
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
مدتی است که بحث حضور زنان در عرصه اجتماع نقل محفلهای سیاسی و اجتماعی شده است؛ موضوعی که میتواند آبستن پیامدهای مثبت و منفی باشد، چراکه اگر صرفا به حضور زنان برای تصدی پستهای کلیدی بدون در نظر گرفتن تخصص و قابلیتهای این قشر تاکید داشته باشیم، بدونشک ضربه مهلکی به زنان وارد کردهایم. هرچند که در این دوره روزنهای برای حضور بیش از پیش زنان در عرصه مدیریتی و اجتماعی باز شده ولی باز هم شاهد نگاههای جنسیتی و مردسالارانه به این قشر هستیم، البته ناگفته نماند که در این میان باید به تخصص و توانمندی آنها در این عرصه نگریسته شود، چراکه انتصابهای اشتباه ممکن است تجربیات ناموفقی را برای این قشر در دورههای بعد رقم بزند و نگاه بدبینانهای که نسبت به مدیریت زنان در جامعه وجود دارد، تشدید کند.
هنر بهخصوص تئاتر همواره قالب مناسبی برای فرهنگسازی و آگاهیبخشی در سطح جامعه بوده است. برخی از هنرمندان این عرصه با انتخاب آگاهانه در پی این هستند که نگاه مردسالارانهای که نسبت به زنان در جامعه وجود دارد، بشوید و زنان را از حقوق و جایگاه حقیقی خود آگاه کند. زنانی که امروز هم دارای تخصص هستند و هم تجربیات گوهرباری را کسب کردهاند. هادی ارشدپور، بازیگر و کارگردان بوشهری از جمله هنرمندانی است که نگاه ویژهای به حوزه زنان دارد و کوشیده است در این سالها با ترسیم زنان «مقتدر» جایگاه آنها را در جامعه ایرانی-اسلامی یادآوری کند؛ قشری که همچنان در زیر سلطه مردان قرار دارند اما در اینجا نباید یک واقعیت را فراموش کنیم که شوربختانه گاه خود زنان بزرگترین خیانت را در حق خود روا میدارند، چراکه آنها در جامعه برای اینکه به درجه برابری با مردان برسند، گاه غافل از ارزش وجودی خود اسیر بازیهایی میشوند که ساخته مردان است.
ارشدپور تاکنون تمامقد کوشیده است که به کمک هنر تئاتر، زن را با «مقام والا» و «حقوق» خود آگاه کند. این کارگردان از 18 تا 24 مردادماه نمایش «جاسوسی در خانه ژنرال» نوشته ژوزفینا نیگلی (نویسنده مکزیکی) را با بازی مریم شهریاری، محمد عبدالشاهی، مسلم عادلپور، هانیه آقایی و هادی ارشدپور در مجموعه تئاترشهر پلاتوی ایرج صغیری به روی صحنه برد. وی در این اثر چهره یک زن مقتدر را به تصویر کشید که در یک جامعه اشرافی میان عشق و آرمانهایش، مسیری را انتخاب میکند که آینده خوشایندی را برایش در پی ندارد. این اثر ماجرای ژنرال بلندپایه ارتش را روایت میکند که اسیر انقلابیون شده که تصمیم میگیرد بهجای اعدام شدن با انقلابیون معامله کند. براساس این تصمیم، دو نفر از انقلابیون که در پی کسب اطلاعاتی سری هستند، به خانه ژنرال ماسیاس میروند و با ارائه انگشتری از جانب ژنرال از همسر وی میخواهند که به آنها پناه دهد. «راکوئل» همسر ژنرال ماسیاس که زنی بهشدت آرمانگرا و طرفدار ارتش فدرال است و اعتقادات خاصی دارد که بهخاطر آن، جنگ و کشتار را مجاز میشمارد. از همینجا چالش بین این زن و انقلابیون آغاز میشود که پایان خوشی هم ندارد... . هادی ارشدپور که افزون بر کارگردانی تئاترهایی نظیر «لاموزیکا» (نوشته مارگارت دوراس)، «خرده جنایتهای زناشویی» (اثر اریک امانوئل اشمیت) و ... در برخی از نمایشهای بومی و فیلمهای سینمایی نظیر فیلم «بالابان» به کارگردانی سیدرضا صافی به ایفای نقش پرداخته است. این هنرمند همچنین حضور در فیلمهای کارگردانانی چون احسان عبدیپور، علیرضا رئیسی، سیدمجید حسینی و... را تجربه کرده است. در خصوص نمایش «جاسوسی در خانه ژنرال» گفتوگویی را با وی صورت دادیم که در ادامه میآید.
