چرا ایران باز هم مشتش را کامل باز نکرد
کد خبر: ۱۶۷۰۱
تاریخ انتشار: ۳۴ : ۲۲ - ۱۶ مهر ۱۴۰۴

چرا ایران باز هم مشتش را کامل باز نکرد

اما به باور من و بسیاری دیگر، پرتاب روزانه این تعداد پهپاد با توجه به قدرت مطلق پهپادی کشور اصلا عدد چشم‌گیری نبود و انتظار می‌رفت که ایران روزانه بیش از 500 پهپاد پرتاب کند، چرا که زاغه‌های پهپادی ارتش و سپاه ده‌ها هزار پهپاد را در خود جای داده بودند.

 

 

کریم جعفری

 

سوالات و پرسش‌های بسیاری در مورد نبرد بزرگ وعده صادق 3 میان ایران با محور صلیبی یهودی وجود دارد که نه در داخل کسی در حال حاضر تمایل به پاسخ به آن را دارد و نه دشمن می‌تواند یا می‌خواهد پاسخی دقیق به این سوالات بدهد؛ شاید بزرگ‌ترین سوال این است که چرا جنگ نصف و نیمه متوقف شد و همه طرف‌ها برای توقف آن راضی به نظر می‌رسند؟

 

در ایران، فرماندهی نبرد به صورت کامل بر عهده فرماندهی کل قوا بود و ایشان در اتاق جنگ به همراه برخی از مشاوران حضور داشتند و نبرد را مدیریت می‌کردند؛ به باور من سرنوشت جنگ در همان 48 تا نهایت 72 ساعت اول مشخص شد و ادامه آن باوجود اصرار نتانیاهو برای ادامه، به نفع رژیم نبود. با این حال، ماشین تبلیغاتی دشمن سه ماه پس از پایان جنگ همچنان روی موضوع موشک‌ها متمرکز است و از قرار معلوم، نمی‌خواهد دیگر اجزای این نبرد را ببیند یا اینکه در موردش توضیحی بدهد.

 

در طول جنگ علاوه بر بیش از 550 موشکی که ایران شلیک کرد، بیش از 1500 فروند پهپاد هم از ایران روانه سرزمین‌های اشغالی شد؛ اما به عنوان یک ناظر و خبرنگار که تحولات میدان را به صورت روزانه پیگیری می‌کنم دشمن هیچ روایتی از پهپادهای ایرانی ارائه نمی‌دهد، تو گویی اصلاً این پهپادها یا وجود نداشتند، یا اینکه شلیک نشدند. همه در حال تاکید روی این مساله هستند که پاسخ ایران به تجاوز دشمن، 16 ساعت بعد شروع شد، در حالی که این دروغی است که دشمن ساخته است.

 

در 72 ساعت نخست جنگ، سر جمع 6 ساعت خوابیدم و به همین دلیل همه رویدادها و تحولات را به خوبی یادم هست؛ متاسفانه رسانه‌ها و حتی مسوولان ما هم اسیر بازی رسانه‌ای و تبلیغاتی دشمن شده و توضیحی در مورد واقعیت‌های این جنگ بزرگ و سرنوشت‌ساز نمی‌دهند. با این حال، نخستین پاسخ ایران، پاسخ پهپادی بود، ده‌ها فروند پهپاد ساعت 4 بامداد و تنها دقایقی پس از شروع تجاوز دشمن از پایگاه‌های مختلف به سمت سرزمین‌های اشغالی پرتاب شدند.

 

ویدئویی این پرتاب‌ها و پرواز پهپادها در رسانه‌ها هست؛ اما چنان همه گرفتار موشک بودند که یادشان رفت که چیزی به اسم پهپاد هم وجود دارد و به صورت میانگین روانه 120 تا 150 فروند پهپاد انهدامی به سمت مواضع دشمن در سرزمین‌های اشغالی پرتاب می‌شوند. این مطلب را برای جبران مظلومیت بچه‌های یگان پهپادی ارتش فداکار و سپاه قهرمان وطنم می‌نویسم، باشد که بتوانم اندکی از بسیار را جبران کنم.

