کریم جعفری:
مبارزه با فساد شاه کلیدی است که میتواند قفل بسیاری از مشکلات ناگشوده کشور را باز کند و اگر به شکل اصولی و دقیق انجام گردد، بدون شک ایران آیندهای بسیار روشن خواهد داشت. چند روز پیش خبری در رسانهها مبنی بر قطع کردن دست یک دزد گوسفند در مشهد خبرساز شد و بسیاری به این مساله اعتراض کردند، بسیاری میگفتند اگر برادر، فرزند یا فامیل حتی دور فلان مسوول هم بود، باز هم دستش را قطع میکردند؟
این «گفتنِ» مردم بسیار به جانم نشست، جایی که دزدها و مفسدان گردنکلفت کشور را غارت کرده و در اقتصاد بیمار ایران هر روز پولدار و پولدارتر میشوند و فقرا نیز روز به روز فقیرتر. این یک قاعده در طول دهههای گذشته بوده و البته مربوط به جمهوری اسلامی نیست و در دوره پهلوی هم این مساله ادامه داشته است. مقابله با فساد و دزدی در همه عرصهها یکی از مهمترین وظایف رسانهها بوده و هست. متاسفانه بسیاری از رسانهها به دلایلی متعدد وارد این عرصه نمیشوند که شاید مهمترین آن، ترس از شکایت است.
شما به این مساله دقت داشته باشید که یک مدیر، مسوول یا رئیس دزد وقتی میخواهد دزدی کند، هیچ وقت سند از خودش بر جای نمیگذارد و سعی میکند به قول معروف کارش پاکِ پاک باشد. اما رسانه خبر از دزدی دارد، منتشر میکند و قاضی میگوید کو سند؟ پیش از این هم به این نکته اشاره کردم که دزد سند و مدرک از خودش برجای نمیگذارد، در غیر این صورت که دیگر دزد نمیشد. حالا در نظر داشته باشید که وقتی یک قاضی با فلان مسوول هم رفیقِ شفیق باشد، دیگر نور علیالنور است و روزنامهنگار باید فاتحه خودش را بخواند. در چنین شرایطی واقعا مبارزه با فساد برای رسانهها سخت و طاقتفرسا است.
من در اینجا یک مورد را اشاره میکنم. بهتازگی شهرداری در استان بوشهر حکمش را گرفت و رفت سر کارش، این شهردار قبلا جایی معاون بوده و همواره دم از پاکدستی میزند، اما نگارنده مستند میگوید که او پولهایش را به ملک تبدیل میکند و البته به اسم خودش نیست و به اسم فرد دیگری است. شما چگونه میخواهید این فرد را تحت تعقیب قرار دهید؟
مورد دیگر، فلان مسوول حراستی در نهاد اداری است. وی سر تا پا مفسد است، یک تیم دزدی در استان دارند و هنوز هم از حکومت قبل دستور میگیرد و مثل بید از حاکم پیشین میترسد. این مسوول حراستی در جایی شریک دزد و رفیق قافله بوده و ما این مساله را میدانیم، بهنظر شما چه کسی میخواهد به این موضوع رسیدگی کند؟
در اداره.... معاون نماینده شرکت.... آلمان است، مدیرعامل هم بهخوبی خبر دارد اما جرات تغییر وی را ندارد. این معاون اجناس دست دوم را در یکی از شهرهای جنوب استان نصب میکند و میلیاردها تومان خسارت وارد میکند، بهنظر شما چه کسی میتواند به این مساله رسیدگی کند؟ آیا بازرسی استان این توانایی را دارد؟ ادارهای که مدیرکل آن خود باید بازنشسته شود؟
از این دست مثالها بسیار است و ما نمیتوانیم به صراحت آن را بیان کنیم. حتی نهادهای نظارتی را وقتی خبر میکنیم، خود آنها تماس میگیرند و شاکی میشوند که به شما ربطی ندارد. یک مورد را پیش از این نوشته بودیم، حالا در نظر داشته باشید که رسانهها بخواهند بیشتر ورود کنند. برای داشتن اتاق شیشهای باید روزنامهنگار فضای کار به دست آورده و ترسی از شکایت این مدیر و آن مدیر فاسد نداشته باشد.