کریم جعفری
از همان روزهای قبل از نشست آلاسکا میان ترامپ و پوتین میشد به روشنی رد یک جریان قدرتمندِ صاحب ثروت و قدرت در امریکا را در مخالفت با ایدههای کاخ سفید برای پایان جنگ در اوکراین مشاهده کرد. بیشتر اعضای این جریان که علاوه بر کاسبان جنگ و فروش سلاح به اوکراین - حالا به هر شکل و روشی - شامل جریان قدرتمند نئولیبرالِ متوهم نیز میشوند ترامپ را ابله و نادان دانسته و به او حملات گستردهای را ترتیب دادهاند. لیدر این حملات بدون شک روزنامه نیویورکتایمز، واشنگتن پست و به همراه رسانههای خبری مانند CNN هستند که ریشه همه آنها در کمپانیهای اسلحهسازی و دلالان خون قرار دارد.
تقریبا همه جریان لیبرال در رسانههای امریکا از پیش، هنگام و پس از این دیدارها حملات خود به ترامپ را تشدید کردهاند اما واضح است که قدرت رئیس جمهور امریکا به شکلی بالا است که این نوع حملات نمیتواند آسیبی به جایگاه ترامپ در شکل اولیه بزند، اما وقتی بحران های متعددی را که امریکا را در بر گرفته بررسی میکنیم، متوجه شدت و اثرگذاری این حملات میشویم. مساله اوکراین فقط پایان جنگ نیست، بلکه مسائل پیچیدهتر و چندبعدیتری را در بر گرفته و میگیرد لیبرالها ترامپ را متهم به بر هم زدن توازن قوا به ضرر امریکا متهم کردهاند.
تازهترین یادداشت را توماس فریدمن، ستوننویس معروف نیویورکتایمز نوشته که ابعاد بسیاری دارد و مشخص میکند که مخالفان پایان جنگ با همه توان خود به میدان آمده و نمیخواهند به ترامپ اجازه میدانداری در بحث پایان جنگ بدهند.
استفاده از قلم فریدمن برای حمله به ترامپ و حملات تندی که او به رئیس جمهور امریکا کرده قرمز بودن وضعیت را برای مخالفان ترامپ روشن میکند. فریدمن این مقاله را با ایجاد تمایز میان «تمایل قابل ستایش ترامپ برای پایان دادن به جنگ» و «روشهای مضحک و شخصی او» آغاز کرده و مینویسد: «همه بازیگران پیش از رسیدگی به مباحث اصلی مذاکرات، ناچارند انرژی زیادی را برای راضی نگه داشتن ترامپ و پرهیز از خشم او صرف کنند.» (در واقع او با دست گذاشتن روی نقطه ضعف اصلی ترامپ که همان خوششیفتگیاش باشد، نزدیکان و مشاوران ترامپ را به دروغگویی برای رضایت رئیس جمهور متهم میکند و به زبان دیگر، میگوید که ترامپ که از تعریف و تمجید خوشش میآید حوصله شنیدن هیچ نظر مخالفی را ندارد!)
فریدمن اشاره میکند که هرگز در تاریخ ایالات متحده مشاهده نشده که رهبران جهان، از جمله «ولودیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین در یک کنفرانس خبری کوتاه حدود ۱۵ بار از رئیسجمهور آمریکا تشکر کنند. حتی دیگر رهبران اروپایی نیز ناچار به ابراز چاپلوسی گسترده نسبت به ترامپ شدهاند. تحلیلگر آمریکایی این پرسش را مطرح میکند که «وقتی رهبران اروپایی باید بیش از آنکه برای مقابله با روسیه نگران باشند، نگران واکنشهای ترامپ در شبکههای اجتماعی باشند، چگونه میتوان به صلح دست یافت؟» نویسنده تأکید میکند ترامپ «برخلاف هر رئیسجمهور آمریکایی در ۸۰ سال گذشته» هیچ احساس همبستگی درونی با ائتلاف فراآتلانتیک و ارزشهای مشترک ادعایی آن همچون دموکراسی، بازار آزاد، حقوق بشر و حاکمیت قانون ندارد.
