
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
«بیبی سلیمه دندان کبابخوری داشت ولی دلش را نه! کسی یاد نداشت لب به کباب زده باشد. امید همینطور که داشت چانههای گوشت را با آبدست روی سیخها بند میکرد با خود گفت: «مگر غذایی لذیذتر از کباب هم هست، آن هم با گوشت تازه شیشک!». طاقت نیاورد همینطور که کبابهای بیاتشده را از روی زیرسری برمیداشت تا روی آن گل بیندازد، گفت: «بیبی، این کباب لطیفه مثل پنبه، بذاری تو دهن آب میشه، تازه تو که دندون هم داری! به خدا دست و بالم رو هم شستم تا کباب به دل همه بشینه». بیبی تلخندی روی لبهایش نشست و گفت: «نَنَه، به خدا بوش که میپیچه مینه پِتِم دنیا رو سَرُم خِراب اِوا، وقتی بمب خونه زندگیمو تیفوند همین بو رو اِشنَفتَم، بو تنه سوخته اکبر و لیلا و سکینهام». سیخهای کباب با گلهای مرتب و منظم روی زیرسری خودنمایی میکرد ولی امید بهجای کبابهایش پای منقل وارفته بود. سالگرد بمباران هیروشیما که میرسد با خودم فکر میکنم در آن حوالی هم هنوز کسانی هستند که دندان کبابخوری دارند ولی دلش را نه!» (داستانک «دندان کبابخوری» نوشته مهدی خدادادی).
مهدی خدادادی نویسنده و شاعر حوزه ادبیات پایداری و آیینی، زاده ۱۳۶۵ و ساکن تهران است. خودش میگوید: «تقریبا از سال ۷۶ بود که متوجه شدم استعدادی برای بیان عقاید و درونیاتم بهصورت منظوم و بعدها بهصورت منثور دارم که بهیقین مطالعه روزانه و مستمر آثار ادبی قدما در حوزه ادبیات آیینی و ادبیات پایداری در تقویت این استعداد تاثیرگذار بوده است. انس من با دیوان خواجه شیراز، استاد سخن، شهریار، جودی خراسانی، جوهری، محتشم کاشانی، عمان سامانی و... در حوزه شعر و آثار نویسندگان شاخص حوزه ادبیات پایداری نظیر سیدمرتضی آوینی، جهانگیر خسروشاهی، احمد شاکری، نصرتالله محمودزاده و رحیم مخدومی در حوزه ادبیات داستانی و خاطرهنویسی در رشد و شکوفایی این استعداد موثر بوده است».
وی بعدها بهدلیل علاقه و اعتقاد به کوتاهی کلام و تاثیر آن در شعر، به سرودن رباعی و دوبیتی روی آورد و صدها رباعی و دوبیتی در رسای اهل بیت (ع) در کارنامه ادبی خود ثبت کرد، البته این باعث نشده که از غزل مصیبت یا مثنوی هم غافل شود ولی متاسفانه هنوز توفیق چاپ مجموعه میسر نشده است ولی در حوزه ادبیات داستانی و خاطره توفیق بیشتری داشته و بعد از کسب چندین عنوان برگزیده کشوری تاکنون پنج اثر بهنامهای «از قبیله ۵۷»، «تویی که نمیشناختمت»، «پیغمبر روستا»، «از جنس لاجورد» و «شرف خاک» که همه در حوزه ادبیات پایداری (دفاع مقدس) هستند، به چاپ رسانده است. وی در حال حاضر در انتظار سپری شدن فرایند چاپ چند اثر دیگر هم است. در خصوص ادبیات عاشورایی گفتوگویی را با مهدی خدادادی صورت دادیم که در ادامه میآید.
از دید شما مختصات و ویژگیهای ادبیات موسوم به عاشورایی کدام است؟
ادبیات عاشورایی شاخهای از ادبیات آیینی است. ادبیاتی که همانند سایر شاخههای ادبیات آیینی یا بهتر بگوییم دینی، محوریت دین در آن بروز و نمود دارد. ادبیاتی که محوریت آن عاشوراست ولی نه محصور در عاشورای سال 61 هجری. ادبیاتی که به بیان مفاهیم عمیق و متعالی تربیتی، اخلاقی، رفتاری، معرفتی حرکت بزرگمرد آزادگان جهان میپردازد؛ ادبیاتی که قصد دارد با بیانی در سطوح معرفتی متفاوت مخاطبهای خود را با این آموزههای حسینی آشنا کند.
