
«خوشبختانه در ایجاد ساختار جدید در عراق، تمام قومیتها سهم و نقش خود را دارند و با هم قانون اساسی کشورشان را نوشتند و مردم آن کشور هم این قانون را تائید کردند که بخش قابل توجهی از مطالبات هر قوم در این قانون اساسی وجود دارد. امروز کردها در عراق وضعیت خوبی دارند، آنها توانستند بر اساس قانون زبان کردی را نیز اضافه و منطقه خودمختار خود را قانونمند کنند، همچنین در قانون اساسی ۱۷ درصد از بودجه کشور برای اداره اقلیم کردستان اختصاص داده شده است». اینها بخشی از سخنان ایرج مسجدی، سفیر ایران در بغداد در خصوص قومیتهای عراق و بهبود اوضاع آنها با توجه به قانون اساسی آن کشور که از ۲۰۰۳ به این سمت تدوین شده است و با توجه به موضوع این گفتار بهعنوان مقدمه آن را قید کردیم. عراق در جایگاه یکی از کشورهای همسایه ایران که دارای بیشترین مرز خاکی، اشتراکات تاریخی، فرهنگی و مذهبی با کشور ما هست دارای اهمیت راهبردی برای تهران به حساب میآید و دو طرف از سطح روابط بسیار بالایی هم در زمینههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی برخوردار هستند.
ماجرا چیست؟
برخی احزاب کرد عراق روز چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ همزمان با وقوع حمله تروریستی داعش در تهران تصمیم به برگزاری «همهپرسی استقلال» در تاریخ سوم مهرماه گرفتند. این همهپرسی با دعوت از ناظران سازمان ملل و تحت پشتیبانی آنها دنبال شده تا بتوانند در گام بعدی که به گفته مقامات اقلیم کردستان، ممکن است ۲ تا ۱۰ سال طول بکشد به استقلال کردستان عراق و تشکیل «کشور کردستان» بینجامد. تمامی همسایگان عراق که دارای استانهای کردنشین هستند، یعنی ایران، ترکیه، سوریه، به مخالفت شدید با برگزاری رفراندوم استقلال پرداختهاند و در آنسو، امارات، عربستان و جبهه «اعراب امریکایی» از رفراندوم پشتیبانی و حمایت کردهاند.
درست در مقطعی که داعش نفسهای آخر خود را در عراق و سوریه میکشد و این کشورها از لوث وجود داعش در حال پاک شدن هستند، درست در زمانی که ائتلاف امریکا در حال شکست قطعی برای حکومت داعش در منطقه است، طرح همهپرسی استقلال کردستان رونمایی میشود. تقارن فروپاشی قطعی داعش، سفر ترامپ به عربستان و رقص شمشیر مرد مدعی دموکراسی با شیوخ قبیلهنشین، حمله تروریستی داعش به تهران و موضع جنگطلبانه امریکا و سعودی با قطر، همهپرسی برای تجزیه عراق و تشکیل کشور جعلی کردستان بهعنوان رویای دیرینه امریکا برای پیادهسازی نقشه امپریالیستی خاورمیانه نو بیلدربرگ، خبر از یک طرح استعماری از پیش طراحی شده در منطقه خاورمیانه دارد. بر اساس این طرح که به طرح بایدن معروف است (و در واقع همان طرح بیلدربرگ است)، عراق باید به سه کشور شیعهنشین، سنینشین و کردنشین تجزیه شود.
در همین حال عراق را بهدلیل برخورداری از قومیتها و مذاهب مختلفی که دارد همچون موزائیکی چند تکه میدانند، شاید یکی از دلایل پیچیده بودن شرایط و تحولات سیاسی اجتماعی در آن کشور هم وجود گروهها، احزاب و قومیتهای مختلف است که هر یک در قالب فرهنگ قبیلهای موجود در آن کشور بهدنبال اهداف و منافع گروهی خودشان هستند و در این میان منافع ملی عراق در برخی اوقات قربانی این نوع طرز تفکر حاکم بر جامعهاشان میشود. جامعه عراق به سه بخش اصلی کردها در شمال آن کشور با دارا بودن ۱۵ الی ۲۰ درصد جمعیت ۳۰ میلیون نفری عراق، شیعیان در جنوب عراق با ۶۰ الی ۶۵ درصد کل جمعیت عراق و در نهایت سنیهای عراقی که در مرکز این کشور عمدتا زندگی میکنند و همچون کردها دارای ۱۵ تا ۲۰ درصد از جمعیت عراق هستند.