 

اما به باور من و بسیاری دیگر، پرتاب روزانه این تعداد پهپاد با توجه به قدرت مطلق پهپادی کشور اصلا عدد چشم‌گیری نبود و انتظار می‌رفت که ایران روزانه بیش از 500 پهپاد پرتاب کند، چرا که زاغه‌های پهپادی ارتش و سپاه ده‌ها هزار پهپاد را در خود جای داده بودند و پرتاب پهپادها به اندازه شلیک موشک‌ها کار سخت و طاقت‌فرسایی نبود. با این حال، این مساله باز هم بخشی از سیاست کلی ایران در برابر حملات دشمن بود، سیاستی که باعث شد ایران به صورت کامل مشتش را برای دشمن باز نکند و بازی را برای روزهای سخت‌تر بگذارد.

 

دشمن از روز چهارم که شکست را به صورت کامل پذیرفت؛ تلاش کرد تا یگان‌های پهپادی سپاه و پایگاه‌های آشکار آن را هدف قرار دهد؛ هر چند که بخش مهمی از یگان‌های پهپادی هوافضا در تونل‌های مشترک با یگان موشکی قرار داشتند و این یکی از دلایلی بود که دشمن فکر می‌کرد با زدن خروجی‌های تونل‌ها ایران نمی‌تواند از توان پهپادی‌اش استفاده کند، اما این همه ماجرا نبود، نیروی زمینی ارتش در کنار نیروی زمینی سپاه طیف وسیعی از پهپادهای دوربرد را در اختیار داشتند.

 

ایران طیف گسترده‌ای از پهپاد را در اختیار داشت، اما چرا به صورت انبوه پرتاب نکرد؟ این در حالی است که پهپادها نقش بسیار مهمی در زدن تاسیسات دشمن ایفا کردند، کاری که از موشک‌ها هم ساخته نبود؛ به گفته یکی از دوستان، اهداف تعریف شده برای یگان پهپادی به صورت کامل پوشش داده شدند، این در حالی بود که ما قرار بود خودمان را برای یک مرحله سنگین‌تر و مهم‌تر جنگ آماده کنیم؛ قرار بود جنگ فراگیرتر و گسترده‌تر شود.

 

 سیاست دشمن بر این قرار داشت که در مورد حملات پهپادی تا جایی که می‌شود، سکوت کند و البته یکی از دلایلی که حملات موشکی بیشتر دیده می‌شد به دلیل ماهیت موشک بود، اما دشمن به دلیل اینکه در همان 72 ساعت نخست بخش مهمی از زیرساخت‌ها و تاسیسات هشدار حملات پهپادی‌اش را در مرز با اردن و سوریه از دست داده بود، اصولا متوجه حملات پهپادی ایران نمی‌شد. رژیم که صدها پایگاه رصد، شنود، رادار و جاسوسی از جولان اشغالی تا بندر عقبه ایجاد کرده بود، هیچ وقت فکر نمی‌کرد همه آن‌ها هدف قرار بگیرند.

 

این بخش از جنگ خیلی توضیح داده نشد؛ متاسفانه در کشور هم کسی نبود تا در این زمینه توضیح دهد، گزارش دهد و با بچه‌های پهپادی گفت‌وگو کند. نیروی زمینی ارتش پای کار آمد و با پهپادهای سنگین آرش 1 و آرش 2 پرتاب‌های مداومی را به سمت اراضی اشغالی انجام داد. یگان پهپادی هوافضا نیز در این زمینه بر اساس دستورات صادر شده عمل می‌کرد و پرتاب‌های روزانه به سمت اهداف مدنظر را انجام می‌داد. در واقع، پرتاب‌ها حسب دستور و به تعداد انجام می‌گرفت!