نمایش «جاسوسی در خانه ژنرال» یک متن خارجی است و شما عموما متنهای خارجی را برای اجراهای عموم خود انتخاب میکنید، چرا؟
من در پروسه اجراهای عموم خودم توجه ویژهای به آثار خارجی و البته تراز اول جهان دارم، چون سلیقه و روحیه من به این متون نزدیکتر است. در اینجا لازم است که اشاره کنم از همان دوران دانشگاه به نمایشنامههای خارجی بسیار علاقهمند بودم و آثاری زیادی را با موضوعات متفاوت خواندم که بیشتر آنها برای من از جذابیت خاصی برخوردار بودند. البته به نمایشنامههای ایرانی هم بیرغبت نیستم اما از سال 80 به دلیل ساختار محکم و دیالوگهای قوی متون خارجی برای تولید اثر، بیشتر جذب این نمایشنامهها شدم و عموما متنهایی را انتخاب میکنم که قصه آنها جهانی است و اجرای آن در هر کشوری میتواند برای مخاطب تئاتر جذابیت داشته باشد، چراکه محتوا و ارزشهایی که در این نمایشنامهها به آنها پرداخته شده، برای هر ملتی قابل لمس است و مخاطب میتواند با آن همذاتپنداری کند.
نام اصلی این نمایشنامه «انگشتری ژنرال ماسیاس» است که انقلاب مکزیک را که معروف به «جنگ زمین» است، در دهه ابتدایی قرن بیستم روایت میکند اما شما نام اثر را به «جاسوسی در خانه ژنرال» تغییر دادید، آیا این کار شما هدفدار بوده است؟
بله، با این کار سعی کردم تا اندکی نگاه مخاطب را به گیشه جذب کنم و البته با توجه به تغییرات محسوسی که در فضای نمایشنامه ایجاد کردم، تصمیم گرفتم نام آن را به «جاسوسی در خانه ژنرال» تغییر دهم.
تم این نمایش چه بود؟
تم نمایش «جاسوسی در خانه ژنرال» عشق است. در حقیقت متنهای خارجی را با نگاهی فمنیستی انتخاب میکنم، در کل خودم مردی هستم که برخلاف ظاهر مردسالارانهام نگاهم فمنیستی است و عموما برای کارهایم تمهای عاشقانه را انتخاب میکنم که در آن بحث عشق و خیانت مطرح است. در نمایشهای پیشین نظیر «خرده جنایت زناشویی» یا «لاموزیکا» هم عشق را به همراه خیانت به نمایش گذاشتم؛ عشقی شکستخورده. هدفم هم از انتخاب این متنها، این است که شوربختانه در جامعه ما قومیت و قبیلهگرایی حرف نخست را میزند و همین نگاه طایفهگرایی باعث شده که زنان در زیر سیطره قدرت مردان قرار بگیرند. اگر خوب دقت کنید حتی در خانوادههای روشنفکر نیز آن آزادی که از آن دم میزنند، برای زنان وجود ندارد و همچنان زنان با اجازه مردان به فعالیت و زندگی میپردازند، حتی زنان شاغل جامعه مجوز لازم را برای استقلال فکری و مالی خود ندارند. من با انتخاب آثار زنمحور در تلاش هستم تا زنان برای «اقتدار» و «مقام والای» خود تلاش کنند و بتوانند آگاهانه از حقوق خود در جامعه دفاع کنند. عموما در نمایشهایم زنانی را به نمایش میگذارم که در عشقهایشان شکست میخورند و به خیانت روی میآورند. شخصیتهایی که عشقهای آنها بیشتر یا متاثر از شرایط بد مالی و اقتصادی یا در اثر مسائل اجتماعی یا بهخاطر رفتارهای اشتباه به هرز میرود و تمام تلاشم این است که فشارهای روانی که به دلیل خیانت متحمل میشوند، برای مخاطب نشان بدهم.
نقش اول زن این نمایش بهنام «راکوئل» چه شخصیتی را به نمایش گذاشت؟
راکوئل یک زن عاشق است؛ از آنجایی که عشق در امریکای لاتین از جایگاه والایی برخوردار است و در حقیقت مردم آن سرزمین عشق را میپرستند، راکوئل هم یک زن عاشق و البته آرمانگرا و مقتدر است که عشقش نسبت به همسرش (ژنرال ماسیاس) عمیق است و در این نمایش بهدلیل شرایطی که بر آن حاکم میشود، بحث وراثت در آن شکل میگیرد، بنابراین او برای اثبات اقتدار طبقه اشرافی در مقابل طبقه کارگری جامعه تصمیم میگیرد جاسوسان را بکشد تا عشق به ژنرال و همچنین اقتدار و صلابت زنانهاش را حفظ کند. در این اثر البته خیانت در مقایسه با عشق نمود کمرنگتری دارد.
استقبال از این نمایش با توجه به اینکه متن آن خارجی بود، چگونه بود؟
استقبال در شبهای نخست شاید بهدلیل شرجی نفسگیر هوا چندان خوب نبود اما در شبهای پایانی رضایتبخش بود، البته من از آن دسته کارگردانهایی هستم که بهدلیل شگرد خاصی که در این مقوله دارم، مخاطب خاص خود را یافتهام اما در بحث مخاطب عام هم این کار مانند کار قبلیام بهنام «شکار گرگ» با استقبال خوبی روبهرو شد.
