کریم جعفری:
امریکاییها هیچ وقت فکر نمیکردند پس از جنگ جهانی دوم کشوری پیدا شود که آنها را اینگونه خوار و خفیف کند. شکلگیری انقلاب اسلامی که تنها حکومت اساسا دینی در جهان امروز بهشمار میرود با ایدئولوژی اسلام سیاسی شیعی برای اندیشه دولتداری مبتنی بر لیبرالیسم غربی که در فکر تصرف و تحمیل این اندیشه بر جهان بود، بسیار سخت میماند و به همین دلیل لیبرالها که نابودی کمونیستها را در آیندهای نزدیک تصور نمیکردند در یک ائتلاف نانوشته در نابودی آن همکاری دیرپایی را آغاز کردند. تحمیل جنگ هشت ساله از یکسو و به حرکت واداشتن جریانهای مسلح در داخل کشور برای ضربه زدن به انقلاب نوپای ایران شاید بخشهایی از نخستین تحرکات آنها بود. امریکاییها که ایرانِ با موقعیتِ راهبردی را از دست داده بودند، تلاش داشتند تا نه تنها با توسعه آیین حکومتداری ایرانیان مقابله کنند، که بر آن بودند تا این کشور را دوباره به دست آورند.
غربیها که تا پیش از شروع جنگ جهانی دوم بیش از نیمی از جهان مسکون را در اشغال و استعمار خود داشتند، حکمرانان بعدی بسیاری از کشورها را پس از دوران استقلال در دانشگاههای خود آموزش داده و آنها پس از بازگشت، دقیقا سیستم حکمرانی غربی را اجرایی کردند، اما کمونیستها پس از جنگ جهانی دوم موی داغ آنها شده، اما آنها نیز سه دهه پیش از صحنه روزگار محو شدند. با این حال تنها شیوه حکومتداری که در حال حاضر مخالف رویه غربیها در حال اجرا است، همین اسلام سیاسی شیعی است. در طول چهار دهه گذشته هر چند جمهوری اسلامی ایران دچار مشکلات عدیدهای شد و نتوانست با وجود فساد، رانت، آقازادگی، مالاندوزی و اصلاح سیستم اقتصادی خود دچار نارساییهایی متعددی شود، اما همچنان میتوانست مانعی جدی بر سر توسعهطلبی غربیها باشد.
مهمترین هدف فعلی در اهداف کوتاه مدت و میان مدت غرب به ویژه امریکاییها، تغییر نظام سیاسی ایران است. آنها شاید با چین و یا روسیه رقیب کنار بیایند، اما هیچوقت با اسلام سیاسیِ حاکم بر ایران کنار نخواهند آمد چرا که آن را مانعی جدی بر سر اهداف خود میدانند. ایران در حال حاضر با گسترش سرانگشتان خود در عمق آسیای غربی به یک رقیب عمده برای اهداف جهانگشایی امریکا تبدیل شده است. پیش از این در یک تحلیل دیگر نوشته بودم که ارتشهای اروپایی در قالب ناتو، پیادهنظام و بخشی از ارتش امریکا برای تسلط بر جهان هستند و در حال حاضر با ارتش امریکا مشق هماهنگی در مناطق مختلف جهان میکنند. ایرانِ امروز مانعی جدی بر سر این کشورگشایی است و به همین دلیل نیز باید نظام حاکم بر آن در اندیشه امریکایی تغییر کند تا مسیر برای همراه کردن تهران با سیاستهای کلی واشنگتن فراهم شود.
دونالد ترامپ و دولت تحت فرمان او، بیهیچ تعارفی در راستای تحقق «آرماگدون» تلاش میکنند و آنها بخشی از برنامه طراحی شده در فردای سقوط بلوک شرق برای ایجاد نظام تکقطبی واقعی در جهان هستند. ایران با جمعیت 82 میلیون نفر و مساحتی به اندازه نصف اروپا، همانگونه که پیشتر هم تاکید کردم در مسیر توسعهطلبی امریکاییها قرار گرفته است. مذاکره هستهای بهانه ترامپ برای طرح مسائل دیگر بود. خلع سلاح کامل ایران از توان بازدارندگی خود برنامه اصلی امریکاییها به سفارش رژیم سعودی و صهیونیستی بهشمار میرود و ترامپ برای اجرای آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد. سخنان و مواضع رئیسجمهور امریکا در طول ماههای گذشته در تهران با پاسخ چندان محکمی مواجه نمیشد و تنها برخی از مقامات به این بسنده میکردند که امریکا هیچ غلطی نمیکند. این موضوع دلایلی خاص داشت و شاید مهمترین آن به صبر راهبردی جمهوری اسلامی ایران باز میگردد.