آنچه که از منظر امنیت ملی ایران و مساله قومیتها و مذاهب عراق مطرح است و میتواند تهدیدی برای ما باشد، گسترش اختلاف میان آنها در قالب اختلافات «شیعه-سنی» و «کرد-عرب» است که بازیگران خارجی و عوامل داخلی آنها در عراق با توطئههای مختلفی پس از سقوط صدام به این سمت در حال دامن زدن به آن هستند و رویکرد جمهوری اسلامی ایران هم طبعاً در قبال این مساله دعوت به آرامش، خویشتنداری و حفظ اتحاد و انسجام داخلی بوده و هست. همچنین تهدید دیگری که در این دامنه قابل تفسیر است، ادعای استقلال و خودمختاری از سوی کردهای شمال عراق است که هر چند وقت یکبار، به دلایل مختلفی اعم از امتیازگیری و مانع ایجاد کردن برای دولت مرکزی (بغداد) از سوی مقامات منطقه کردستان مطرح میشود و متاسفانه ضرباتی هم به منافع ملی عراق از این طریق وارد و موجبات تضعیف دولت مرکزی را فراهم آوردهاند. برخی طرفهای خارجی سعی میکنند با مطرح کردن گاه و بیگاه این مساله ایران را نسبت به این مساله و کنترل کردهای ایران حساس و بهنوعی مسالهسازی کنند، غافل از اینکه در ایران قومیتهای مختلف نه تنها مساله نیستند بلکه به آنها به چشم فرصت نگریسته میشود. امروز کردها، ترکها، لرها و دیگر اقوام ایرانی در کشورمان دارای حقوق کامل شهروندی و برخوردار از حق رأی و همچنین به معنای واقعی کلمه انسانهای وطندوستی هستند. اختلافات میان این سه بخش اصلی جامعه عراق چه در بدنه و چه در راس حکومت آن میتواند تبعات سنگینی برای این کشور به همراه داشته باشد، این نکته را هم لحاظ کنیم که از ۲۰۰۳ تاکنون بسیاری از مشکلات عراق از بیرون به آنها تحمیل شده و همچنان عدهای با همه توان خود درصدد هر چه بیشتر کردن اختلافات درونی در عراق هستند تا نتیجه مطلوب برای آنها که همان تجزیه عراق به سه قسمت باشد را به دست آورند.
موضع ایران هم نسبت به این مساله روشن است، «علی لاریجانی» رئیس مجلس شورای اسلامی در یکی از اظهارات خود در این خصوص گفته: «ما صد در صد مخالف تجزیه عراق هستیم، همان طوری که مرجعیت عراق این موضع را اتخاذ کرده است. تجزیه عراق یعنی تضعیف این کشور، اجحاف در حق عراقی ها و به تعبیری دیگر افزایش امنیت برای اسرائیل، چرا که در صورت تجزیه شدن عراق، کشوری که خود را جزئی از محور مقاومت میداند و در کنار ایران، سوریه و حزبالله به نقش آفرینی میپردازد اینک به لحاظ درآمد اقتصادی، جمعیت، توان سیاسی و دیپلماتیک، نیروی نظامی و دیگر مولفههای قدرت خود را در شرایطی بسیار ضعیفتر میبیند و دیگر آن کارایی لازم را در مقابله با طرحها و توطئههای اسرائیل و جبهه غربی عربی ندارد.