وضعیت مخاطبان تئاتر بوشهر را در سالهای اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
مخاطبان تئاتر متکی به نوع و کیفیت آثار تولیدی و تبلیغات است. بنابراین اگر در تولید اثر، متن با مطالعه انتخاب و تحلیل و در اجرای آن از تکنیکهای جدید استفاده نشود، بدون شک اثری که بهروی صحنه میرود، نمیتواند مخاطبپسند باشد. این تصور که صرفا اگر اثری بومی باشد میتواند مخاطب بیشتری را به تئاتر جذب کند، اشتباه است، چراکه گاه کارهای نازل موجب میشود که مخاطب نسبت به نمایش بیرغبت شود. به نظر من انجمن هنرهای نمایشی استان برای ارتقای کیفیت آثار تولیدی که به جذب مخاطب منجر میشود، باید صلاحیت فنی و علمی کارگردانان تئاتر را بسنجد و تائید کند، چراکه صرفا داشتن مدرک دانشگاهی برای یک کارگردان کافی نیست، بلکه او باید هم به علم تئاتر و هم به علم مخاطبشناسی احاطه کافی داشته باشد تا بتواند با تولید آثار پرمحتوا پاسخگوی ذائقه مخاطب باشد. متاسفانه امروز در جامعه تئاتری بوشهر شاهد فعالیت هنرمندانی هستیم که از تخصص کافی برای تولید و اجرای نمایش برخوردار نیستند، حتی در برخی از تمرینها میبینیم که حتی کارگردان بهدلیل ناآشنایی با مقوله فن بیان نمیتواند دیالوگهای قوی و منسجم را به بازیگر تحویل بدهد و... . بنابراین چنین کارگردانهایی بدونشک نمیتوانند اثر تاثیرگذار و جذابی را خلق کنند و در نهایت خروجی کار این کارگردانها موجب ریزش مخاطب میشود. همانطور که اطلاع دارید بوشهر یک شهر تفریحی و گردشگری است که در طول سال میزبان افراد زیادی از سراسر کشور است، افرادی که با اهداف خاص قدم به این شهر میگذارند و خیلی پیش آمده که در مدت اقامت خود به تماشای تئاتر مینشینند، پس تولید آثار باکیفیت و برگرفته از متون خارجی یا ایرانی درجهیک میتواند در جذب مخاطب بسیار تاثیرگذار ظاهر شود.
تاکنون کدام کارهای بومی یا ایرانی را تولید کردید؟
در حوزه کارگردانی عموما به دنبال تولید کار بومی نمیروم اما در مقوله بازیگری تاکنون در کارهای بومی متفاوتی به ایفای نقش پرداختم که بهعنوان نمونه میتوان به ایفای نقش در نمایش «افسانه لیان» به کارگردانی رامتین بالفمرادی (که بهدلیل بازی در نقش اول این نمایش مقام برتر بازیگری مرد را در جشنواره فجر کسب کردم) اشاره کنم، همچنین در نمایش «گرگو» به کارگردانی غلام احمدی در نقش اول این اثر بازی کردم که این نمایش هم در جشنواره تئاتر استانی بوشهر مقام اول را کسب کرد اما در بحث کارگردانی متنهای ایرانی که کار کردهام، عبارتند از: «دو مرد روی یک نیمکت» نوشته چیستا یثربی، «ببین چه برفی میآید» نوشته نادر برهانیمرند، «یک پازل غمناک» محمد چرمشیر، «هشتمین سفر سندباد» و «چهار صندوق» اثر بهرام بیضایی و... . البته یادآوری کنم که در انتخاب نمایشنامهها به تعداد شخصیتها خیلی اهمیت میدهم که بین دو یا پنج نفر باشد.
سخن پایانی؟
در پایان باید یادآوری کنم برای کار بعدی خود در حال تجزیه و تحلیل سه متن خارجی هستم و البته در کار بعدی هم باز به زنان و مشکلات و مسائل آنها توجه ویژه دارم. قشری که متاسفانه از قوانین و حقوق خود مطلع نیستند و به همین دلیل دارند به خودشان خیانت میکنند، این در حالی است که نه تنها در متون ایرانی بلکه در کتابهای اسلامی به جایگاه والای زنان اشاره و تاکید شده است، من تمام تلاشم این است که با انتخاب متون پرمحتوا بتوانم اقتدار زنان، ارزشها و جایگاه آنها را در جامعه یادآوری کنم. البته باز هم متنی را انتخاب خواهم کرد که تعداد شخصیتهای آنها محدود باشد تا با توجه به تحلیل شخصیتها بتوانم بازیگر مناسب را برای آنها بیابم.
در پایان یادآوری میشود، تولید آثار هنری با موضوع زنان میتواند نقش بیبدیلی را در کمرنگ کردن نگاه مردسالارانه حاکم بر جامعه ایرانی ایفا کند اما زنان جامعه هم نباید فراموش کنند که برای رسیدن به جایگاه مطلوب، ارزش وجودی خود را تنزل بدهند، بلکه باید با اقتدار تخصص و توانمندی خود را به رخ بکشند تا مسیر را برای پیشرفت نسل آینده به شکل مناسبی فراهم کنند.