کریم جعفری:
نمیخواستم در این مورد بنویسم، چون نه ارزش خسته کردن خودم را داشت و نه حال و حوصله پاسخ دادن به کسانی را دارم که که چون قوّت اندیشه ندارند، با قدرتِ صندلی سراغ داروغه میروند تا بگیرد و ببندد و بعد هم چون میترسند، پشت بام ایستاده و میگویند که «ما نبودیم، ما نبودیم!» اما بادمجان دور قابچینها و جارچیهای حاکم که سُرنا در در دهان و دُهل در دست گروه به گروه میگشتند تا از فتح الفتوح افتتاح راهآهن بوشهر – شیراز و منطقه آزاد و افتتاح طرحهای کلان توسعهای بگویند، دستشان خالی بود جار زدند که «کسی از استانداری از سردبیر بامداد جنوب شکایت نکرده است!» خدا را شکر آن اندازه هم سواد نداشتند که بدانند کسی از سردبیر شکایت نمیکند و از مدیر مسوول شاکی میشوند. موضوع آنقدر داغ شد که در ردیف اول ترند «مزدوران» قرار گرفت و هر کدام برای رسیدن به تکهای نان از هم سبقت گرفتند تا شاید خبر زودتر به حاکم برسد که در سراشیبِ قدرت، چاکران همچنان حضور دارند...
همین مساله باعث شد تا چند خطی بنویسم، نه از این رو که بخواهم از خودم دفاع کنم که مردم از ما دفاع کرده و میکنند و محبتهایشان از روز گذشته تا این لحظه بیکران بوده است، بلکه میخواهیم مرثیهای برای دولت تدبیر و امید بنویسم که روزگارش چه به غلط افتاده که شکایت کردن یا نکردن از یکی از روزنامهنگاران حامیاش به حرف اول استان تبدیل شده است. داستان شکایت از روزنامه بامداد جنوب، مربوط به همین یک شکایت نیست، (هر چند مدیرکل بازرسی و رسیدگی به شکایات استانداری گفته که کسی با سربرگ! استانداری از سردبیر بامداد جنوب شکایت نکرده و البته خوب میدانست که چه کسی شکایت کرده است!)، سال 1394 هم از همین استانداری شاکی ما شدند و دوستان از داخل ساختمان سرخ خیابان سنگی گفتند که فتحالله حقیقی دربهدر دنبال شکایت است و بعد از ظهرش به جای پلیس فتا، راهی پلیس امنیت شدیم، هر چند آن روز هم ترسیدند و گفتند که ما شکایت نکردیم. شکایتهای دیگر هم بماند که باز هم جرات نکردند بگویند و ما هم برای آنکه حرفشان دروغ در نیاید تصویر احضاریهها را منتشر نکردیم و حتی اینکه به فلان مسوول امنیتی در استان هم گفته بودند که کریم جعفری را «اذیت کن» را نادیده گرفتیم.
متاسفانه دروغگویی به یکی از آفتهای بسیار بد و زشت در دولت تدبیر و امید تبدیل شده است، صداقت از بین رفته و جای آن را هجمه و توهین گرفته است. عباس قلیپور به نگارنده میگوید آقای... شکایت شخصی کرده است! نمیدانم ما مِلکش را غصب کردهایم یا از دیوار خانهاش بالا رفتهایم که هر چه از دو سال پیش ما نوشته بودیم را جمع زده و به دادگاه برده و شکایت کرده است. ای کاش میشد محتوای پرونده را اینجا آورد تا متوجه شوید که این شکایت چقدر خصوصی! بوده است! همه جا زیر سمتش خط کشیده تا مشخص کند ما چه «تشویشی» کردهایم. او البته نمیداند که «مسوول» است و «مورد سوال» قرار میگیرد. قرار نیست که وقتی در نهانخانه مسوولیت نشستی از نقد به دور بمانی و پاسخگو نباشید. اگر مطالب منتشر شده در روزنامه بامداد جنوب اشتباه بود، چرا جرات نکردید یک خط جوابیه بنویسید؟ مگر قانون مطبوعات را نمیدانید یا اینکه میدانید و نتوانستهاید بنویسید؟ شکایت به همین دلیل بود که چون قادر به پاسخگویی نبوده و نیست، فکر میکنند میتوانند از دادگاه چیزی در بیاورند. این جماعت که در طول چهار سال گذشته بارها و بارها پوست خربزه زیر پای دولت انداختند، در روزهایی که باید بروند هم پوست موز پرتاب میکنند تا بیشتر و بیشتر آبروی دولت را ببرند و حامیان صادق دولت را در فشار قرار دهند.
خوشبختانه کریم جعفری و مجموعه بامداد جنوب آن اندازه شهامت، جسارت و صداقت دارند که به صورت شفاف بنویسند و بگویند، چه باید کرد از شما هنوز بلد نیستید یک خط بنویسید و از خودتان دفاع کنید و «شعبان بیمخ»ها را استخدام کردهاید و در گروهها رها تا دفاع کنند! ما آن اندازه صداقت داشتیم که در روستایمان آقای روحانی بالای 86 درصد رای آورد، اما بقیه چه هنری به خرج دادند؟ در روستاهای شما و محل ماموریت شما آقای روحانی چند درصد رای آورد؟
روز گذشته بوقچیها و شیپورچیهای قدرت یک روز تمام وقت گذاشتند تا تکذیب کنند، تبلیغ کنند و بگویند که شکایتی از استانداری نشده است. این جماعت به اندازهای که در روز چهارشنبه فعال بودند اگر در روزهای تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری نصف آن فعالیت میکردند، آبروی استان حفظ میشد و روحانی 70درصد رای میآورد نه اینکه در شهرستان بیخ گوش مرکز استان فقط 40درصد رای بیاورد و بعد هم بخواهند مسوولش را برکشند و به خاطر خدمات درخشانش ترفیع جایگاه دهند.
ما نه از شکایت واهمه داریم، نه میترسیم، شرافت سنگر قلم را به پست و مقام و دروغ نه فروخته و نه میفروشیم. حالا هم نماینده دولت در استان یا از شکایت مدیر زیر دستش از یک رسانه خبر دارد که اگر چنین است با هم دست به یکی کردهاند و لطفا دیگر شعار الکی ندهد، یا آنکه خبردار نیست که وای بهحالش که نمیداند چگونه دارند او را به سراشیبی سقوط میبرند...
یادتان باشد که توپخانه بامداد جنوب را خودتان دوباره فعال کردید...