 

گفته می‌شد که از تاکتیک‌های جدیدی برای حمله به دشمن استفاده شد که نیروی هوایی ناتو که از مدیترانه تا مرزهای غربی ایران در حال پرواز بودند را در همان 48 ساعت نخست خسته کرد؛ چرا که در گستره‌ای بیش از 850 هزار کیلومتر از جنوب ترکیه تا جنوب عراق و شمال عربستان پرتاب‌های پهپادی به سمت اهداف دشمن صورت می‌گرفت و حتی به اهدافی در عراق و سوریه نیز حمله می‌شد. بنابراین، هدف قرار دادن پهپادها بسیار سخت و خارج از توان نیروی هوایی ناتو و اعراب بود.

 

از همین‌رو، ضربات پهپادی ایران که از روز سوم با تاکتیک‌های متفاوت انجام می‌شد بسیار موثر بود. حتی اگر دشمن موفق شده باشد نیمی از این پهپادها را هم رهگیری و سرنگون کند، باز هم نیمی از آن‌ها به اهداف خود رسیده‌اند؛ این عدد بزرگی برای رژیم کوچک یهودی است. پهپادهای آرش با سر جنگی بسیار قدرتمند خود به اندازه موشک‌های بالستیک هواپرتاب دشمن توان انهدامی داشتند و این همان روند و مسیری بود که تا لحظه آخر ادامه پیدا کر؛ هر چند ایران از همه توانش بهره نگرفت.

 

پهپاد آرش 2 نه تنها یک پهپاد انهدامی بود، بلکه به دارای ویژگی‌های دیگری هم بود که فرماندهان را به استفاده از آن ترغیب کرد. قابلیتی که می‌توانست رادارهای دشمن را هدف قرار دهد. همانگونه در حمله رژیم بعث به ایران آن‌ها هوانیروز ارتش را به حساب نیاورده بودند، در حمله رژیم صهیونیستی نیز آن‌ها قدرت پهپادی ارتش را در محاسبات خود نگنجانده بودند؛ پهپادهای آرش به صورت مکرر پرتاب می‌شدند و این در حالی بود که گفته می‌شد ایران از پهپادهای خاصی هم استفاده کرده است.

 

همانگونه که گفته شد، کسی کمتر در مورد حملات پهپادی ایران صحبت کرده، در حالی که روی حملات پهپادی دشمن خیلی مانور می‌دهند. 90درصد پهپادهای رژیم از شمال عراق، رژیم باکو و شرق سوریه وارد حریم هوایی ایران شدند، یعنی از کمترین فاصله. در حالی که پهپادهای ایرانی باید بیش از 1100 کیلومتر را در بیش از 6 ساعت طی می‌کردند تا به سرزمین‌های اشغالی و مواضع دشمن متجاوز برسند. در حالی که دشمن به هیچ عنوان روی طولانی شدن جنگ حساب نکرده بود، زخم‌هایی که پهپادها به دشمن می‌زدند، روز به روز عمیق‌تر می‌شد.

 

با نابودی شبکه پدافندی و راداری دشمن؛ مقابله با پهپادهای ایرانی سخت‌تر می‌شد. اهداف متعددی در سرزمین‌های اشغالی، به ویژه در بلندی‌های جولان تا بلندی‌های الجلیل در شمال فلسطین مورد اصابت قرار گرفتند. در 48 ساعت آخر، پهپادها به صورت دقیق خودروهای خاصی را به همراه اهداف بسیار جزئی اما مهم مانند برخی ساختمان‌ها را نیز در هم کوبیدند که برای دشمن شوکه‌کننده بود؛ در واقع پهپادهای ایرانی با آزادی تمام در سرزمین‌های اشغالی جولان می‌دادند.