از این رو است که یکی از مهمترین اهداف ایران بهعنوان کشور حامی، برادر و دوست عراق، حفظ اتحاد و یکپارچگی هر چه بیشتر عراق از درون است تا بتواند همچنان بهعنوان یک کشور تاثیرگذار و مستقل در منطقه و در جبهه مقاومت باقی بماند. از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران یکی از مسائل دارای اولویت بالا در عراق حفظ اتحاد بیشتر در میان شیعیان است که به نسبت همدلی بیشتری به ایران دارد و خود را نزدیکتر از دو بخش دیگر جامعه عراق به ایرانیان میداند. این گروه که اکثریت جامعه عراق را هم شامل میشوند امروز در خوشبینانهترین حالت خود به صدریون، حکیمیها، حزب الدعوهایها که این حزب البته به دو قسمت طرفداران مالکی و عبادی هم تقسیم شده، منشق شدهاند. «مسجدی» سفیر ایران در بغداد در این رابطه اینطور گفته که: امیدواریم رهبران شیعه اجازه ندهند در بین جریانهای مختلف از هم گسستگی ایجاد شود. اینکه در بین افراد و گروههای اختلاف نظرهایی وجود دارد امری طبیعی است اما مهم است که وحدت و یکپارچگی در بین این گروهها حفظ شود. ساختار سیاسی عراق پارلمانی است و این به معنای آن است که احزاب سیاسی جهت کسب سهم بیشتر از قدرت باید بهدنبال کسب بزرگترین فراکسیون در پارلمان باشند تا بتوانند از این طریق بالاترین و کلیدیترین مناصب دولتی را در کشور از آن خود کنند. لذا اتحاد در میان اقوام و گروههای سیاسی یکی از شروط اساسی جهت دستیابی به قدرت و نفوذ بیشتر یک امر لازم است که این نیز محقق نمیشود مگر با ائتلاف احزاب سیاسی در درون هر یک از سه بخش اصلی کُرد، شیعه و سنی که در این زمینه هر کدام بتوانند هنر و تدبیر بیشتری از خود به نمایش گذارند، طبعا به سهم بیشتری از کیک قدرت دست خواهند یافت. برخی طرفهای خارجی همانطور که در بالا هم اشاره شد خواهان ایجاد اختلاف میان اقوام و مذاهب عراق هستند که یکی از دلایل آن میتواند ایجاد چالش برای ایران البته به زعم آنها باشد، چراکه تصور آنها بر این است که تشنج داخلی در عراق به واسطه همسایگی با ایران و سطح تعاملات بالای این کشور به سمت ایران منتقل میشود.
از طرفی شاید آنها بهدنبال ناامن کردن مرزهای ایران و عراق، ایجاد اختلاف میان مقامات و مردم دو طرف، تحریک بخش کردنشین و عربنشین ایران بهواسطه برخی شرایط و اختلافات میان کردها و عربهای عراق، تضعیف محور مقاومت، منحرف کردن اذهان از مبارزه با تروریستها بهعنوان اولویت اول عراق به سمت حل و فصل منازعات داخلی و در یک جمله همه این موارد را میتوان اینطور تفسیر کرد که آنها بهدنبال هزینهتراشی برای ایران به منظور خدشه دار کردن به امنیت ملی کشورمان هستند. آنگونه که «حسن روحانی» رئیسجمهور کشورمان در خصوص سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال مبارزه با تروریسم در عراق و کمک تهران به آنها در ایجاد ثبات و امنیت گفته است: «ثبات و امنیت عراق را ثبات و امنیت خود میداند و برای تقویت آن تلاش خواهد کرد. ما مبارزه با تروریسم و گروههای تروریستی از جمله داعش را وظیفه مهم همه دولتهای مسوول در منطقه و جهان میدانیم و در این مسیر ایران در کنار دولت و مردم عراق بوده و از هیچ کمکی دریغ نمیکند. آری، ایران امنیت خودش را در ثبات، پایداری و امنیت کشورهای منطقه و به طور خاص همسایگانش میبیند که این نقطه مقابل تفکر برخی بازیگران منطقهای چون ریاض است که میلیاردها دلار هزینه ایجاد و گسترش ناامنی، جنگ و کشتار در منطقه میکند و منافع و امنیت خودش را در پیشبرد این رویکرد تامین شده میداند.
بر اساس این دکترین است که تهران همواره سیاست خارجی خود را در مسیر ایجاد و گسترش صلح، امنیت، اتحاد، دوستی و همکاری با دیگر کشورها بهویژه کشورهای همسایه و همسو قرار داده و در این مسیر در سالهای پس از انقلاب هزینههای بسیاری را هم پرداخته که البته معتقد است هر میزان هزینهای هم که در راستای ایجاد امنیت و ثبات در منطقه پرداخت کند، به مراتب از هزینه مبارزه با تهدیدات خارجی در داخل مرزهای کشور کمتر خواهد بود، چراکه توانسته با تهدیدات در خارج از مرزهای کشور به مبارزه بپردازد و این نشان از قدرتمندی ایران اسلامی دارد که امروز میتواند این ادعا را داشته باشد که منافع و امنیت ملی خود را کیلومترها دورتر از مرزهای خود تامین میکند.