
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
کتاب، بهترین دوست و مونس لحظات تلخ و شیرین آدمی است اما شوربختانه در این دو دهه اخیر بهشدت از این یار مهربان دور گزیدهایم تا جایی که کتابخوان نبودن افراد جامعه به یک دغدغه مهم برای متولیان فرهنگی و دولتمردان درآمده، چراکه پیامدهای سوء کتابگریزی کمکم در سطح جامعه در قالب آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی سربرآورده است. از این رو متولیان و صاحبنظران فرهنگی در دولت یازدهم تلاش کردند تا با هماندیشی و تدبیر راهکارهای راهگشایی را برای ترغیب و تشویق افراد به سوی کتاب بیندیشند و به گسترش و ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی مبادرت ورزند.
هرچند مقصد طولانی در پیش است تا بتوان نگاه جامعه را به سوی کتابخانهها و کتابفروشیها معطوف کرد اما همین کوششی که در حوزه کتابخوانی در این دو، سه سال اخیر آغاز شده، نوید روزهای روشن را میدهد. بدیهی است جامعهای که کتابخوان است آسیبهای اجتماعی و ناهنجاریهای رفتاری در آن کمتر است. افراد این جامعه هدفدارتر و با برنامهتر به زندگی ادامه میدهند. جامعه امروز ایران شوربختانه در این سالها بهشدت به تجملات و مدگرایی گرایش یافته است، شما اگر دمی به تفریحات و برنامههای یک ایرانی از صبح تا شب نگاهی بیندازید، به وضوح میبینید که کتاب در زندگی وی از اهمیت کمتری برخوردار است، بهراستی مشکل از کجا سرچشمه میگیرد؟!!
یکی از اقداماتی که در حوزه کتابخوانی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در حقیقت یکی از متولیان اصلی این حوزه است و دو سه سالی میشود که اجرائی شده، طرح پایتخت کتاب ایران است. در این طرح هر ساله یک شهر بهعنوان پایتخت کتاب ایران معرفی میشود که در سومین دوره این جایزه، بوشهر موفق شد بهعنوان پایتخت کشور شناخته شود. شهر بوشهر که از همان سال نخست بابرنامه و هدفمند در این طرح ظاهر شده بود، در سال سوم برنامههای خلاقانه خود را افزایش داد و کتاب را به حوزههایی نظیر پایگاههای نظامی، بیمارستانها، گذرها، زندانها و... برد و در نهایت اتفاقات خوبی هم در این خصوص افتاد اما این اقدامات نباید معطوف به دوره زمانی خاصی شود، چراکه برای فرهنگسازی یک ارزش باید بهطور پیوسته تلاش و نظارت کرد.
این اتفاق میمونی است که کتاب به پادگانها راه یافته و مونس لحظات پر از انتظار یک سرباز میشود یا اقدام خجستهای است که در لحظه میلاد یک کودک با اهدای کتاب به مادر و نوزاد بر نقش و اهمیت کتاب در تربیت و زندگی افراد تاکید میشود. همانطور که اطلاع دارید شخصیت فرد از همان سنین کودکی شکل میگیرد، یعنی اگر کودک از همان سالهای نخستین زندگیاش در خانوادهای پرورش بیابد که با کتاب مانوس باشند و کتاب جزء سبد خرید آن خانواده باشد، خواه ناخواه کودک به آن علاقهمند میشود.
یکی از اقدامات خوبی که در حوزه کتابخوانی صورت گرفته است، راهاندازی و ترویج باشگاههای کتابخوانی است که تاکنون تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان به عضویت آن درآمدهاند. بدون شک نتایج سودمند این طرح در 10 سال آینده مشخص میشود. با همه اینها با وجود اینکه بوشهر اینک پایتخت کتاب ایران بهشمار میرود، در حوزه بزرگسالان طرحها و برنامهها کمرنگتر است و اگر در این حوزه نویسندهها و چهرههای فرهنگی شهر که پیوسته از کتابگریزی شهروندان گلهمند هستند، وارد شوند و هر کدام به سهم خود تلاش کنند اهمیت کتاب را در زندگی و مراودات اجتماعی بیان کنند. تلاشی که در ورای خود آرامش و امنیت به ارمغان میآورد. بدون شک میتوان به کتابخوان شدن بوشهریها امیدوارتر شد.
سعید بردستانی نویسنده جوان هماستانی در خصوص طرح پایتخت کتاب ایران به بامداد جنوب گفت: این طرح بهخودی خود بد نیست. بهشرط اینکه نقطه هدف نباشد. قبلا هم گفته بودم که این طرح تازه نقطه عزیمت است. یک نقطه استارت برای کار فرهنگی در زمینه کتاب و کتابخوانی است.
