تغاری بشکند....
کد خبر: ۹۶۹۲
تاریخ انتشار: ۵۴ : ۱۸ - ۲۴ مهر ۱۳۹۶

تغاری بشکند....

در طول نزدیک به چهار سال از زمانی که روزنامه بامداد جنوب منتشر می‌شود، شاید به اندازه این روزها آرامش نداشته‌ام، شاید هم آرامش پیش از توفان باشد و شاید هم آرامشی باشد که بر توفان‌های قبلی غلبه کرده است.
کریم جعفری:
در طول نزدیک به چهار سال از زمانی که روزنامه بامداد جنوب منتشر می‌شود، شاید به اندازه این روزها آرامش نداشته‌ام، شاید هم آرامش پیش از توفان باشد و شاید هم آرامشی باشد که بر توفان‌های قبلی غلبه کرده است. اما این آرامش در درون خود وقتی پیگیر خبرها، نشست‌ها، زد و بندها و رفت و آمدها می‌شود کمی نگران می‌شود، نه نگران به برای خود که اگر چنین بود راهمان در گُدار دیگری می‌افتاد و کیف پول‌مان هم به جای پنج تومانی، پر از چک‌پول‌‌ و کارت هدیه‌های رنگی و به جای بدهکاری، طلبکار بودیم. با این حال می‌ترسم داستان این روزها، ادامه سریال قبلیِ «تغاری بشکند، ماستی بریزد/جهان گردد به کام کاسه‌لیسان» و این سخت است.

 کاسه‌لیسانی که در طول چهار سال گذشته استان را لفت و لیس کرده و از زد و بندهای آشکار و پنهان دریغ نکرده و نمی‌کنند، انگار سیر هم نمی‌شوند و هر چه بیشتر می‌خورند، اشتهایشان بیشتر می‌شود. خوب یادم می‌آید وقتی دو خط در مورد شهرداری عسلویه و حیف و میل میلیاردی دارایی‌های مردم نوشتم، چه هجمه‌ای شد، اما حرف‌های شهردار جدید عسلویه نشان داد که ما راست می‌گفتیم! ای کاش آقای سازمان بازرسی همانگونه که شهر کناری‌اش را بازرسی کرد، در عسلویه هم بیکار نمی‌نشست و در می‌آورد که چه خبر است و این 38 میلیارد تومان کجا رفته است! البته این بدهکاری است و خدا می‌داند اصل پول‌ها چه شده است. 

این بماند، وقتی می‌شنوم کسی که روزی به جای بابای عزیزش کارمندان اداره میراث فرهنگی را با جابجا می‌کرد امروز هوس معاونت استانداری کرده، می‌خواهم سرم را به دیوار بکوم، یا آن بابایی که نشست شبانه در ملک 150 میلیونی‌اش برگزار می‌کند و فکر هم می‌کند کسی نمی‌داند که چه خبر است و انشالله در طول روزهای آینده ریز مذاکرات آن نشست را منتشر خواهیم کرد. خلاصه آنکه تغار بدجور شکسته بود، به‌گونه‌ای که هر کسی از راه رسیده تکه‌ای را برداشت و بدون نفس‌کشیدن چنان پیش رفت که کاسه هم آب شد. اما یک امیدواری وجود دارد و آن هم به استاندار جدید که می‌گویند قرار است فردا معارفه شود (البته کسی به ما خبر نداده و شنیده‌ایم.) امیدوار به اینکه بر خلاف همه آن حرف‌هایی که زده، می‌زنند و بدون شک خواهند زد، او راه خودش را برود، نشان دهد که توانایی لازم را دارد و در زمین کسی بازی نمی‌کند. مانند گذشته کاری به کار کوتوله‌های پُف‌کرده‌ی تازه‌ به‌دوران رسیده نداشته باشد تا وقتی رفت، مردم به‌جای اشک تمساح، اشک واقعی بریزند و خودش هم نگوید، دیگران بگویند. امیدوارم که این بار دیگر تغار نشکند، در مورد «کاسه‌لیس‌ها» بعداً مفصل خواهم نوشت. 

نظرات بینندگان