 

جنگ در حالی متوقف شد که ایران هنوز به انبارهای پهپادی خود دست هم نزده بود، به این تصویر دقت کنید؛ به شماره سریال تولید پهپادها نیز با چشم خریدار بنگرید؛ سمت راست پهپادهای شاهد-136 ردیف شده‌اند و در سمت چپ نیز پهپادهای شاهد-238 با موتور جت. درد پهپادهای ایرانی و اینکه ایران به سراغ پهپادهای خاص و ویژه‌اش در این جنگ نرفت باعث شد تا چند روز پیش یکی از رسانه‌های دشمن گزارشی مشروح و مفصل در این زمینه منتشر کند و از «بی‌-2»های ایرانی بگوید که رادارگریز هستند... منظور این رسانه دشمن پهپادهای خانواده شاهد-171 است که در چندین ویرایش ساخته شده‌اند.

 

دشمن به خوبی متوجه شده که ایران نخواسته به سراغ همه توان پهپادی‌اش برود و البته دلایلی مسخره‌ای هم برای این کار آورده که بیشتر ناشی از آرزوهای نویسنده است تا واقعیت میدان. ایران فهمید که با همین میزان شلیک هم می‌شود دشمن را سرکوب کرد و قدرت تهاجمی را باید برای دور بعد نبرد نگه داشت. با این حال انتظار ما این است که در دور بعد، نرخ پرتاب پهپادها باید به ساعتی 50 فروند تا 100 فروند برسد چرا که باوجود بیش از 80 هزار پهپاد دوربرد در زرادخانه نیروهای مسلح، باید دشمن را به زانو درآورد.

 

در پایان این گزارش، باید به تمام رزمندگانی که در یگان پهپادی نیروی زمینی ارتش و هوافضای سپاه مردانه ایستادند و نخستین پاسخ را هم همان‌ها دادند خداقوتی بگوییم و برای سلامتی آن‌ها دعا کنیم که به مهر ایزدی، در نبرد بعدی با همه توان دشمن را در هم بکوبند.

 

اما ویدئویی که پس از توقف جنگ منتشر شد؛ از یکی از شهرهای پهپادی نیروی هوافضای سپاه منتشر شد. خشم ایرانی که زیر کوه‌ها خفته است و خودش را برای نبرد بزرگ آماده کرده است. به باور من، فرماندهی کل قوا در همان 48 ساعت نخست جنگ با درک راهبرد و سیاست دشمن تاکتیک اصلی ایران در مقابله با دشمن را نهایی کردند؛ این نبرد یک دور دیگر هم خواهد داشت و به اینجا ختم نمی‌شود. بنابراین، ایران به مدیریت جنگ روی آورد چرا که دشمن تمام برنامه‌اش روی 48 ساعت نخست بود، یعنی بیرون آمدن مردم و آشفتگی در کشور و البته اهداف مختلف را در همان 24 ساعت اول مورد اصابت قرار داد.

 

این یعنی آنکه دشمن دیگر نمی‌خواهد ادامه دهد؛ به مباحثی که رسانه‌های رژیم از جلسات کابینه نتانیاهو منتشر کرده‌اند دقت کنید... آن‌ها خواستار پایان جنگ بودند اما نتانیاهو که می‌دانست چه اشتباه محاسباتی کرده مخالفت کرد شاید اتفاقی بیفتد، اما هیچ اتفاقی روی نداد! مدیریت جنگ هنر بزرگ رهبری بود و باعث شد تا کشورهای منطقه قدر ایران را بیش از پیش بدانند.

 

این تصمیم راهبردی بود که فرماندهی کل قوا گرفت و در چنین جنگی با چنین شرایطی کمتر فرمانده و رهبری می‌تواند به این شکل تصمیم بنیادی و اساسی بگیرد. بر همین اساس پس از توقف جنگ برای آنکه نشان داده شود ایران از کمتر از 10 درصد توانش استفاده کرده، چنین ویدئوهایی منتشر شد. قرار نیست ایران رژیم را نابود کند، هدف تضعیف رژیم و فراری دادن شهرک‌نشینان است که همه این برنامه‌ها در حال تحقق است.

برچسب ها: پهپاد
نظرات بینندگان