نویسنده مجموعهداستان «نهنگ تاریک» در پاسخ به این پرسش که آیا پایتخت کتاب شدن بوشهر توانسته که شهروندان بوشهری را به حوزه کتابخوانی نزدیک کند، توضیح داد: چیزی که مشهود است، این است که بهصورت عمومی بازتابی نداشته و در جامعه جلوهای از آن دیده نمیشود. کسی از آن خبر ندارد و رنگ و لعاب خاصی در میان توده مردم نداشته است. ممکن است ما کارهای زیادی کرده باشیم اما این کارها دیده نمیشود؛ یعنی قاطبه مردم چیزی از آن ندیدهاند. در واقع این اتفاق هنوز در میان مردم نیامده است. البته میدانم که برای این طرح برنامههای زیادی در حال اجراست، بهخصوص برای کودکان که البته زیربنای آینده همین کودکان و نوجوانان هستند اما به نظر میرسد این برنامهها در یک چاردیواری بسته اجرا میشوند که برای کسی قابل مشاهده نیست. بیشتر به مذاکرات پشت درهای بسته میماند تا اتفاقی علنی. بنابراین باید دید در طرح پایتخت کتاب ایران چقدر از شاعران و نویسندگان استان بهره بردهاند؟ چقدر از ظرفیت بالای ادبی و فرهنگی استان برای پشتیبانی این طرح استفاده کردهاند؟ چقدر در اماکن عمومی برنامه مرتبط با کتاب و مطالعه اجرا شده است؟ چقدر باجههای مطالعه یا امانت کتاب در اماکن عمومی مثل ترمینالها، فرودگاهها، پارک ها، سینماها و... نصب شده است؟ چقدر مسابقههای کتابخوانی رونق گرفتهاند؟ چقدر از طرحهای عیدانه و تابستانه و... کتاب در استان حمایت شده است؟ چقدر در مورد برنامههای طرح پایتخت کتاب اطلاعرسانی عمومی و حرفهای انجام شده است؟
وی در ادامه با تاکید بر اینکه برای کتابخوان کردن جامعه باید کتاب مثل فستفود در دسترس و در معرض دید مردم باشد، نه اینکه صرفا در مدرسهها یا کانونها یا اماکنی از این قبیل برنامه گذاشت و حظ برد و امیدوار بود، افزود: بهترین سن براس آشنایی با کتاب خواندن، کودکی است. کودک بهترین زمینه را برای عادت کردن دارد. بهترین زمینه را برای آموختن دارد اما عنصر مهمی که روی کودک تاثیر بسزایی دارد، محیط است. کودک اگر در خانهای که کتابخانه داشته باشد بزرگ شود، اگر والدین کتابخوانی داشته باشد، اگر کتاب در دسترس او باشد، اگر هر شب برای کتاب خواندن تشویق شود، بهطور مسلم او هم کتابخوان بار خواهد آمد. شما نگاه کنید به چهرههای فرهنگی ما. بیشتر در خانوادههایی که کتاب خواندن ارج و قرب داشته، بالیده شدهاند. از طرف دیگر محیطهای آموزشی کودک باید مملو از مطالعات فوق برنامه باشد. اگر معلم کودک فرد کتابخوانی باشد، اگر در مدرسه فقط به آموزش درسهای مدرسه اکتفا نکنند، اگر همکلاسیها اهل مطالعه باشند، اگر برنامهها و تورهایی در رابطه با کتاب و کتابخوانی در سیستم آموزشی ما وجود داشته باشد، بهطور مسلم سرنوشت کودک ما تغییر میکند.
نویسنده رمان «تار مو» در پایان گفتههایش در خصوص وضعیت کتابفروشیهای بوشهر گفت: کتابفروشیهای شهر بوشهر هم مانند اغلب کتابفروشیهای سراسر کشور حال و روز خوبی ندارند. سرنوشت آنها به فروش نوشتافزار یا کتب کمک درسی گره خورده است. با تمام تلاشی که میکنند و زحمتی که میکشند اما بهطور مستقل نمیتوانند سر پا بایستند البته در حال حاضر در شهر بوشهر دو کتابفروشی مهم وجود دارد که توانستهاند روح یک کتابفروشی واقعی را در آنجا زنده نگه دارند. باقی کتابفروشیها به یک شوخی بیشتر شبیه هستند تا چیز دیگری. در شهرستانها هم تا جایی که من خبر دارم، شاید تنها سه شهرستان کتابفروشی مهمی داشته باشند که آن هم متصدیان فرهنگدوستشان دارند با چنگ و دندان برای بقا میجنگند. در کل وضع کتابفروشیها چندان خوشایند نیست و اگر به دولت مربوط باشد، باید یک فکر اساسی برای این صنف شریف کند.
در پایان این گزارش لازم است اشاره شود که پایتخت کتاب ایران شدن بوشهر واکنشهای مثبت و منفی را از سوی قشر تحصیلکرده و روشنفکر شهر در پی داشت. بدون شک این طرح خالی از ایراد نیست اما در این میان قشر روشنفکر و فرهیخته این شهر که همواره دغدغه کتابخوان نبودن بوشهری را دارند برای ترویج فرهنگ کتابخوانی چه اقدامی کردهاند؟!! چرا این طرح در بوشهر به همافزایی فرهنگی آنگونه که باید منجر نشده است؟!! چرا شهری مانند نیشابور هم مردم و هم مسوولان در کنار هم قرار گرفتهاند و برای کتابخوان کردن شهروندان صادقانه تلاش میکنند؟!! البته ناگفته نماند که ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در شهر بوشهر در حوزه کودک و نوجوان با همکاری ادارهکل آموزش و پرورش استان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موفق شده قدمهای موثری را بردارد و در این حوزه تقریبا بدونرقیب ظاهر شده است اما در سایر حوزههای دیگر بهخصوص حوزه بانوان و بزرگسالان نیاز به هماندیشی و همکاری بیشتر دارد. طراحان طرحهای خلاقانه بوشهر که در طرح پایتخت کتاب ایران بدونشک ساعتها نشستهاند و با تعمق و تفکر ایدههای خود را بهصورت یک طرح ارائه کردهاند، آن هم طرحهایی که تحسین دبیرخانه مرکزی پایتخت کتاب ایران را برانگیخته است آیا اکنون این طراحان در کنار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بر اجرای این برنامهها نظارت دارند؟!!
یادآوری میشود که طرح پایتخت کتاب ایران پویشی همگانی است که میتوان به سودمند بودن آن در آینده امیدوار بود، طرحی که جنبه تشویقی دارد و میتواند موجب آشتی افراد با کتاب شود، پس بکوشیم هر کدام بهسهم خود در این زمینه تاثیرگذار ظاهر شویم.