توفیق شما بیشتر در ژانر داستان بوده تا شعر، چرا ادبیات عاشورایی، بیشتر در شعر تمرکز یافته است؟
این سوال چند علت دارد؛ یک علت در میراثی است که ما از نیاکان به امانت گرفتهایم. ما ایرانیها علقه به شعر داشتهایم. قدمت شعر به گواه اسناد تاریخی به 1100 سال قبل برمیگردد، در حالی که قدمت ادبیات داستانی به این مدت نیست و نکته جالبتر اینکه داستان نیز در ایران به صورت منظوم مرسوم و مورد اقبال بوده است که ریشه در روحیه حساس و عاطفی مردم این مرزُبوم دارد. سرزمینی که آداب و رسومش با موسیقی عجین است و برای هر آیین مراسم و مناسبت ملی میهنی و یا دینی از زمان زرتشت تا بروز اسلام تا به امروز محصول موسیقیایی دارد، به همین دلیل با شعر که ساختار موزون و آهنگین دارد ارتباط بیشتری برقرار میکند و ادبیات عاشورایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. علت دیگر هم این است که داستان بر عنصر خیال نویسنده استوار است و خیال سبب خواهد شد که روایت اصیل به مرور زمان دستخوش تغییر قرار گیرد و زمینه بروز تحریف فراهم آورده شود. ادبیات عاشورایی نیز در پرداخت داستانی از این آسیب در امان نبوده و تحریفاتی بر این رویداد تحمیل شده است.
پس شاید به این علت است که ادبیات داستانی عاشورایی با اقبال مواجه نشده و مورد مذمت قرار گرفته است که البته این مذمت بهعلت آسیب به اصل روایت و واقعه که به یقین در آموزهها و پیامهای آن هم تاثیرگذار خواهد بود بحق است. اینجا خوب هست که به نکتهای اشاره کنم، اشتباهی که در جامعه به باور تبدیل شده است؛ باور غلطی در جامعه بهوجود آمده که خدا معارف را به زبان داستان به بشر منتقل کرده، در صورتی که قرآن داستان نیست، قرآن قصه است؛ قصه بیان ادیبانه و هنری یک اتفاق و رویداد حقیقی بدون دخل و تصور در اصل روایت است. البته در انتقال پیامها و مفاهیم عاشورا از داستان بهعنوان یکی از ابزارهای مهم میتوان بهره برد، به شرط آنکه به اصول و پیامها و آموزههای مفاهیم عاشورایی وفادار باشیم.
فرهنگ و گفتمان عاشورایی چه الگوهای معنایی و ارزشی را برجسته میکند؟
فرهنگ و گفتمان عاشورایی یک گفتمان اصلاحاتی است؛ اصلاحاتی که امام حسین برای دینی که میراث جد اوست، مدنظر داشته است. دینی که دستخوش تغییر بنا بر پسند والیهای آن قرار گرفته و ارزش و ضد ارزش جای خود را با هم عوض کردهاند و نیاز به اصلاح برای بازگشت به اصالت خود دارد. فرهنگ عاشورا روحیه ایثار را نیز برجسته میکند. ایثار از مال، شهرت و جان خود و اهل و عیال برای حفظ اصالت یک آرمان و اندیشه. فرهنگ عاشورا همچنین قصد دارد خوبی را در جامعه نشر دهد. منظور از این نشر خوبی همان امر به معروف است؛ امر به شناخت و نهی از بدی یا همان منکر. ارزشهایی که در جامعه آن روز به ضد ارزش تبدیل شده بودند و اسلام را به انحطاط و نابودی میکشاندند. امام در عین آزادگی حاضر نمیشود تن به ذلت و سکوت دهد و جان خود را برای جلوگیری از این انحطاط به خطر میاندازد و فدا میسازد و روحیه بزرگمنشی و آزاده بودن را هم در اذهان برجسته میکند.
انقلاب اسلامی چه تاثیری در ژانر ادبیات عاشورایی ایجاد کرد؟
انقلاب اسلامی ایران مصداق عینی بهره بردن از آموزههای عاشورایی است. همانطور که گفتم در ادبیات عاشورایی محور عاشورا و پیامدهای آن است. انقلاب اسلامی که خود ثمره همان پیامدهاست، سبب شد که نویسندگان و شعرا به نقل و نشر پیامهای این انقلاب بپردازند و به همین علت بهصورت غیرمستقیم به صدور ادبیات عاشورایی نیز پرداختند.
از دید شما آیا این نوع از ادبیات، توانسته در جذب مخاطب، روند قابل قبولی داشته باشد؟
بهعلت اینکه حرف اصلی در ادبیات عاشورایی ترویج رفتار، منش، اخلاق و آموزههای نیکوست و برآمده از فطرت پاک انسانی است، پس مورد اقبال انسانهایی با ضمیر پاک در هر کیش، آیین، مرام و مسلک قرار میگیرد و مرز و حدودی برای مخاطب آن نمیتوان تصور کرد، الا نبود روشنی و پاکی ضمیر.