در ادامه مقاله آمده است که ترامپ ناتو را همچون «مرکز خریدی متعلق به آمریکا» میبیند که مستأجرانش اجاره کافی نمیپردازند و اتحادیه اروپا را هم به چشم رقیبی مینگرد که باید با تعرفههای سنگین از میدان به در شود. به باور نویسنده، برای ترامپ، این واقعیت که ناتو سپری برای ارزشهای غرب است و اتحادیه اروپا یکی از مهمترین دستاوردهای سیاسی غرب در تثبیت صلح و ثبات در قاره اروپا به شمار میرود، یک مفهوم بیگانه است.
«بیل بلین» تحلیلگر اقتصادی و معاملهگر اوراق قرضه در بریتانیا میگوید: «هرچقدر هم رهبران اروپایی ترامپ را مورد تمجید قرار دهند، پیوند بنیادی اعتماد که پایه موفقیت ۸۰ ساله اقتصاد فراآتلانتیک بود، اکنون از هم گسسته است. پایان این رابطه، اقتصاد جهانی را به سود آسیا و شرکای تجاری جدید دگرگون خواهد کرد.» فریدمن سپس به «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه ترامپ در جنگ اوکراین اشاره کرده و به گفتوگوی او با «تاکر کارلسون» در ماه مارس میپردازد. ویتکاف پس از دیدار با «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه در کرملین، او را «صریح و رک» توصیف کرد و از هدیهای شخصی سخن گفت؛ پرترهای از ترامپ که توسط یک هنرمند روس کشیده شده و پوتین آن را به او داده بود تا به ترامپ برساند.
او همچنین نقل کرد که پوتین برای سلامتی ترامپ دعا کرده است. نگارنده، این روایت را نشانه دیگری از برداشت نادرست ترامپ نسبت به پوتین میداند و یادآوری میکند که ترامپ در حاشیه نشستی با رهبران اروپایی به «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه گفته است: «فکر میکنم او (پوتین) میخواهد برای من معاملهای انجام دهد.» نویسنده با شگفتی میپرسد کدام دیپلمات یا کارشناس اطلاعاتی آمریکایی چنین توصیهای به ترامپ کرده است؟ در بخش دیگری از مقاله، فریدمن به نقل از «لئون آرون» پژوهشگر امور روسیه مینویسد که پوتین برای دلایل ایدئولوژیک و سیاسس داخلی به اوکراین نیاز دارد و تنها در صورتی عقبنشینی خواهد کرد که غرب هزینه جنگ را از نظر نظامی و اقتصادی بسیار سنگین کند.
فریدمن همچنین به سیاستهای داخلی ترامپ اشاره کرده و مینویسد او شورای امنیت ملی را تضعیف کرده، وزارت خارجه را کوچک و بیاثر ساخته، رئیس آژانس امنیت ملی و معاونش را برکنار کرده و «تولسی گابارد» را بهعنوان مدیر اطلاعات ملی منصوب کرده است. به باور نویسنده، در چنین شرایطی هیچکس حقیقت را به ترامپ نمیگوید. در پایان، این مقاله نتیجه میگیرد که ترامپ و ویتکاف در اصل برای پایان دادن به جنگ و کشتار اشتباه نمیکنند، اما بدون شناخت واقعی از ماهیت این جنگ، هیچ صلح پایداری به دست نخواهد آمد. توماس فریدمن در این گزارش پوتین را «آدمکشی بیرحم» توصیف میکند و باور دارد تنها راهحل پایدار، تجهیز گسترده اوکراین از سوی غرب و تضمینهای امنیتی برای جلوگیری از تکرار جنگ است.
نیویورکتایمز در این مقاله ترامپ را شخصیتی معرفی میکند که از ائتلاف غرب بیگانه است، درک درستی از اهداف پوتین ندارد، نیازمند چاپلوسی مداوم از سوی متحدان است، و سیاست خارجی آمریکا را بر پایه توهمات شخصی بنا کرده است. نویسنده هشدار میدهد در صورتی که پوتین پیروز شود و اوکراین شکست بخورد، این جنگ به «جنگ ترامپ» بدل خواهد شد و اعتبار او به طور جبرانناپذیر آسیب خواهد دید.