظیمی از استرسها و تنشها همراه میشوند. اینجاست که باید آژیر خطر را به صدا درآورد و فرمان ایست داد و به آنان گوشزد کرد که کسب اطلاعات و مهارتهای گوناگون آموزشی و تربیتی را نمیتوان از هر منبعی کسب کرد و به هر اطلاعاتی اعتماد کرد چرا که اگر قرار باشد بروجود والدینی موثر و هوشمند در تربیت نسل آینده بیگمان باید بدون هیچ شرایط استرسزایی بین آموزهها و روشهای تربیتی گذشته و کنونی تعادل برقرار باشد. والدین امروزه باید بدانند که مجبور به استفاده از روشها و متدهای آموزشی و تربیتی جدید هستند اما باید آگاه باشند که کسب اطلاعات جدید و کمک به رشد و پرورش بهتر و کاملتر فرزندانشان به منزله کنار گذاشتن شیوههای مفید تربیتی گذشته نیست. بلکه، امروزه والدین موفقتر در پرورش فرزندان خود والدینی هستند که:
1) تمامیت شیوههای تربیتی گذشته را نفی نکرده و به همان اندازه که حساسیت در پیدا کردن منابع مفید آموزشی دارند 2) به همان اندازه از برخی از شیوههای مفید و کارآمد گذشته استفاده میبرند؛
3) همواره در پی ایجاد تلفیق بین این دو مهم هستند و پدران و مادران خود را یکی از ارکان مهم تربیتی فرزندان خود میدانند؛
4)در کنار آموختن متدهای بهروز آموزشی همواره به آنان اعتماد دارند و به تجربیات آنان تکیه میکنند به امید پرورش نسلی موفقتر و شادتر برای خود، خانواده و جامعهاشان.