آسیبهایی را که متوجه این نوع از ادبیات است، در چه فاکتورهایی میدانید؟
احساسگرایی، شعارزدگی، عوامگرایی، مظلومنمایی و عقلگریزی از آسیبهای وارد شده بر این ادبیات است. احساسگرایی با سوءاستفاده از عاطفه و ایجاد هیجان به این ادبیات آسیبهایی وارد کرده است. شعارزدگی که سبب بروز هرجومرج و سطحیگرایی در ادبیات شده است. عوامگرایی که سبب از دست دادن کمال هنری ادبیات بهعلت جلب نظر، عقیده و خواستهای مردم شده و آثار تولیدی را از لطایف و ظرایف هنری تهی کرده است، مظلوم نمایی نیز سبب شده که حماسه تاریخی که باعث حیات دوباره اجتماعی و سیاسی اسلام شد به فراموشی سپرده شود و ارزش این حرکت را زیر سوال برده و امام معصوم و این حرکت را مظلومانه و حقیر جلوه دهد. تمام این آفتها موجب عقلگریزی و نگاه سطحی و عاطفی به این حماسه میشود.
از نویسندگان و شاعران نحله عاشورایی، اثر چه کسانی را دنبال میکنید؟
من مطالعه اشعار را با مرور دیوان جوهری هروی، جوی خراسانی، عمان سامانی شروع کردم و بعدها با قیصر امینپور، سیدحسن حسینی و مرحوم محمدرضا آقاسی و استاد غلامرضا سازگار با مفاهیم نابتری از این ادبیات آشنا شدم. در حوزه پژوهش و داستان نیز آثار شهید آوینی، شهید مطهری، داوود غفارزادگان، ابوالفضل زرویی نصرآباد، صادق کرمیار و سیدمهدی شجاعی بهرهها بردهام.
انگیزه و تمایل خود شما، از ورود به ادبیات عاشورایی چه بوده است؟
مظلومیت شخصیت، پیامها و اهداف حسینبن علی (ع) بعد از 1400 سال سبب شد که من هم دست به قلم ببرم تا بتوانم در حد بضاعت در نشر این مفاهیم و معارف نقش ایفا کنم. از طرفی دیگر، نویسنده و شاعر آرزو دارد که آثاری ماندگار از خود بهجای بگذارد. از آنجایی که شهادت حسین (ع) در قلوب افراد با ایمان آتشی و حرارتی است که سردیناپذیر است و محبتی به این اندیشه مقدس ایجاد میکند، بنابراین اثری که به ترویج این اندیشه بپردازد، هم ماندگار خواهند ماند، پس چه خوب اینکه عمر اندیشه و قلم نویسنده و شاعر در خلق آثاری در این حوزه صرف شود.
نقش دولتها در اشاعه و ترویج این ادبیات را چگونه ارزیابی میکنید؟
نگاه دولتی به امور فرهنگی را نمیپذیرم. دولتها تنها باید بسترسازی انجام امور فرهنگی را عهدهدار باشند ولی مدیریت فرهنگی دولتی و ارگانی را بهدلیل نداشتن تخصص و دغدغه در بیشتر مدیران متولی فرهنگی نمیپسندم. دولتها بیشتر تاکنون مصرفکننده خوراک فرهنگی بودند، بدون آنکه دین خود را به تولیدکنندگان این خوراکها ادا کنند. البته قانونگذاریها، نگاههای سطحی و غیرضروری به فرهنگ هم در این رفتار مدیران و دولتها بیتاثیر نبوده است.
چه توصیهای به نویسندگان نوجوی ادبیات عاشورایی دارید؟
نگارش در حوزه ادبیات عاشورایی چه در قالب شعر، چه داستان نیازمند مطالعه مستمر و هدفمند در این حوزه است، پس مطالعه قرآن، نهجالبلاغه، اصول کافی، من لایحضره الفقیه، لولو و مرجان، لهوف سیدبن طاووس، ارشاد شیخمفید، نفس المهموم شیخعباس قمی و حماسه حسینی شهیدمطهری را قبل از نگارش به همه این عزیزان برای آشنایی با اصول اسلام و پیامهای عاشورایی توصیه میکنم.
سخن پایانی؟
وقتی دست به قلم میبریم یادمان باشد، قلم ما مخاطبان را هدایت میکند. پس حواسمان باشد مردم را به ناکجا آباد هدایت نکنیم، چون بازگرداندن آنها امکانناپذیر نیست!
یادآوری میشود، نهضت عاشورا احیاکننده دین اسلام و مذهب تشیع است، میطلبد نویسندگان و شاعران بهمنظور حفظ این فرهنگ اصیل دینی با احاطه کامل بر آن به تحلیل و تبیین این مقوله انسانساز بپردازند و آثار ارزشمند و ماندگاری را پدید آورند.